عدم ذکر اسم ائمه در قرآن

  • 1394/02/01 - 10:33
یکی از شبهاتی که بارها توسط مخالفین شیعه مطرح شده است، عدم ذکر ائمه (علیهم السلام) در قرآن است درحالیکه شیعه امامت را از اصول ایمان دانسته و کسی را که امام زمانش را نشناسد و بمیرد را محکوم به مرگ جاهلیت می‎داند. در پاسخ به این نکته باید توجه داشت که اولّا اصل امامت و جایگاه رفیع آن در اسلام بلکه در طول تاریخ از مسلّمات قرآنی است که...

پایگاه جامع فرق، ‌ادیان و مذاهب_ یکی از شبهاتی که بارها توسط مخالفین شیعه مطرح شده است، عدم ذکر ائمه (علیهم السلام) در قرآن است درحالیکه شیعه امامت را از اصول ایمان دانسته و کسی را که امام زمانش را نشناسد و بمیرد را محکوم به مرگ جاهلیت می‎داند.

در پاسخ به این نکته باید توجه داشت که اولّا اصل امامت و جایگاه رفیع آن در اسلام بلکه در طول تاریخ از مسلّمات قرآنی است که آیات زیادی نیز درباره آن سخن گفته‎اند. که از مشهورترین آن آیات، آیه «وَ إِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً قَالَ وَ مِنْ ذُرِّیتِی قَالَ لاَ ینَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ. [بقره/124] (به خاطر آورید) هنگامى كه خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهدۀ این آزمایش‌ها برآمد. خداوند به او فرمود: من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم. ابراهیم عرض كرد: از دودمان من(نیز امامانى قرار بده). خداوند فرمود: پیمان من، به ستمكاران نمى‌رسد.» است. این آیه به‎روشنی برتری مقام امامت از نبوت را نشان می‎دهد.[1]

ثانیا آیاتی که به تعیین مصداق امام و خلیفه و جانشین رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) پرداخته‎اند،‌ کم نیست. وقتی در آیات متعددی نشانه‎های خلیفه رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) بیان شده است که تنها قابل انطباق با امام علی (علیه السلام) است، را انکار کنیم، حتی اگر نام حضرت نیز در قرآن بیان می‎شد،‌ آن‎را انکار خواهیم نمود! مثلا آیه ولایت «إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّـهُ وَرَ‌سُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَ‌اکِعُونَ [مائده/ ۵۵] ولیّ شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانی‌که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» که اسناد متواتر شیعه و سنّی تنها مصداق آنرا علی (علیه السلام) معرفی نموده است، به تنهایی برای اثبات این امر کافیست[2]. همچنین خواننده گرامی می‎تواند به تفسیر آیات تبلیغ، اکمال دین و سایر آیات الولایة مراجعه نماید.

ثالثا خود قرآن، کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را بر همه مسلمین حجت قرار داده است که «ما آتاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ ما نَهاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ الْعِقاب‏ [حشر/7] آنچه را رسول خدا به شما داد، آن را بگيريد و از آنچه شما را باز داشت، بازايستيد و از خدا پروا بداريد كه خدا سخت‏كيفر است.» و «وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون‏ [نحل/44] و اين قرآن را به سوى تو فرود آورديم، تا براى مردم آنچه را به سوى ايشان نازل شده است توضيح دهى‏.» فلذا مشاهده می‎کنیم که بسیاری از مسائل کلامی، تاریخی و فقهی به صورت کلیات در قرآن بیان شده است و جزئیات آن‎را سنت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شرح داده است. روایات بیشماری که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) مستقیما یا با اشاره(مثل حدیث ثقلین) وصیّ و خلیفه و جانشین خود را علی (علیه السلام) بیان نموده‎اند، نیز مصداق همین دو آیه فوق است که کلام پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) است و لازم الاجرا. از ائمه (علیهم السلام) نیز نقل شده است که همانطور که جزئیات نماز و زکات و حج را پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برای مردم تبیین نموده است، مصداق امام و اولوا الامر را نیز ایشان تعیین نموده است و در قرآن نام برده نشده است[3]. و این مسأله از مسلّمات اهل سنت نیز هست چنانکه قرطبی می‎نویسد: «أن السنة كالوحي المنزل في العمل.[4] همانا سنّت در مقام عمل مثل وحی نازل شده، است». در پایان سؤال ما این است که آنانی‎که حتی اجازه ندادند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آخرین سفارش را مکتوب کند تا سعادت ابدیشان تضمین گردد و گفتند: «ان النبی (صلى الله عليه وسلم) غلبه الوجع![5] بیماری و درد بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) غلبه کرده!»، و آنانکه آیه صریح قرآن و سنّت قطعی رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) بر احکامی چون جواز متعه، که ربطی به مسائل سیاسی و قدرت نداشت، را به‎راحتی کنار گذاشتند، آیا اگر اسم ائمه (علیهم السلام) در قرآن بود و پایه‎های قدرت و خلافتشان را متزلزل می‎نمود، براحتی آن‎را می‎پذیرفتند و درصدد توجیه و تأویل و یا حذف آن و یا انکار اصل قرآن و... برنمی‎آمدند؟!

پی‌نوشت:

[1]. رج مقاله «برتری مقام امامت حضرت ابراهیم بر نبوت ایشان».
[2]. رج مقاله «دروغ بزرگ ابن تیمیه درباره آیه ولایت».
[3]. الكلينى، الكافی: ج1، ص 286، تهران: دار الكتب الإسلامية، چاپ چهارم، 1407 ه.ق.
[4]. القرطبی، الجامع لأحكام القرآن: ج ١٧، ص ٨٥ ، بيروت: دار إحياء التراث العربي.
[5]. البخاری، صحيح البخاری: ج1، ص37، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1401/1981 ه.ق.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.