شیطان‌گرایی و کمک استکبار به این نوع معنویت‌ها

  • 1394/01/29 - 11:16
در بررسی اجمالی تاریخ معاصر جریان شیطان‌گرایی پی می‌بریم که این جریان از سوی استکبار جهانی حمایت شده است، حال پرسش‌هایی پیش می‌آید که چرا نظام سلطه به ویژه در چند دهۀ اخیر از تحرکات ضد معنوی هم‌چون جریان شیطان‌گرایی حمایت می‌کند؟ فرقه‌های شیطان‌پرستی در میان سیل گسترده جنبش‌های معنوی نوظهور چه نقشی را برای پیشبرد...

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ در بررسی اجمالی تاریخ معاصر جریان شیطان‌گرایی پی می‌بریم که این جریان از سوی استکبار جهانی حمایت شده است، حال پرسش‌هایی پیش می‌آید که چرا نظام سلطه به ویژه در چند دهۀ اخیر از تحرکات ضد معنوی هم‌چون جریان شیطان‌گرایی حمایت می‌کند؟ فرقه‌های شیطان‌پرستی در میان سیل گسترده جنبش‌های معنوی نوظهور چه نقشی را برای پیشبرد اهداف نظام استکباری بر عهده دارند؟ برای پاسخ بهتر به پرسش‌ها لازم است چند نکته به عنوان مقدمه مطرح شود:[1]

استکبار جهانی در پی گسترش نظام سلطه در سراسر جهان بوده است و امروزه این هدف خود را در قالب شعارهایی هم‌چون نظم نوین جهانی و جهانی‌سازی در دنیا مطرح می‌کند. سلطه‌طلبان برای رسیدن به این هدف در طول دهه‌های اخیر، به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، برای نهادسازی پایه‌های این نظام تلاش‌های فراوان کرده‌اند. شکل‌گیری نهادهایی هم‌چون سازمان ملل، تجارت جهانی، بهداشت جهانی، شورای امنیت و... که جز خدمت رسانی به نظام سرمایه‌داری وظیفه دیگری برای خود نمی‌بینند، نمونه‌هایی از این نهادسازی‌ها به شمار می‌رود. یکی از موضوعاتی که نظام سلطه نسبت به مدیریت و هماهنگ‌سازی با ارزش‌های خود از آن غافل شده بود، مقوله دین و معنویت است. نظام استکباری خود به خیال خام خود می‌پنداشت که با ترویج اندیشه‌های سکولاریسمی در چند سده اخیر توانسته دین را نه تنها از سیاست، بلکه از تمام عرصه‌های زندگی مردم دنیا جدا کند، غافل از این‌که موضوع دین و معنویت با فطرت انسان‌ها گره خورده است. شاید بتوان آن‌ها را تا مدتی از توجه به نیازهای فطری‌شان غافل نمود، ولی نمی‌توان نابودشان کرد. موج گسترش انفجارگونه جنبش‌های معنوی جدید در نیم قرن گذشته شاهدی بر همین مدعاست. اگرچه بسیاری از این جنبش‌ها سرابی بیش نیستند، تقلایی برای سیراب کردن نیاز فطری انسان‌ها در آنان مشاهده می‌شود.

یکی از دلایل مهم دیگری که توجه کانون‌های استکباری را به موضوع مدیریت معنویت‌خواهی مردم جهان جلب کرد، پیروزی انقلاب اسلامی ایران به رهبری یک عالم و عارف دینی بود؛ انقلابی که وجه تمایزش یا انقلاب‌های دیگر، تمرکز بر موضوع تمدن بر مبنای معنویت بود؛ معنویتی که از مشخصات بارز آن، استکبارستیزی و نفی هرگونه سلطه‌طلبی است. گسترش این موج در سی سال گذشته (امروزه در جریان بیداری اسلامی شاهد برخی ثمرات اولیه آن هستیم)  باعث شد مستکبرین در صدد هدایت موج معنویت‌خواهی در راستای تحقق منافع خویش بربیایند تا علاوه بر مهار موضوع معنویت، بتوانند مشروعیت بخشی به نظام سلطه را نیز از این آب گل آلود صید کنند. شواهد و قراین موجود، تحرکات نظام سلطه را در راستای مدیریت این موضوع، در چند دهۀ گذشته به خوبی نشان می‌دهد. به تأیید کارشناسان این حوزه شاید در چند سال آتی مقوله‌ای با عنوان دین واحد جهانی به طور علنی از طرف قدرت‌های سلطه‌طلب جهانی مطرح شود. البته دین واحد جهانی فقط یک اساس‌نامه اخلاقی خواهد بود و نقش آموزه‌های اعتقادی در آن بسیار کمرنگ است. روشن است که فقط آن دسته از آموزه‌های اخلاقی در این اساس‌نامه گنجانده می‌شود که برای تحقق نظام سلطه مؤثر باشند؛ چرا که آن‌گونه که رسانه‌های وابسته به نظام سرمایه‌داری منتشر می‌کنند، آموزه‌های اعتقادی در سراسر تاریخ بشریت، موجب اختلاف و جنایات بشری بوده است و پرداختن به آن موجب بروز نفرت در میان انسان‌ها و مانعی بر سر راه صلح جهانی (نظم نوین جهانی) خواهد بود.

سلطه‌طلبان برای دست‌یابی به این اساس‌نامه معنویت جهانی، راهبردهایی مختلفی را به کار بسته‌اند. دو تا از مهم‌ترین آن‌ها که به نوعی نقش مکمل برای یکدیگر دارند به این شرح است:
- حمایت از جنبش‌های معنوی و حتی در برخی موارد ایجاد جنبش‌های معنوی که آموزه‌های آنان در جهت تأیید و مشروعیت بخشی به آرمان‌های نظام سرمایه‌داری است.
- ترویج و بسترسازی برای گفت‌وگو ادیان و متقاعد کردن ادیان سنتی برای پذیرفتن این جنبش‌های جدید در جریان گفت‌وگوهای بین‌الادیانی.

ثمره این دو حرکت این خواهد بود که پس از مدتی در یک روند به ظاهر دموکراتیک و در قالب یک رویداد جهانی، ادیان سنتی و جنبش‌های معنوی در کنار یک‌دیگر و بر سر رویداد جهانی، ادیان سنتی و جنبش‌های معنوی در کنار یک‌دیگر و بر سر یک میز نشسته، مشترکات خود را در قالب اساس‌نامه‌ای با عنوان دین واحد جهانی تصویب خواهند کرد. در این میان مشترکاتی تصویب خواهد شد که رای بیشتری اخذ نماید. این‌جاست که کثرت جنبش‌های معنوی ساخته شده و یا برجسته شده توسط استکبار که آموزه‌هایشان هماهنگی‌های لازم را با اهداف سلطه‌طلبانه دارد، کارکرد خود را نمایان می‌کند. پس از این مرحله، با پشتوانه‌های حقوقی نهادهای بین‌المللی دیگر، هم‌چون سازمان ملل و امنیت جهانی، موضوع دین واحد جهانی، اهرم فشاری در دست نظام سلطه می‌شود تا حرکت‌های معنوی ناهماهنگ را از صحنه جهانی خارج کند؛ هم‌چنان‌که موضوع حقوق بشر امروزه به یکی از این اهرم‌های فشار بدل شده است.

برای شتاب دادن و آسان کردن روند تثبیت و توسعه دین جدید، شکوه و ریشه‌داری ادیان اصیل، مانع بزرگی بود که باید راه‌حلی برای آن اندیشیده می‌شد. برای درهم شکستن صولت و به تباهی کشیدن اصالت ادیان بزرگ دو راه دنبال می‌شود: یکی اهانت به مقدسات هر دین، به ویژه اگر اهانت کننده از جمع پیروان همان دین باشد، که البته در این مورد حکم ارتداد در اسلام نقش بسیار مؤثر و بازدارنده‌ای دارد دیگری توسعه موج نمادین و ایدئولوژیک شیطان‌پرستی افراطی است. شیطان‌پرستان به زشت‌ترین صورت ممکن و آشکارا مقدسات مسیحیت را در غرب مورد اهانت قرار دادند و اکنون  برای کشیدن این موج به کشورهای اسلامی تلاش صورت می‌گیرد. با ترویج و حمایت از این نوع اقدامات پس از مدتی هیمنۀ ادیان بزرگ و اصیل در میان پیروان و حتی رهبران آن‌ها از بین می‌رود و آمادگی آنان برای پذیرش روند دموکراتیک بیان‌شده برای تثبیت دین جهانی افزایش می‌یابد.

با مقدمات بیان شده می‌توان تحلیل بهتری داشت دربارۀ اقدامات موهنی که افراد و گروه‌های مختلف در چند سال اخیر نسبت به مقدسات اسلامی، هم‌چون قرآن و پیامبر اعظم (صلی الله علیه و آله‌ و سلم) صورت داده و مورد حمایت آشکار قدرت‌های سلطه‌طلب واقع شده‌اند در بیانات رهبر انقلاب نیز یکی از اهداف استکبار از ترویج و حمایت این نوع اقدامات، شکستن شکوه دین اسلام در نظر پیروان آن بیان شده است.[2][3]

پی‌نوشت:

[1]. برای اطلاع بیشتر به کتاب به سوی یک دین جهانی، حمید رضا مظاهری سیف مراجعه نمایید.
[2]. پیام رهبر انقلاب، 23/6/91.
[3]. بی نقاب، حسین عرب، نشر صهبای یقین، 1393، ص 187.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.