به درخت استناد کردند و ميوه درخت را ضايع کردند!

  • 1394/01/07 - 12:21
سؤال اینجاست که به راستی اگر این همه فضیلت در شأن خلفا از زبان پیامبر نازل شده بود، قطعاً به گوش ابوبکر و عمر و ابو عبيده جراح و غيره رسيده بود و بهترين و ضروری‌ترين وقتی که به اين روايات نياز داشتند، سقيفه بنی‌ساعده بود. اگر اين روايات را نقل می‌کردند، دهان همه بسته می‌‌شد. ولی به هیچ یک از اين روايات در سقیفه استناد نکردند که هیچ، در طول مدت...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ کتب مختلف شیعه و سنی این روایت را که از متواترات هردو مذهب است با اسناد مختلف از قول نبی‌مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) ذکر کرده‌اند؛ «تفترق امتی علی ثلاث و سبعین ملّة کلهم فی النار الا ملة واحده.[1] امت من به هفتاد و سه فرقه تقسیم می‌شوند، همگی اهل آتشند مگر یک فرقه.» بر این اساس بر هر مسلمانی واجب است که سعی و تلاش خود را به کار گیرد تا از میان فرق و مذاهب مختلف اسلامی فرقه ناجیه را پیدا کرده‌، به آن تمسک کند تا نجات یافته و اهل آتش نباشد. بنابراین در این مطلب کوتاه به بررسی ادله‌ یکی از این مذاهب می‌پردازیم، تا عیار آن را به دست آوریم؛  يکی از ادله‌ای که اهل سنت بر حقانیت عقاید خود در برابر شیعه استدلال می‌کنند، اين است که در صحيح بخاری و صحيح مسلم و مسند احمد، روايات متعددی، در فضائل خلفای راشدین آمده‌است، تا جايی که پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله و سلم) فرموده‌است: «لو كنت متخذا خليلاً من أمتی لاتخذت أبابكر خليلاً.[2] اگر بنا بود که برای خودم دوست انتخاب کنم، ابوبکر را انتخاب می‌کردم.» یا این روایت: «لو لم أبعث لبعث عمر بن الخطاب.[3] اگر بنا بود من به پيامبری مبعوث نشوم، عمر بن خطاب به پيامبری مبعوث می‌شد.» و بسیاری دیگر از روایاتی که اهل سنت مدعی‌اند در فضیلت خلفای راشدین( ابوبکر، عمر و عثمان) از زبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل شده‌است.

با اغماض و مسامحه و در نظر نگرفتن اشکالات متعدد سندی این گونه روایات، با مطالعه آنان، توسط هر انسان منصف همواره یک سؤال اصلی و مهم به ذهن می‌رسد که؛ در سقيفه بنی‌ساعده، بين مهاجرين و انصار در رابطه با خلافت، درگیری شديدی بود. حتی سعد بن عباده را زير دست و پا له کردند و بينی حباب بن منذر را شکستند و منکم أمير و منّا وزير می‌گفتند. انصار می‌گفتند که ما أفضليم؛ چون گسترش اسلام، به برکت حمايت ما بوده و مهاجرين می‌گفتند که ما اولين مسلمان هستيم. تا اينکه ابوبکر روايتی از پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله و سلم) خواند که دهان همه بسته شد؛ گفت: پيامبر اکرم (صلی الله عليه و آله و سلم) فرمود: «الأئمة من قريش». یعنی ائمه از قريش هستند. بعد از اين روايت، صحابه و انصار هيچ حرفی نزدند و بعد خلافت ابوبکر را پذیرفتند.[4]

سؤال اینجاست که به راستی اگر این همه فضیلت در شأن خلفا از زبان پیامبر نازل شده بود، قطعاً به گوش ابوبکر و عمر و ابو عبيده جراح و غيره رسيده بود و بهترين و ضروری‌ترين وقتی که به اين روايات نياز داشتند، سقيفه بنی‌ساعده بود. اگر اين روايات را نقل می‌کردند، دهان همه بسته می‌‌شد. ولی به هیچ یک از اين روايات در سقیفه استناد نکردند که هیچ، در طول مدت سه سال خلافت ابابکر یا ده سال خلافت عمر هم به هیچ یک از این احادیث استناد نشده‌ است. در آن وقت که قبائل متعددی در برابر ابوبکر قيام کرده بودند در «جنگ‌های اهل ردّه»، اگر يکی از اين روايات را برای آن مسلمانان مطرح می‌کردند، آنها دست از اين جنگ می‌کشيدند. ولی هیچ یک از این روایت مطرح نشد!

 تنها چيزی که در سقیفه بیان شد و باعث شد تا در امر خلافت و جانشینی انصار کوتاه بیایند و با ابوبکر بیعت کنند، این سخن پیامبر بود که فرمود :«الأئمة من قريش.» حال سؤال این جاست که؛ اگر بنا باشد ائمه از قريش باشد، بنی‌هاشم که اقوام پیامبرند، نزدیکتر به پیامبر هستند، یا قبیله بنی‌تمیم که ابوبکر از آنهاست؟ به راستی أفضلِ بنی هاشم و قريش چه کسی بود؟ آیا شخصی نزدیکتر از علی از لحاظ خونی و نسبی به پیامبر وجود داشت، کسی که هم داماد او بود و هم پدر نوه‌های پیامبر، کسی که هم پسر عموی او بود و هم نسل شریف پیامبر از او ادامه پیدا می‌کرد، کسی که سابق‌ترین افراد در اسلام بود و تربیت شده دست پیامبر و...  هر یک از این فضایل برای مدعیان خلافت، در سقیفه کافی بود تا دهان مخالفانش را ببند ولی وقتی نوبت به علی می‌رسد، چشم‌ها و گوش‌ها کور و کر می‌شود، چرا؟! از این جاست که علی (علیه السلام) وقتی شرح واقعه سقیفه  و استدلال ابابکر به حدیث پیامبر را می‌شنود می‌فرماید: «اينها به درخت استناد کردند و ميوه درخت را ضايع کردند.»[5]

با مراجعه به کتب شیعه روشن می‌شود که فضایلی که برای علی(علیه السلام) در کتب شیعه بیان شده‌‌است افزون بر آنکه اکثر آن فضایل در کتب معتبر سنی (هر چند به شکل ناقص) هم وارد شده‌است، در کلام ائمه شیعه و احتجاجات آنان بر خصم هم مورد تاکید و استناد واقع شده‌است. در صورتی که خلفای اهل سنت، به هیچ یک از فضایلی که در این روایات اهل سنت، برای آنان جعل شده است، کوچک‌ترین اشاره‌ای نکرده‌اند. حال خود قضاوت کنید که کدام فرقه ادله‌ی مستندی برای نجات از آتش را دارند؟

پی‌نوشت:

[1]. سنن الترمذی، ج4، ص135، ح2779.
[2]. صحيح البخاري، ج1، ص120 - صحيح مسلم، ج2، ص68.
[3]. کنز العمال، متقي هندی، ج11، ص581/ الكامل، إبن عدي، ج3، ص155/ ميزان الاعتدال، ذهبي، ج2، ص50.
[4]. تاریخ کامل، ابن اثیر، ترجمه سید حسین روحانی، ج ۳، ص ۱۱۹۹/ تاریخ طبری، طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، ج ۴، ص ۱۳۴۲.
[5]. نهج البلاغه، خطبة 67.

تولیدی

دیدگاه‌ها

ای کاشک به درخت استناد می کردن،این همه فضائل از لبان مبارک پیامبر(ص) نسب به علی(ع) و خاندانش بیان شد و چه سفارشها که به حرمت اهل بیتش فرمود، ولی تازه نبی اکرم رحلت فرمودن که سقیفه ای برگذار شد و ... افسوس صد افسوس ..سیلی به صورت دخت نبی(ص)...افسوس صد افسوس...

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.