الهیات توحیدی

  • 1393/12/24 - 09:28
شناخت خدا یکی از مهم‌ترین مباحثی است که در آموزه‌های دین اسلام مورد توجه قرار گرفته است؛ از این رو انبیای الهی بشر را به شناخت مبدأ هستی خود دعوت می‌کند. شناخت حقیقت صرف که از نور تعقل آغاز شده تا منبع فیض‌بخش هستی مشخص می‌گردد. کسی‌که بهره‌ای از نور فطرت داشته باشد ناخودآگاه در برابر این نور سر تعظیم فرو خواهد آورد. از این‌رو معرفت...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شناخت خدا یکی از مهم‌ترین مباحثی است که در آموزه‌های دین اسلام مورد توجه قرار گرفته است؛ از این رو انبیای الهی بشر را به شناخت مبدأ هستی خود دعوت می‌کند. شناخت حقیقت صرف که از نور تعقل آغاز شده تا منبع فیض‌بخش هستی مشخص می‌گردد. کسی‌که بهره‌ای از نور فطرت داشته باشد ناخودآگاه در برابر این نور سر تعظیم فرو خواهد آورد. از این‌رو معرفت خدا ابواب مفصلی را در متون روایی به خود اختصاص داده و به عنوان اول دین بیان شده است: « اول الدین معرفته و كمال معرفته التصدیق به و كمال التصدیق به توحیده و كمال توحیده الاخلاص له و كمال الاخلاص له نفی الصفات عنه. [1] آغاز دین، شناخت او (خدا) است؛ و کمال شناخت او، به تصدیق (باور با اخلاص) اوست؛ و کمال این تصدیق به یگانه دانستن اوست؛ و کمال توحید (یکتاپرستی)، به اخلاص برای اوست؛ و کمال اخلاص برای او، نفی صفات از اوست.»

آثار این شناخت را نزد عارف به خدا می‌توان در این روایت زیبا ملاحظه کرد: «إِنَّ مَعْرِفَةَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ آنِسٌ مِنْ كُلِّ وَحْشَةٍ وَ صَاحِبٌ مِنْ كُلِّ وَحْدَةٍ وَ نُورٌ مِنْ كُلِّ ظُلْمَةٍ وَ قُوَّةٌ مِنْ كُلِّ ضَعْفٍ وَ شِفَاءٌ مِنْ كُلِّ سُقْم‏.[2] به راستى که معرفت خدای عزّوجلّ از هر هراسی آرامش و در هر گونه تنهائى يار و همدم و در هر تاريكى چراغ فروزان و از هر ناتوانى نيروبخش و براى هر دردى درمان است.» در حقیقت شناخت خدا، مونسی در برابر هر بی‌کسی، همدمی در برابر هر تنهایی، نوری در برابر هر تاریکی، نیرویی در برابر هر ناتوانی و درمان برای هر بیماری است. شناخت انسان از خود و خدایی که وی را آفریده است و معرفت آدمی به صفات کمالیه، جمالیه و شوق و اشتیاق برای رسیدن به این مبدأ  أعلی و احساس قصور و تقصیر انسان در راستای تکالیف انسانی خود از طرف دیگر، موجب فوران آتشفشان دل در قالب ارتباط‌ها و دعاهای عرفانی شده است. انسان عارف و نیایش‌گر، خدا را آن‌چنان که می‌یابد، می‌ستاید و آن‌چنان وی را عبادت می‌کند که شهود می‌نماید. بنابراین معرفت آدمی هر قدر قوی‌تر و جامع‌تر باشد، مضامین مناجات و گفت‌وگوی او به همان‌قدر عالی‌تر می‌شود.

«انت الذی لا اله الا انت تعرفت لکل شی ء فما جهلک شی ء و انت الذی تعرفت الی فی کل شی ء فرایتک ظاهرا فی کل شی ء و انت الظاهر لکل شیء.[3] تویی آن خدایی که جز تو خدایی نیست، خود را به هر چیزی شناساندی. پس هیچ موجودی به تو جاهل نیست و تویی خدایی که خود را در تمام موجودات به من شناساندی. پس تو را در همه موجودات آشکار دیدم و حال آن که تو ظاهرکننده موجوداتی.»

او به کمال زیبایی ظاهر شده است تا دل و دیده از همگان برباید. با صد هزار جلوه تجلی کرده است تا با صد هزار دیده تماشایش کنند.
با صد هزار جلوه برون آمدی که من                با صد هزار دیده تماشا کنم تو را

اگر والش نور تعقل را نادیده نمی‌گرفت و بهره از چراغ وحی بر می‌گرفت، هیچ‌وقت به گفت‌وگو با خدای سخیف و خرافه ساخته و پرداخته خیال خویش نمی‌نشست. بر اساس آموزه‌های دینی، کمال شناخت خدا، توحید خداست. در پرتو توحید، زندگی موحدانه و حیات طیبه شکل خواهد گرفت. آموزه بنیادین قرآن کریم، توحید است. همه عقاید و اعمال دیگری که می‌آموزد، براساس این اصل معنا و ارزش پیدا می‌کند. توحید تعابیر گوناگونی دارد.

توحید ذاتی: به این معناست که خدا یکی است و شریکی ندارد. خداوند متعال منزه است از هرگونه تقسیم یا ترکیب بیرونی، وهمی و عقلی است و به این نوع از تنزیه، توحید ذات گویند. این معنا، بخشی از معارف قرآن کریم است: «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ. [شوری/11] هيچ چيز چون او نيست.»

منظور از توحید افعالی آن است که جز خداوند هیچ مؤثر مستقلی در عالم نیست و قیومیت هستی، آفرینش، مالکیت، ربوبیت، رازقیت، و ولایت که هر یک بر دیگری مترتب است، مخصوص خداست. معنای توحید در عبادت هم این است که در عبادت‌ها باید فقط به خدا توجه داشت. از دیدگاه توحیدی چون غیر او در هستی وجود مستقل پیدا نمی‌کند و هر چه هست جلوه اوست، غیر او شایسته ستایش و عبادت نیست و اطاعت جز او روا نیست. همه مخلوقات فقط خدا را عبادت می‌کنند و او را تسبیح می‌گویند: «تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالأَرْضُ وَمَن فِيهِنَّ وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدَهِ. [اسرا/44] آسمان‏‌هاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آن‌هاست او را تسبيح مى‏‌گويند و هيچ چيزى (از جماد و نبات و حيوان و بالاتر از آن‌ها) نيست مگر آن‌كه (به زبان قال كه بشر عادى نمى‌‏شنود، و به زبان حال) با ستايش (از كمالات) او را تسبيح مى‌‏گويد (چرا كه وجودش دلالت بر وجود، امكانش حكايت از وجوب، حدوثش دلالت بر قدم، نقصش حكايت از كمال، حدّش گويايى از نامحدود بودن او دارد).»

توحید عملی: یعنی انسان فقط کاری انجام دهد که خط مشی زندگی او موحدانه باشد و در عمل، با لجاجت و عناد، خط مشی کفرآمیز و شرک آلود را در زندگی پیاده نکند. در حقیقت، توحید عملی، اساسی‌ترین و سرنوشت‌سازترین مرتبه در مراتب و اقسام توحید است که در قرآن بارها با تأکید، بیان شده است: «وَ قَضی‏ رَبُّکَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِیَّاهُ. [اسرا/23] پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید.» توحید عملی علاوه بر عالم تشریع بر جهان تکوین نیز حکم‌فرماست: «اِن کُلُّ مَن فِی السّمواتِ و الاَرضِ اِلاّ آتِی الرَّحمن عَبداً. [مریم/93] تمام کسانی که در آسمان‌ها و زمین هستند، بندۀ اویند.» آدمی در پرتو هریک از مراتب توحیدی می‌تواند به مرتبه شهود جمال حق برسد و کام تشنه فطرت معنویت‌خواه خویش را به چشیدن چشمه زلال معرفت توحید سیراب کند و حیات بخشد.[4]

پی‌نوشت:

[1]. نهج البلاغه، ترجمه شیخ حسین انصاریان، انتشارات پيام آزادى, تهران، خطبه1، ص 44.
[2]. کافی، کلینی، قم، دارالکتب الاسلامیه، 1407ق، ج8، ص247.
[3]. ر.ک. مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، دعای عرفه.
[4]. نگاهی متفاوت به افکار نیل دونالد والش، رسول حسن‌زاده، مؤسسه علمی- فرهنگی بهداشت معنوی، قم، ص 75.

   

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.