خدای جدید والش

  • 1393/12/03 - 23:14
وعده عذاب الهی نشان از نظام‌مندی هستی و بر اساس حکمت و عدالت ربوبی است که اختیار انسانی، این نظام را بر خلاف جریان خود و براساس هوای نفس پیش می‌برد. نادیده گرفتن حکمت و عدالت الهی تنها به این دلیل که موجب ترس انسان می‌شود، نشان از سستی بنیادهای اعتقادی این تفکر دارد و با اندک تقابلی با خواسته‌های فردی متزلزل می‌شود. الهیات ارائه شده از جانب والش هیچ‌کدام از اوصاف خدای...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ الهیات ارائه شده از جانب والش هیچ‌کدام از اوصاف خدای ادیان توحیدی را بر نمی‌تابد؛ از این‌رو وی برای اثبات خدای جدید خویش ناچار است تمام باورهای پیشین را انکار کند و این انکار و روگردانی از باورهای ادیان را پیش شرطی در نظام باوری خویش مطرح نماید. والش برای شناخت خدای جدید سه شرط را مطرح می‌کند: اولین شرط شناخت خدا این است که نامی برای او نشناسی. وی هر بحثی را درباره خداوند بیهوده می‌داند و با تن دادن به باور تحریف شده یهود در مورد اسم خداوند، سعی در به کرسی نشاندن خدای خیالی خود دارد: «من همان هستم که هستم».[1]

شرط دوم از بین بردن اعتقادات قبلی است، چون مانع شناخت خدا می‌شود. (البته منظور از اعتقادات قبلی، الهیات ادیان توحیدی است که والش به مصاف باورهایشان رفته است)

والش به این دلیل، جزم‌اندیشی در مورد خدا را نفی کرده که معتقد است در این صورت جنگ و اختلاف پیش خواهد آمد؛ از این رو باور به خدا امری درونی است که هرکس به نوعی آن را در می‌یابد.
یکی از معیارهای اصلی در دین، جزم‌اندیشی یا ایمان راسخ است که پشتوانه آموزه‌های دیگری هم‌چون دستورالعمل‌ها و نظام اخلاقی دین است. ایمان راسخ پدیده‌ای فطری و عقلانی است و انسان نمی‌خواهد آن‌را تغییر دهد، بلکه دوست دارد به آن تکیه کند و با آن به روشنایی، آرمش و آگاهی برسد. ایمان راسخ تابع مؤلفه‌های دیگری است که یک باور در انسان شکل می‌گیرد، چنان‌که همراه با برخی امور دیگر نیز این بار مستحکم‌تر و یا ضعیف‌تر می‌شود. وقتی فردی با وجدان و یا از طریق براهین روشن، حقیقت را یافت، ریشه‌های باور در وجود وی پدیدار می‌گردد و با مشاهده آیات و نشانه‌های بیشتر، باورش نسبت به آن مستحکم می‌شود. البته القائات شیطانی نقش مهمی در متزلزل کردن باورها ایفا می‌کند. هرگونه شبهه در جهت انحراف اندیشه‌ها می‌تواند عقیده یک انسان موحد را تبدیل به عقیده یک فرد ملحد کند. والش نیز در جهت تضعیف باورها و القای شبهه توانسته نقش مؤثری داشته باشد.

در نهایت او شرط سوم را توانی بر پذیرش خدای جدید مطرح می‌کند: «باید بتوانی خدا را که بی‌هیچ پرسشی، از تو در ملکوت خود استقبال می‌کند، در زندگی پذیرا شوی. باید بتوانی برای پذیرش خدایی که تو را تنبیه نمی‌کند از تنبیه خود دست بکشی».[2]

یکی از ویژگی‌های بارز انسان، مسئولیت‌پذیری است که در پرتو اختیارش مورد سؤال واقع می‌شود. دونالد والش قطع نظر از این ویژگی مهم بنابر الهیات اومانیستی سعی دارد در برابر هر عاملی که موجب کاهش ویژگی‌های الوهیتی انسان حتی در مقابل خدا می‌شود، موضع‌گیری کند. بازخواست خداوند متعال از انسان، کیفر الهی ویژگی‌های الوهیتی انسان حتی در مقابل خدا می‌شود، موضع‌گیری کند. بازخواست خداوند متعال از انسان، کیفر الهی ویژگی‌های خدایی است که والش سعی دارد تصویری متفاوت و جدید از خدای ادیان ارائه دهد.

والش با تعبیر «خدای جدید»، این باور را به عنوان باوری جدید از خدا که برگرفته از تفکر نوین است القا می‌کند: «خدا: شما نمی‌توانید خدا را بشناسید مگر آن‌که این باور را که از پیش خدا شناختید، متوقف سازید. شما نمی‌توانید خدا را بشنوید مگر آن‌که این فکر را که از پیش خدا را می‌شنیدید متوقف سازید خداوند در حقیقت را به تو نمی‌فهماند مگر آن‌که تو دیگر به حقیقتی که به آن معتقد هستی فکر نکنی. والش: ولی حقیقتی که من درباره خدا می‌دانم از جانب خداوند آمده است. خدا: چه کسی این را گفته؟ والش؟ روحانیون، رهبران، خاخام‌ها، کشیش‌ها. خدا: آن‌ها منابع موثقی نیستند. والش: پس چه منبعی موثق است؟ خدا: به احساساتت گوش بده، به متعالی‌ترین افکارت گوش بده، به تجربه‌ات گوش بده. هرگاه هرکدام از این برداشت‌ها با چیزی که معلمانت به تو گفته‌اند یا در کتاب‌ها خوانده‌ای متفاوت بود، کلمات را فراموش کن؛ کلمات نامطمئن‌ترین منبع دریافت حقیقت هستند».[3]

اگر سخنان والش ناظر به بخش‌های تحریف شده ادیان باشد، جای هیچ‌گونه بحث و تأملی نیست؛ ولی والش سعی دارد با بی‌اهمیت خواندن میراث انبیا، مهم‌ترین و بنیادی‌ترین اندیشه‌ها مانند تعالی خدا و باور به جاودانگی را که تمام پیامبران بر آن اتفاق نظر دارند، نادیده بگیرد و فرستادگان الهی را رسالت هدایت بشر را بر عهده دارند تا اخلاق و زندگی توحیدی را در جامعه نهادینه کنند، افرادی غیرموثق معرفی می‌کند. انسان است که با تکیه بر ندای درون، خود را بی‌نیاز از هدایت خداوند متعال می‌یابد. والش در تمام آثار خود به مبارزه با خدای ادیان رفته، نقش خود را در جنبش تفکر نوین به خوبی در مقام ایدئولوگ ایفا می‌کند. وی زمینه پذیرش خدای جدید و رد خدای ادیان را در پدیده‌هایی جست‌وجو می‌کند که در زندگی‌اش تجربه کرده است. تربیت دینی او که در یک خانواده کاتولیک متعصب شکل گرفته، دلیلی بر مقابله با خدایی است که انذار می‌کند و مؤاخذه‌گر کردار بد آدمی است. والش با نقل جریانی که در کودکی شنیده بود، ترس از خدا در ادیان را باعث بحران‌های اجتماعی و روحی خود ذکر می‌کند:

«موضوع نامه زن قدیسه‌ای به نام فاتیما خطاب به پاپ است که توسط دو کودک داده شده بود و در آن، نارضایتی خدا از مردم و هشدار به تنبیه اعلام شده بود. نامه حاوی مطالب وحشت‌ناکی در مورد نارضایتی عمیق خدا از ما بوده است. خداوند به تفصیل توضیح داده بود که چنان‌چه ما این هشدار را جدی نگیریم، دنیا را تنبیه خواهد کرد، آخر زمان فرا خواهد رسید و همه‌جا را ناله و شیون، درد و عذاب فرا خواهد گرفت».[4] اوصافی که ادیان توحیدی برای خداوند متعال برشمرده‌اند، شایسته خدا است؛ خدایی که از روی رحمت و محبت به انسان لباس وجود می‌بخشد و او را زیبنده بالاترین کرامت‌ها می‌کند. با کمی توجه، انسان هر لحظه دست نوازش رحمت الهی را بر سر خود مشاهده می‌کند؛ خدایی که بر اساس محبتش هدایت انسان را بر عهده می‌گیرد و زیباترین مخلوقات را هم‌نشین و راهنمایی‌اش قرار می‌دهد؛ خدایی که ارسال فرستادگانش نیز بر اساس رحمت بی‌کران است تا انسان‌ها را از تاریکی‌ها و رنج‌ها به سوی زندگی ابدی و سعادت هدایت کنند؛ خدایی که در شروع سخن با مخلوقاتش در قرآن، هر لحظه لطف و رحمتش را به رخ می‌کشد؛ ولی انسان ناسپاس با تمام ضعف وجود در مقابل مهربان‌ترین وجود هستی سر به طغیان برمی‌دارد و خود عذاب دوری از رحمت خدا را به جان می‌خرد. دونالد والش با بی‌توجهی به اوصاف زیبای الهی در کتب آسمانی، شکوه و جلال خدایی را در مقابل سرکشی‌ها و نافرمانی‌های بشر برنمی‌تابد.

وعده عذاب الهی نشان از نظام‌مندی هستی و بر اساس حکمت و عدالت ربوبی است که اختیار انسانی، این نظام را بر خلاف جریان خود و براساس هوای نفس پیش می‌برد. نادیده گرفتن حکمت و عدالت الهی تنها به این دلیل که موجب ترس انسان می‌شود، نشان از سستی بنیادهای اعتقادی این تفکر دارد و با اندک تقابلی با خواسته‌های فردی متزلزل می‌شود.[5]

پی‌نوشت:

[1]. دوستی با خدا، والش، انتشارات حمیدا، 1387، چاپ ششم، ص 69.
[2]. همان، ص 70.
[3]. گفت‌وگو با خدا، تهران، انتشارات دایره، 1389، ج1، ص 39-40.
[4]. دوستی با خدا، والش، انتشارات حمیدا، 1387، چاپ ششم، ص 23.
[5]. نگاهی متفاوت به افکار نیل دونالد والش، رسول حسن‌زاده، مؤسسه علمی- فرهنگی بهداشت معنوی، قم، ص 39.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.