اعتراف ابن تیمیه به امکان الهام الهی به غیر انبیاء

  • 1393/10/29 - 10:56
الهام الهی و القاء بر قلوب ائمه (علیهم السلام) یکی از انواع دریافت‎های علوم الهی برای ائمه (علیهم السلام) است. این نوع دریافت علم،‌چیزی متفاوت با وحی بوده و برای افرادی که پیامبر نبوده‌اند نیز،‌ وجود داشته است. ابن تیمیه نیز الهام الهی را برای هر انسانی که فطرت سلیم دارد، ممکن ‎دانسته است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ الهام الهی و القاء بر قلوب ائمه (علیهم السلام) یکی از انواع دریافت‎های علوم الهی برای ائمه (علیهم السلام) است. این نوع دریافت علم،‌ چیزی متفاوت با وحی بوده و برای افرادی که پیامبر نبوده‌اند نیز وجود داشته است،‌ چنانکه در قرآن کریم،‌ وجود چنین الهامی برای حضرت لقمان طبق آیه شریفه «وَلَقَدْ آتَینَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ [لقمان/۱۲] ما به لقمان حكمت دادیم‏.»، همچنین مادر حضرت موسی (علیه السلام) طبق آیه «وَأَوْحَینَا إِلَى أُمِّ مُوسَى [القصص/۷] ما به مادر موسی وحی نمودیم.» و حواریون حضرت عیسی (علیه السلام) در آیه «وَإِذْ أَوْحَیتُ إِلَى الْحَوَارِیینَ أَنْ آمِنُواْ [المائدة/۱۱۱] و (به یاد آور) زمانى را كه به حواریون وحى فرستادم كه ایمان بیاورید»، بیان شده است. اما وهابیت که تنها به دنبال بهانه ای برای تخریب شیعه بوده‎اند،‌ اعتقاد به چنین علمی را مستلزم اعتقاد به نبوت ائمه (علیهم السلام) معرفی نموده‎اند.

اما جالب اینجاست که رهبر فکریشان یعنی ابن تیمیه نیز الهام الهی را برای هر انسانی که فطرت سلیم دارد، ممکن ‎دانسته، می‎نویسد: «وفي الحديث الصحيح: "لا يزال عبدي يتقرب إلي بالنوافل حتى أحبه، فإذا أحببته كنت سمعه الذي يسمع به، وبصره الذي يبصر به، ويده التي يبطش بها، ورجله التي يمشي بها"، ومن كان توفيق الله له كذلك فكيف لا يكون ذا بصيرة نافذة ونفس فعاله؟[1] در حديث صحيح اين‌گونه آمده است که «بنده من همواره با انجام مستحبات، خود را به من نزديك می‌سازد تا آن‌جا كه من به او عشق می‌ورزم و آن‌گاه كه به او عشق ورزيدم گوش او می‌شوم تا با آن بشنود، چشم او می‌شوم تا با آن ببيند، دست او می‌شوم تا با آن سلطه و قدرت يابد، پای او می‌شوم تا با آن راه رود.» و كسي كه چنين توفيقی از سوی خداوند كسب كند چگونه دارای چشم بصيرت و قدرتی ويژه نگردد؟»

و در ادامه بیان می‎کند: «فإذا كانت الفطرة مستقيمة على الحقيقة منورة بنور القرآن؛ تجلت لها الأشياء على ما هي عليه في تلك المزايا، وانتفت عنها ظلمات الجهالات، فرأت الأمور عياناً.[2] اگر انسان از فطرتی سليم و منطبق با حقيقت و منوّر به نور قرآن برخوردار باشد، حقيقت تمام موجودات به همان شكل واقعی، برايش آشكار گرديده و تاريكی جهل از پيش رويش رخت بربسته و حقايق را آن‌‌گونه كه هست خواهد ديد.» وی همچنین پا را فراتر گذاشته و این الهام الهی را بر بسیاری از ادله دیگر چون قیاس و ظواهر و استصحاب،‌ مقدم می‎دارد: «القلب المعمور بالتقوى إذا رجح بمجرد رأيه فهو ترجيح شرعي - قال: - فمتى ما وقع عنده وحصل في قلبه ما بطن معه إن هذا الأمر أو هذا الكلام أرضى لله ورسوله، كان هذا ترجيحاً بدليل شرعي، والذين أنكروا كون الإلهام ليس طريقاً إلى الحقائق مطلقاً أخطأوا، فإذا اجتهد العبد في طاعة الله وتقواه كان ترجيحه لما رجح أقوى من أدلة كثيرة ضعيفة. فإلهامٌ مثل هذا دليل في حقه، وهو أقوى من كثير من الأقيسة الضعيفة والموهومة، والظواهر والاستصحابات الكثيرة.[3] هرگاه قلب آباد گشته به وسيله تقوا، امری را تشخيص داد، تشخيص او به عنوان حجت شرعی به حساب می‌آيد. او گفته است: زمانی كه امری برای چنين كسی به وقوع ‌پيوسته و در قلب او جای گيرد اين امر و يا اين سخن مورد رضايت بيشتری براي خدا و رسول او بوده و به دليل حجيت شرعی‌اش برای او ترجيح خواهد داشت و كسانی كه معتقدند الهام به هيچ وجه نمی‌تواند راهی به سوی حقايق باشد به اشتباه رفته‌اند؛ پس هرگاه بنده‌ای در راه اطاعت و بندگی خداوند تلاش نمايد و سپس امری را ترجيح دهد، ترجيح او از بسياری از دلايل ضعيف ديگر، قوی‌تر است. پس الهامی كه اين‌چنين باشد برای او دليل شرعی می‌باشد و از اين‌رو بايد گفت: الهام از بسياری از قياس‌های ضعيف و موهوم، ظواهر و بسياری از استصحاب‌ها، قوی‌تر مي‌باشد.»

بنابراین مشاهده می‌شود که چطور وهابیت برای مقابله با شیعه به هر وسیله‎ای حتی تناقض‌گویی دست می‎زنند. و الهامی را که به نصّ صریح قرآن برای غیر انبیاء ثابت است و خود ابن تیمیه بدان اعتراف نموده است را همان وحی می‌خوانند تا تهمت پیامبر دانستن امامان را به شیعیان بزنند.

پی‌نوشت:

[1]. ابن تيمية، مجموع الفتاوى: ج20 ص 43، جمع وترتيب: عبد الرحمن العاصمي النجدي وابنه محمد، طبعة الشيخ عبد الرحمن بن قاسم.
[2]. ابن تيمية، مجموع الفتاوى: ج20 ص 44، جمع وترتيب: عبد الرحمن العاصمي النجدي وابنه محمد، طبعة الشيخ عبد الرحمن بن قاسم.
[3]. ابن تيمية، مجموع الفتاوى: ج20 ص42،‌ جمع وترتيب: عبد الرحمن العاصمي النجدي وابنه محمد، طبعة الشيخ عبد الرحمن بن قاسم.

بازنشر

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.