از چاله در آمدن و به چاه افتادن !

  • 1393/10/19 - 15:28
آیا عقل در قلمرو دین جایی دارد؟ جایگاه و نقش آن در قلمرو دین چیست؟ آیا نقش عقل صرفاً در مقام تعلیم و فهم گزاره‌های دینی است، یا عقل در مقام تبیین و تعلیل نیز نقشی دارد؟ نقش ایمان در دین چیست؟ فرایند ایمان آوردن دارای چه مراحلی است؟ آیا ایمان متکی بر عقل است یا آن‌که دل دلایلی خاص خود دارد، که عقل...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آیا عقل در قلمرو دین جایی دارد؟ جایگاه و نقش آن در قلمرو دین چیست؟ آیا نقش عقل صرفاً در مقام تعلیم و فهم گزاره‌های دینی است، یا عقل در مقام تبیین و تعلیل نیز نقشی دارد؟ نقش ایمان در دین چیست؟ فرایند ایمان آوردن دارای چه مراحلی است؟ آیا ایمان متکی بر عقل است یا آن‌که دل دلایلی خاص خود دارد، که عقل آن دلایل را نمی‌شناسد و برای ایمان، همان ادله کافی است؟ تا چه اندازه باید ایمان را عقلانی کرد و اصلاً تا چه اندازه می‌توان بر عقل اعتماد کرد؟ آیا عقل و ایمان جمع شدنی‌اند؟ این مسائل و مسائل دیگری که از دیرباز مورد توجه فیلسوفان و الهی دانان بوده است، از اهم مسائل فلسفه‌ی دین معاصر به شمار می‌رود.[1]

کرکگور (کی‌یِر کِگارد) معتقد است مسیحیت «فهمیدنی» نیست [2]! به گمانم این فیلسوف ِاگزیستانسیالست[3] البته از نوع الهی‌اش[4]؛ -هر چند برخی معتقدند که این نظریه (که کرکگور پدر اگزیستانسیالیزم است) منسوخ شده‌است[5]- با این کلامش خیال همه –مخصوصاً عالمان مسیحی- را راحت کرد و آب پاکی را روی دست همه‌ی فیلسوفان و عقلاء ریخت.

کرکگور کیست؟

سورن آبه کرکگور* (1855-1813) نویسنده‌ای دانمارکی است. «ادبیاتش» و این نامی است که خود او به نوشته‌هایش می‌داد، فلسفه روانشناسی، الهیات، ادبیات مذهبی، ادبیات داستانی و نقد ادبی را در بر می‌گیرد. رویدادی موجب شد از کشیش شدن «که برایش تعلیم و تربیت دینی بود» صرفنظر کند. در اواخر عمر، «یکه و تنها درگیر مبارزه‌ای علنی علیه کلیسای دولتی دانمارک»، در مطبوعات مشهور و مجله‌ی خودش «لحظه» شد. در حالی‌که «ایمانی قوی» به مسیحیت اظهار می‌داشت ولی از گرفتن عشاء ربانی از دست کشیش کلیسای رسمی امتناع می‌ورزید، از دنیا رفت[6]. کرکگور از زمره‌ی «ایمان گرایان» است. ایمان گرایی معاصر در آثار کسانی چون کارل بارث، کرکگور و ویتگنشتاین، ظهور و جلوه‌ای نوین یافته است.[7]

ایمان گرایی (فیدئیسم)** چیست؟

ایمان گرایی دیدگاهی است که نظام‌های اعتقادات دینی را موضوع ارزیابی و سنجش عقلانی نمی‌داند.[8] ایمان گرایی، روایتی خاص از نسبت عقل و ایمان است که در برابر الهیات طبیعی و دیگر تفسیرهای بدیل از رابطه‌ی عقل و ایمان قرار دارد. همواره مساعی متکلمان مصروف این شده که معلوم کنند آموزه‌های دینی هیچ‌گونه تعارضی با اصول عقلی ندارد. حتی متکلمان حوزه‌ی الهیات طبیعی، از این پیشتر رفته و کوشیده‌اند تا باورهای دینی را بر مبنای اصول عقلی یا تجربی مبرهن سازند؛ اما ایمان گرایی چنین تلاش‌هایی را بی‌حاصل می‌داند؛ زیرا اصولاً باورهای دینی را مأخوذ از اراده‌ی خضوع و خشوع آدمی در برابر خداوند می‌داند و در این تصمیم، نیازی به تایید عقل و برهان نمی‌بیند. کرکگور می‌گوید: «کسی که سعی دارد تا ایمان دینی خود را بر پایه‌ی اسناد و مدارک عینی و عقلی استوار سازد از بن و اساس بر خطاست؛ زیرا چنین کاری نه ممکن تواند بود و نه مطلوب. خداباوری معلول سیر و سلوک آدمی است نه محصول برهان عقلی و ریاضی.[9]

ایمان گرایی کرکگور که از نوع افراطی آن هم هست[10] به هیچ روی با عقل سر آشتی ندارد. کرکگور معتقد است که عقلانی کردن ایمان امری متناقض[نما] (پارادوکسیکال) است.[11] کرکگور در کتاب «مراحل و منازل مسیر زندگی» می‌گوید: «مسیحیت، یک دکترین فلسفی نیست که بخواهیم آن را در پرتو نظریه پردازی‌های عقلی دریابیم؛ چراکه مسیح فیلسوف نبوده است و آن که نخستین بار از مسیحیت دفاع عقلانی کرد در واقع یهودای دیگری بوده است. من کسی را که از دین مسیح، دفاع عقلانی می‌کند بی‌ایمان می‌دانم.[12] ایمان شور و شوقی است که «خودِ فرد» را شکل می‌دهد و باید پروراند؛ وگرنه خود رخ نمی‌دهد.[13]

نقد و بررسی

همان‌گونه که مشاهده شد ایمان گرایان و از زمره‌ی ایشان و از چهره‌های مطرح این تفکر، کرکگور، هیچ جایگاهی برای عقل و استدلال در کار ایمان ورزی قایل نیستند. حال پرسش و یا به تعبیر دقیقتر مشکل اساسی این است که اگر از نظر کرکگور ایمان نوعی شورمندی بلکه عالی‌ترین شورمندی انسانی است كه ماهیت آن خطركردن و تصمیم‌گیری بدون تعقل است،[14] چرا مسیحیت تا این حد در تلاش است تا به عنوان دین برتر خود را تبیین و اثبات کند. اصلاً چگونه می‌خواهد این مهم را به انجام برساند؟ مگر جز استدلال و برهان و کار عقلی راهی برای تعامل، تفاهم و انتقال وجود دارد؟ براستی این همه سایت و شبکه و کتاب و مجله تا کلیسای خانگی و ... بدون تعقل فعالیت می‌کند؟! بله فطرت و دریافت‌ها (شهودها) ی باطنی در کنار وحی از منابع شناختند؛ اما آیا مسیحیتِ فراری از تعقل بر پایه‌ی این منابع تبلیغ می‌کند؟! این از سویی و اما سویه‌ی دیگر اشکال این است که:

برفرض ایمان نوعی جهیدن(!) باشد؛ اما به کجا؟ به راستی به درون کدام ایمان بایستی فرو غلتید؟[15] جوینده‌ی تشنه‌ی حقیقت که درپی گمشده‌اش بر هر درگاهی وارد می‌شود و در این تکاپو برای یافتِ نسخه‌ی درمانش با انواع، داروها و تبلیغات مواجه دارد و در نهایت، بایستی یک راه را برگزیند [16] تکلیفش چیست؟ نتیجه آن‌که نظریه‌ی ایمان گرایی (فیدئیسم) که شاید در فضای مسیحیت تبشیری اجتناب ناپذیر بنماید؛ چرا که آموزه‌های آن به هیچ روی قابل تعقل و فهمیدن نیست، مسائل الهیاتی حادی را به وجود می‌آورد[17] که قابل پذیرش نیست و تمثیل طرح جناب کرکگور و نظائرش تمثیل: «از چاله در آمدن و به چاه افتادن!» است.

پی‌نوشت‌:
*Kierkegard Soren Aabye
**Fideism
[1]. صادقی، هادی، درآمدی بر کلام جدید، قم: انتشارات کتاب طه و نشر معارف، 1382، ص 27.
[2] لی اندرسون، فلسفه‌ی کير کگور، ترجمه‌ی خشايار ديهيمی، تهران، طرح نو، ۱۳۸۵، ص ۱۵۹.
[3]. این اصطلاح (اگزیستانسیالیسم) در معنای بسط یافته‌تر خود، برای اشاره به جنبشی است که شاید در سالهای 1938-1968 به اوج خود رسید و اساسا ریشه‌های آن در آثار سورن کرکگور (1818- 1855) ، فیلسوف دانمارکی، قرار دارد. (مک گراث، آلیستر، درس نامه‌ی الهیات، ترجمه‌ی بهروز حدادی، قم: انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۴، ص 296) اگزیستانسیالیسم مقوله‌ای عام از فلسفه‌هایی است که تا حدی از میراث فیلسوف و الهی دان دانمارکی سورن کرکگور سربرآورد. ( مک گراث، همان، ص 344)
[4]. ملکیان، مصطفی، راهی به رهایی جستارهایی در عقلانیت و معنویت، تهران: نگاه معاصر، 1380، چاپ سوم، ص 41.
[5]. سی.استیون اونز، کرکگور، مترجم: ایرج احمدی، فصلنامه‌ی ناقد سال اول 1383 شماره 3.
[6]. همان.
[7]. دارایی، علی اصغر، فرهنگ اصطلاحات فلسفی-اجتماعی (14) ایمان گرایی، آموزش معارف اسلامی، بهار 1384، دوره‌ی هفدهم، شماره‌ی 3.
[8]. صادقی، هادی، همان، ص 78.
[9]. دارایی، علی اصغر، همان.
[10]. صادقی، هادی، همان، 33.
[11]. همان.
[12]. دارایی، علی‌اصغر، همان.
[13]. سی.استیون اونز،  همان.
[14]. کی‌یرکگور، سورن، ترس و لرز، ترجمه رشیدیان، عبدالکریم، تهران، نشر نی، 1378، چاپ اول،ص 156.
[15]. فعالی، محمدتقی، ایمان و چالش های معاصر، مرکز مطالعات و پژوهش های فرهنگی حوزه علمیه، ص 117.
[16]. به هر حال دین اسلام، حضرت عیسی علیه السلام را پیامبر خدای بزرگ ولی مسیحیت خود خدا می‌داند! و کمونیسم هم که منکر اصل دین است، آن ‌را را افیون توده‌ها می‌داند!
[17]. گرنز، استنلی، اولسن، راجر، الاهیات مسیحی در قرن بیستم، مترجمان: روبرت آساریان، میشل آقامالیان، تهران، نشر ماهی، ۱۳۸۹، ص 168.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.