سابقه تاریخی تناسخ و مراتب آن

  • 1393/10/29 - 09:33
بحث انتقال روح پس از مرگ به بدن ديگر، از قديم و گذشته‌های دور مطرح بوده است اما از نظر تاريخ تفکر مذهبی، چنين اعتقادی در ميان اديان الهی رايج نبوده و اديان توحيدی اين مساله را نپذيرفته‌اند و اعتقاد به تناسخ ريشه در آيين‌های شرقی مانند بودايی و برهمنی و هندو داشته و از آرای موروث از حکمای مشرق زمين است که می‌گويند تناسخيه هند شديدترين اعتقاد را به تناسخ دارند...

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ بحث انتقال روح پس از مرگ به بدن ديگر، از قديم و گذشته‌های دور مطرح بوده است اما از نظر تاريخ تفکر مذهبی، چنين اعتقادی در ميان اديان الهی رايج نبوده و اديان توحيدی اين مساله را نپذيرفته‌اند و اعتقاد به تناسخ ريشه در آيين‌های شرقی مانند بودايی و برهمنی و هندو داشته و از آرای موروث از حکمای مشرق زمين است که می‌گويند [1] تناسخيه هند شديدترين اعتقاد به تناسخ را دارند.
بعضی در اين زمينه می‌نويسند: «عقيده به بازگشت ارواح به بدن ديگر يک اعتقاد قديمی و کهنه است که نخستين بار در هند به وجود آمد و هم‌اکنون نيز اين عقيده در ميان آن‌هاست.[2] و بعضی مورخان ديگر می‌نويسند: «هندوان معتقدند که هر فردی را روحی است که ابديت دارد و در طول هزاران سال آن روح سرگردان در اجساد و اجسام گوناگون پياپی منزل می‌گزيند و مدام از پيکری به پيکری درمی‌آيد... همچنان گردش خود را طی می‌کند عاقبت به سرمنزل وصال يعنی فنای مطلق واصل گردد و درآن‌جاست که روح در ازليت برهما مستغرق و محو می‌شود.»[3]  
مسلما عقيده به تناسخ با مبانی اسلام بيگانه است و کمتر کسی از مسلمانان به تناسخ عقيده دارد. بنابراين یک عقيده غير اسلامی می‌باشد. برخی دراين زمينه نوشته‌اند: «در اسلام هيچ‌کس قايل به عقيده تناسخ نيست مگر تناسخيه که آنها نيز اين عقيده را از قرآن نگرفته‌اند؛ بلکه از هندوها و از طريق منقولاتی که از فلسفه آن‌ها داشته‌اند، اقتباس نموده‌اند.»[4]
اهل‌حق چه وقت و از چه کسی اين عقيده را اقتباس نموده‌اند معلوم نيست و بعضی بدون ارائه سند صحيحی می‌نويسند: «بنا به نامه سرانجام، بهلول نخستين کسی بوده که پس از پيدايش اسلام به تناسخ باور داشته و خود را آيينه نمای خدا و فروغ ايزدی دانسته و با استفاده از سروده‌های کردی محلی به دست می‌آيد که بهلول آيين تناسخی را که در اورامان کردستان وجود دارد پديد آورده است.»[5] قريب به تعابيری که از قول هندوان نقل گرديد در متن يکی از سروده‌های مردمان اهل‌حق ديده می‌شود که آمده است: «انسان از بدو آفرينش تا روز پسين هزار و يک جامه عوض می‌کند و با عوض کردن هزار و يک جامه روان او به جاودانی می‌پيوندد. اين‌گونه افراد به بهشت می‌روند و افراد بد نيز به دوزخ سرنگون می‌شوند.»[6]
مراتب و انواع مختلف تناسخ
بعضي افرادی که به تناسخ عقيده داشته‌اند، فرضيه‌ها يا مراحلی را برای آن تصور کرده‌اند:
نسخ: به معنی انتقال روح از بدن انسانی به بدن انسان ديگر به طور مکرر؛ يعنی پس از مرگ، روح بدن قبلی را رها کرده و برای تداوم زندگی به بدن جديد انتقال يافته باشد که بر مبنای اين اعتقاد بدن جديد ممکن است بهتر از بدن قبلی باشد. اگر اعمالش در بدن قبلي نيک بوده و اگر در بدن قبلی اعمال بد داشته باشد به بدن بدتری که دچار مشقت گشته باشد انتقال می‌يابد.[7]
مسخ: انتقال روح يک انسان به قالب‌های حيوانی که اگر نيکوکار باشد روح او به بدن و قالب يک حيوان نيکوسرشت و اگر بدکار باشد به قالب و بدن يک حيوان زشت انتقال می‌يابد.[8]
رسخ: يعني در انتقال روح به بعضی جمادات، سنگ‌ها، کوه، چشمه‌سار و ...[9].
تناسخ صعودی: بعضی، از تناسخ صعودی در کنار تناسخ نزولی که چهار نوع مذکور را شامل می‌شود سخن گفته‌اند. تناسخ صعودی به معنای فرا رفتن از جسم انسانی مثلاً تبدیل شدن به فرشته یا جرم آسمانی است. علاوه بر این می‌تواند به معنای سیرروح از مراتب مادون، مثل مرتبه جماد، به مراتب بالاتر باشد.[10]
در بين فرقه اهل‌حق همه اين مراتب و مراحل ممکن است يافت شود ولی ظاهرا پذيرش نسخ و مسخ بيشتر شايع است که براساس اعتقادات اسلامی چنين مسائلی در دنيا محال عقلی است که هم در ذات و هم در وقوع چنين انتقالی از ناحيه عقل سليم پشتيبانی نمی‌شود.

پی‌نوشت:

[1]. ملل و نحل شهرستاني، ص 606
[2]. دايره المعارف قرن بيستم، ج 10، ص 181
[3]. تاريخ اديان، صص 127 و 128
[4]. دايره المعارف قرن بيستم، ج 10، ص 181
[5]. بزرگان يارسان، ص 6 به نقل از نوشته‌هاي پراکنده يارسان ص 7
[6]. سروده‌هاي ديني يارسان، ص 20
[7]. خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرائی، قم ۱۴۰۹، ذیل کلمه «مسخ»
[8]. اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیة، چاپ احمد عبدالغفور عطار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست، بیروت ۱۴۰۷، ذیل کلمه «مسخ»
[9]. ابن منظور، لسان العرب، ذیل کلمه «مسخ»
[10]. محمد بن عبدالکریم شهرستانی، کتاب نهایة الاقدام فی علم الکلام، ج۱، ص۳۷۸، چاپ آلفرد گیوم، قاهره؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۴۴، چاپ محمدباقر موسوی خرسان، بیروت ۱۴۰۱/ ۱۹۸۱؛ عزیزالدین بن محمد نسفی، کشف الحقایق، ج۱، ص۱۸۸، چاپ احمد مهدوی دامغانی، تهران ۱۳۵۹ ش

براي مطالعه بيشتر در اين زمينه رجوع شود به کتاب شناخت فرقه اهل‌حق اثر عبدالله خدابنده و دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله شماره ۳۹۰۹    

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.