خون و پیام در انقلاب حسینی

  • 1393/08/26 - 22:29
اگر امام حسین (علیه السلام) تمام هستی و توان خود را برای تغییر وضعیت جامعه و اصلاح فرهنگ عمومی جامعه اسلامی گذاشتند، پس قطعاً ما هم در این زمینه وظیفه داریم و نباید بی‌تفاوت باشیم، چرا که بی‌تفاوتی ما، جامعه را گرفتار انحراف و فسادی می‌کند که از بین بردن آن ممکن نیست و شاید به قیمت به نیزه رفتن سر ولی و امام تمام شود...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سؤالی که ممکن است برای بسیاری از مردم پیش بیاید این است که آیا امام حسین (علیه السلام) می‌دانست که در این سفر به شهادت می‌رسد یا خیر؟ آنچه که مسلم است این است که امام می‌دانستند که عاقبت این مسیر و این سفر ختم به شهادت می‌شود و این از کلام امام حسین (علیه السلام) هویداست. در مکه قبل از این‌که امام حرکت را آغاز کنند، محمد بن حنفیه امام را از حرکت به سمت کوفه منع می‌کند. امام حسین (علیه السلام) می‌فرمایند: «ترسم از این است که یزید در خانه خدا خون مرا بریزد و حرمت خانه خدا شکسته شود.» محمد بن حنفیه توصیه می‌کند که به یمن یا در گوشه یک بیابان بروند، امام (علیه السلام) وقتی سحرگاه حرکت خود را آغاز می‌کنند، محمد بن حنفیه خود را به امام می‌رساند و می‌گوید: «مگر قرار نبود که به سمت کوفه نروید؟» امام (علیه السلام) پاسخ دادند که شب رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در خواب دیدم که فرمودند: «یا حسین اخرج فإنّ الله قد شاء أن یراک قتیلا.[1] ای حسین! از مکه خارج شو که خداوند اراده کرده تو را کشته ببیند». و جملات دیگری از این قبیل که نشان‌دهنده این است که امام علم دارد که به شهادت خواهد رسید.

سؤال مهم‌تری که مطرح است این است، حال که امام می‌دانست به شهادت می‌رسد، چرا زنان و فرزندان را با خود به کربلا آورد؟ مگر امام حسین (علیه السلام) مظهر غیرت الله نیست؟ در پاسخ باید گفت که یکی از مهم‌ترین ادله‌ای که باعث شد امام، زنان و فرزندان اهل بیت را با خود بیاورد، این است که حرکت امام (علیه السلام) یک انقلاب است و این انقلاب دارای دو بخش است که بخش اول این انقلاب به عهده امام (علیه السلام) و اصحابش است و بخش دوم این انقلاب را باید حضرت زینب (علیها السلام) به همراه زنان و فرزندان اهل بیت مدیریت کند. در واقع انقلاب حسینی از دو بخش خون و زبان تشکیل شده است. به تعبیر دیگر این تحول و انقلاب فرهنگی با جهاد نظامی و شمشیر آغاز می‌گردد که اباعبدالله الحسین (علیه السلام) به همراه اصحاب با وفایش عهده‌دار این مبارزه است و ادامه‌دهنده این انقلاب فرهنگی به عهده روشنگری‌ها و مجاهدت‌های فرهنگی حضرت زینب (علیها السلام) است. و این انقلاب و مبارزه برگرفته از کلام رسول مکرّم اسلام (صلی الله علیه و آله) می‌باشد که فرمودند: «إن المؤمن مجاهد بسیفه و لسانه.[2] مؤمن با شمشیر و با زبانش جهاد و مبارزه می‌کند».

وقتی که قیام امام حسین (علیه السلام) و حادثه عاشورا را بررسی می‌کنیم، مشخص می‌شود که حضور حضرت زینب (علیها السلام) در کنار امام حسین (علیه السلام) و بعد از حادثه عاشوراء ضروری است، چرا که عملیات تبلیغی و روانی دشمن در تضعیف و سرپوش گذاشتن اشتباه خود نسبت به اتفاقی که در کربلا رقم زد، بعد از حادثه عاشورا شروع شد و این عملیات تبلیغی نیاز به یک روشنگری و رسواسازی دارد که اگر این اتفاق نمی‌افتاد، حرکت امام (علیه‌السلام) ناتمام و شاید کم اثر می‌شد. حضرت زینب (علیها السلام) در اولین برخورد در کوفه وقتی وارد بازار کوفه شد گریه و زاری مردم را دید، پرده از حقیقت آن‌ها برداشت و دورویی آن‌ها را به تصویر کشید تا گریه آن‌ها پرده بر حقیقت نپوشاند و آن‌ها را این‌گونه رسوا کرد: «یا أهل الکوفة! یا أهل الختل و الغدر و الخذل ألا  فلا رقأب العبرة و لا هدأت الزفرة إنما مثلکم کمثل آلتی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا تتخذون أیمانکم دخلا بینکم ... [3] ای مردم کوفه! ای نیرنگ‌بازان، بی‌وفایان و پراکندگان! آیا به حال ما گریه می‌کنید، اشکتان خشک مباد. و ناله شما فرو ننشیند. مثل شما مثل آن زنی است که رشته‌های خود را پس از تابیدن باز می‌کرد، چه فضیلتی در شما هست؟ لاف و گزاف، آلودگی و سینه‌های پرکینه، در ظاهر همانند کنیز چاپلوس، و در باطن همانند دشمنان سخن‌چین، یا مانند سبزی‌هایی هستید که در لجن‌زارها روییده، و یا نقره‌ای که با آن قبر مرده را بیارایند، بدانید که برای آخرت خود کردار زشتی از پیش فرستادید که به خشم خداوند گرفتار، و در عذاب جاوید خواهید ماند. آیا گریه می‌کنید و فریاد گریه سر می‌دهید؟! آری به خدا سوگند باید زیاد بگریید و کمتر بخندید، که دامن خود را به ننگ آلوده نموده‌اید که هرگز نمی‌توانید آن را بشویید. خون سرور جوانان اهل بهشت و پناه نیکان شما و گریزگاه پیش‌آمدهای ناگوار شما، و جایگاه رفیع حجت شما و بزرگ و رهبر قوانین شما را ریخته‌اند».

بله در لحظات حساس که نیاز به حضور این بزرگوار بود، در صحنه حاضر شد و امر به معروف و نهی از منکر را عملاً انجام دادند تا جامعه از انحراف و فساد پاک شود. اساس حرکت امام حسین (علیه السلام) نیز همین بود؛ ایشان می‌فرمایند: «إِنّی  لَمْ أَخْرُجْ أَشِرًا وَ لا بَطَرًا وَ لا مُفْسِدًا وَ لا ظالِمًا وَ إِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاْ صْلاحِ فی  أُمَّةِ جَدّی (صلی  الله علیه و آله و سلم) أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْروفِ وَ أَنْهی  عَنِ المُنْکَرِ وَ أَسیرَ بِسیرَةِ جَدّی  وَ أَبی.[4] من از روی  خودخواهی  و خوش‌گذرانی  و یا برای  فساد و ستمگری  قیام نکردم، بلکه قیام من برای اصلاح در امّت جدّم می‌باشد، می‌خواهم امر به معروف و نهی  از منکر کنم و به سیره و روش جدّم و پدرم علی بن ابیطالب عمل کنم».

اگر حضرت تمام هستی و توان خود را برای تغییر وضعیت جامعه و اصلاح فرهنگ عمومی جامعه گذاشتند، پس قطعاً ما هم در این زمینه وظیفه داریم و نباید بی‌تفاوت باشیم، چرا که بی‌تفاوتی ما، جامعه را گرفتار انحراف و فسادی می‌کند که از بین بردن آن ممکن نیست و شاید به قیمت به نیزه رفتن سر ولی و امام تمام شود. امام باقر می‌فرمایند: «هنگامی‌که [مردم] امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند و از نیکان خاندان من پیروی ننمایند، خداوند اشرار را بر آن‌ها مسلط می‌سازد و نیکان هر چه دعا کنند مستجاب نمی‌گردد».[۵] امروز یکی از مهم‌ترین وظایف ما اصلاح وضع عمومی جامعه است که همان امر به معروف و نهی از منکر می‌باشد. تذکر لسانی یکی از مهم‌ترین راه‌های مقابله با انتشار گناه و فساد و انحراف است. وقتی که کسی که اهل گناه باشد ببیند در ملأ عام به راحتی نمی‌تواند مرتکب فساد و گناه شده و جامعه را به گناه ترغیب کند حتماً در کار خود تجدید نظر و مسیر خود را عوض می‌کند. کمترین اثرش این است که جامعه را به گناه و فساد وادار نمی‌کند، اگرچه ممکن است در خلوت خود گناه کند. و این تذکر را باید گفته شود که آن چیزی که در توان و موقعیت شما باشد؛ لازم است. کسی ایراد نگیرد که این تذکر فایده‌ای ندارد مقام معظم رهبری می‌فرمایند: «امر به معروف یک مرحله گفتن و یک مرحله عمل دارد... اما گفتن با زبان بر همه واجب است و همه باید آن را بدون ملاحظه انجام بدهند».[۶] اگر هم کسی با شما برخورد کرد و تندی کرد از انجام وظیفه منصرف نشوید.
توصیه حضرت لقمان به فرزندش این بود که بر سختی این مسیر صبر کن و به خاطر اهمیت این کار از این کار دست بر مدار. «یا بنی اقم الصلاة و أمر بالمعروف و انه عن المنکر و اصبر علی ما اصابک إن ذلک من عزم الامور [لقمان/ ۱۷] پسرم! نماز را برپا دار، و امر به معروف و نهی از منکر کن و در برابر مصائبی که به تو می‌رسد شکیبا باش که این از کارهای مهم است».

پی‌نوشت:

[۱]. اللهوف علی قتلی الطفوف، تهران: نشر جهان، ۱۳۴۸، ص ۶۴.
[۲]. تفسیر نورالثقلین، عروسی حویزی، انتشارات اسماعیلیان، قم، ۱۴۱۵ هجری قمری، ج ۴، ص ۷۰.
[۳]. الاحتجاج علی أهل اللجاج، احمد بن علی طبرسی، قم: نشر مرتضی، ۱۴۰۳ قمری، ج ۲، ص ۳۰۴.
[۴]. بحارالانوار، علامه مجلسی، انتشارات دار احیاء التراث العربی، ۱۴۰۳ قمری، ج ۴۴، ص ۳۲۹.
[۵]. همان، ج ۷۰، ص ۳۶۹.
[۶]. سخنان مقام معظم رهبری در جمع مردم قم در سالروز قیام مردم قم، 19/10/1368

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.