بنای مسجد و روشن کردن چراغ بر قبور اولیا

  • 1393/09/21 - 22:30
عموم مسلمین، ساختن مسجد در کنار قبور اولیای الهی را جایز شمرده و بدان عمل می‌کنند منتهی به این نیت که زمین و بقعه‌ای که ولیّ خدا در آن مدفون است، متبرک می‌باشد. امّا وهابیون، همان‌گونه که ساختن گنبد و بارگاه بر قبور اولیای الهی را حرام می‌دانند، ساختن مسجد در کنار قبور اولیا را نیز حرام دانسته و آن را مصداق شرک می‌دانند. اینک این موضوع را مورد بحث و بررسی...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ عموم مسلمین ساختن مسجد در کنار قبور اولیای الهی را جایز شمرده و بدان عمل می‌کنند منتهی به این نیت که زمین و بقعه‌ای که ولیّ خدا در آن مدفون است، متبرک می‌باشد. امّا وهابیون، همان‌گونه که ساختن گنبد و بارگاه بر قبور اولیای الهی را حرام می‌دانند، ساختن مسجد در کنار قبور اولیا را نیز حرام دانسته و آن را مصداق شرک می‌دانند. اینک این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار خواهیم داد.

فتاوای وهابیون

ابن تیمیه می‌گوید: «پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) حرام کرده که قبور خود را مسجد قرار دهند، یعنی نباید کسی در اوقات نماز به آنجا رفته و نماز و دعای خود را در آنجا بخواند؛ اگر چه به قصد عبادت خدا هم برود، زیرا آن مکان‌ها راهی برای شرک است، یعنی ممکن است که انسان به خاطر صاحب قبر دعا و نماز خوانده و او را تعظیم و تکریم کند. لذا ساختن مسجد در کنار قبور اولیا حرام است. بنابراین اگر چه بنای مسجد فی نفسه مستحب است، ولی از آنجا که این عمل ممکن است برخی را به شرک وادار کند مطلقاً حرام است».[1] همچنین در جای دیگر می‌گوید: «علمای ما قائل هستند که ساختن مسجد بر قبور جایز نیست».[2]

قرآن و ساختن مسجد در جوار قبور اولیا

خداوند متعال در قضیّه‌ی اصحاب کهف می‌فرماید: «وَکَذَلِکَ أَعْثَرْنَا عَلَیْهِمْ لِیَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَیْبَ فیها إِذْ یَتَنَازَعُونَ بَیْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَیْهِم بُنْیَاناً رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ به هم قَالَ الَّذِینَ غَلَبُوا عَلَی أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِم مَّسْجِداً [کهف/ 21] و باز مردم را بر حال اصحاب کهف آگاه ساختیم تا خلق خدا بدانند که وعدهٔ خدا به حق بوده و ساعت قیامت بی هیچ شک خواهد آمد تا مردمی که میانشان در مورد آن‌ها تنازع و اختلاف بود، رفع بشود. با این همه بعضی گفتند که باید گرد آن‌ها حصار و بنایی بسازیم، خدا به حال آن‌ها آگاه‌تر است. آنان که بر واقع احوال آن‌ها اطلاع یافتند، گفتند که البته بر ایشان مسجد بنا کنیم». خداوند متعال در این آیه به چگونگی اطلاع مردم از آنان اشاره کرده است. آنان در طریقهٔ تکریم اصحاب کهف اختلاف داشتند؛ برخی معتقد بودند که بر روی آنان ساختمانی ساخته شود یا دیواری دور آنان کشیده شود. ولی غالباً پیشنهاد دادند که بر آنان مسجدی ساخته شود. فخر رازی می‌گوید: «برخی گفته‌اند این گروه که پیشنهاد ساختن مسجد را دادند پادشاهان مؤمن و طرفداران اصحاب کهف بودند. برخی نیز معتقدند آنان که پیشنهاد مسجد را دادند رؤسای شهر بودند تا در آن جا عبادت کرده و آثار اصحاب کهف را به سبب آن مسجد باقی بدارند».[3] ابوحیان اندلسی می‌گوید: «کسی که پیشنهاد ساختمان را داد کافر از دنیا رفت و با این عمل می‌خواست مرکزی برای کفر خود بسازد که مؤمنین از این عمل مانع شده و پیشنهاد ساختن مسجد را دادند».[4] ابوالسعود و زمخشری نیز همین نظر را قبول کرده‌اند، یعنی پیشنهاد دهندگان ساختن مسجد در کنار جایگاه اصحاب کهف، مسلمین و مؤمنین بوده‌اند.[5] البته می‌دانیم که قرآن، کتاب قصه‌گویی صرف نیست، بلکه اگر داستانی را تعریف می‌کند به منظور بهره‌برداری مسلمانان از آن داستان است. از آنجا که خداوند متعال پیشنهاد دوم (ساختن مسجد در کنار اصحاب کهف) را رد نکرده و آن را مجرای شرک نمی‌داند، می‌توانیم آن را دلیل به امضا و تقریر عمل آنان بدانیم.

سیرهٔ مسلمین بر بنای مسجد در جوار قبور اولیا

با مراجعه به سیرهٔ مسلمین در طول تاریخ، پی می‌بریم که آنان به این عمل مبادرت ورزیده و در کنار قبور اولیای الهی و یا بزرگان خود، مسجد می‌ساختند. مورخین داستان مسافرت ابوجندل با ابوبصیر را نقل کرده‌اند که در ضمن آن آمده: «نامه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به دست ابوجندل رسید، در حالی که ابو بصیر مشغول جان کندن بود، او در حالی که در دستش نامه رسول خدا بود از دار دنیا رفت. ابو جندل او را در همان مکان دفن کرد، و بر روی قبرش مسجدی بنا نمود».[6]

وهابیون بر حرمت ساختن مسجد در کنار قبور اولیای الهی به ادله‌ای استدلال کرده‌اند که در ذیل به بحث و بررسی آن‌ها می‌پردازیم.

الف) استدلال به روایات؛ وهابیون بر مدعای خود به روایاتی استدلال کرده‌اند: جندب بن عبدالله به جلی می‌گوید که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پنج روز قبل از وفاتش شنیدم که فرمود: «آگاه باشید، همانا کسانی قبل از شما قبور انبیای خود را به عنوان مساجد قرار می‌دادند. امّا شما این‌گونه نکنید، من شما را از این عمل باز می‌دارم».[7] از پیامبر روایت کرده‌اند که به خدا عرض کرد: «بار خدایا قبر مرا بت قرار مده، خدا لعنت کند قومی را که قبور انبیای خود را مساجد کردند».[8] مسلم نقل می‌کند که ام حبیبه و امّ سلمه نزد رسول خدا یادی از کنیسه‌ای کردند که در حبشه دیده بودند، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «آنان کسانی هستند که هرگاه مرد صالحی از میانشان می‌میرد بر قبر او مسجدی می‌سازند و صورت‌هایی نیز بر آن قرار می‌دهند، آنان نزد خدا در روز قیامت مخلوقات بدی هستند».[9] بخاری در صحیح خود از پیامبر نقل کرده که فرمود: «خدا لعنت کند نصاری و یهود را، زیرا قبور انبیای خود را مسجد قرار دادند».[10]

در پاسخ از استدلال به این روایات و نقد این ادلّه وهابیان باید به نکاتی اشاره کرد (البته در صورتی که روایات مورد استناد وهابیان، صحیح السند باشد! چرا که اگر این روایات ضعیف السند باشند، قضیه سالبه به انتفاء موضوع می‌باشد).

اولاً فهمیدن مقصود این روایات، متوقف بر دانستن مقصود یهود و نصاری از ساختن مسجد بر قبور اولیای خود می‌باشد، زیرا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از انجام عملی که یهود و نصاری با قصد خاصی انجام می‌دهند، نهی کرده است. با مراجعه به روایات پی می‌بریم که یهود و نصاری، قبور اولیای خود را مسجد و قبله قرار می‌دادند و بر روی آن قبور سجده می‌کردند. در حقیقت آنان را عبادت می‌کردند. لذا پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) شدیداً با آن عمل مقابله کرده و از آن نهی فرموده است. حال اگر در کنار قبور اولیای الهی به جهت تبرک، مسجد ساخته شود، تا انسان به برکت آن ولیّ خدا توجه و حضور قبرش بیشتر باشد و آن شخص نیز هیچ قصد تعظیم و تکریمی نسبت به آن ولی در نماز نداشته باشد، قطعاً از مورد این روایات خارج است. ثانیاً روایت، از ساختن مسجد بر روی قبر نهی می‌کند و هیچ اشاره‌ای به ساختن مسجد در کنار قبور انبیا و اولیا ندارد. ثالثاً معلوم نیست که نهی در این روایات، تحریمی باشد؛ چنان‌که بخاری این روایات را تحت عنوان «باب ما یکره من اتخاذ المساجد علی القبور» آورده و آن‌ها را حمل بر نهی تنزیهی و کراهتی کرده است (یعنی این عمل مکروه است).[11]

ب) استدلال به قاعدهٔ سدّ ذرایع؛ یکی دیگر از ادلهٔ وهابیون بر حرمت بنای مسجد در جوار قبور اولیای الهی استدلال به قاعدهٔ سد ذرایع است. طبق این قاعده، اگر عملی فی نفسه مباح یا مستحب باشد، ولی منجر به حرام شود، آن عمل نیز حرام است، تا کسی به سبب آن به سوی حرام سوق داده نشود.

در جواب می‌گوییم: در بحث مقدمهٔ واجب گفته شده که تنها مقدمهٔ موصولهٔ واجب، واجب است نه هر مقدمه‌ای یعنی آن مقدمه‌ای که ما را مستقیماً به واجب می‌رساند واجب است؛ مثلاً اگر حضور بر بالای بام بر ما واجب است و آن متوقف بر نصب پله باشد، نصب آن پله که ما را به بالای بام می‌رساند واجب می‌شود. همین مطلب را عیناً در مقدمهٔ حرام می‌گوییم. یعنی خصوص آن عملی که ما را به حرام رسانده، از باب مقدمه حرام است. بنابراین ساختن مسجد در کنار قبور اولیای الهی اگر به قصد شرک نباشد و غالب مردم نیز این نیت را از خواندن نماز در آن مساجد نداشته باشند، اشکالی در ساختن آن مساجد نیست؛ اگر چه ممکن است که برخی هنگام نماز این نیت (نیّت شرک) را داشته باشند. اگر این مطلب را نپذیرفتیم بسیاری از معاملات روزمره نسبت به آلات مشترکه باطل و حرام خواهد بود، زیرا ممکن است که برخی از مردم از آن سوء استفاده نمایند؛ مثلاً کسی که چاقو می‌خرد یا رادیو می‌خرد ممکن است کسی از آن سوء استفاده نموده و در راه فساد استفاده کند، ولی هیچ کس چنین معامله‌ای را حرام و باطل نکرده است، بلکه تنها فروش آن‌ها را به قصد فساد، باطل می‌دانند.

پی‌نوشت:

[1]. القاعدة الجلیلة، ابن تیمیه، دار الفکر، بیروت، ص 22.
[2]. زیارة القبور، فخر رازی، موسسه تحقیقاتی و نشر معارف اهل‌بیت (علیهم السّلام)، ص 106.
[3]. مفاتیح الغیب، فخر رازی، اساطیر، تهران، ج 2، ص 105.
[4]. البحر المحیط، ابو حیان، دار الفکر، بیروت، ذیل آیه.
[5]. تفسیر ابی السعود، ابوالسعود، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 5، ص 215.
[6]. الاستیعاب، ابن عبد آلبر، دار الجیل، بیروت، ج 4، ص 21 ـ 23.
[7]. صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج نیسابوری، دارالفکر، بیروت، ج 1، ص 378.
[8]. مسند احمد، احمد بن حنبل، دار صادر، بیروت، ج 2، ص 246.
[9]. صحیح مسلم، مسلم بن الحجاج نیسابوری، دارالفکر، بیروت، ج 2، ص 66
[10]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، دارالفکر، بیروت، ج 2، ص 111.
[11]. صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، دارالفکر، بیروت، ج 2، ص 111.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.