تعیین خلیفه با استفاده از قانون جنگل

  • 1393/08/19 - 08:52
از جمله کج‌روی‌هایی که منکران حادثه غدیر به آن مبتلا هستند، میزان و ملاک در برگزیدن خلیفه برای جامعه است. در واقع هر کس از مسیر اصلی و صراط مستقیم در پذیرش سخن حق سر باز زند و از طریق صحیح و منطقی منحرف شود، در راه رسیدن به سرمنزل مقصود دچار مشکل شده و بعید است به آن نائل شود...

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از جمله کج‌روی‌هایی که منکران حادثه غدیر به آن مبتلا هستند، میزان و ملاک در برگزیدن خلیفه برای جامعه است. در واقع هر کس از مسیر اصلی و صراط مستقیم در پذیرش سخن حق سر باز زند و از طریق صحیح و منطقی منحرف شود، در راه رسیدن به سرمنزل مقصود دچار مشکل شده و بعید است به آن نائل شود. رخداد عظیم غدیر در آن اجتماع با شکوه و حضور شخص نبیّ مکرم اسلام حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و ایراد سخنرانی بر فراز منبر و بالا بردن دست امیرالمومنین علی (علیه السلام) به عنوان امام و خلیفه مسلمین پس از خود، حجت را بر همه مسلمانان تا قیام قیامت تمام کرد. اما آنان که چشم خود را بر این حقیقت آشکار بستند و برای ندیدن واقعیت، سر در برف فرو بردند، در نهایت برای تعیین امام و رهبر مجبور به ارائه راه‌کارهای مضحکانه‌ای شدند که نمونه‌ای از آن را در این مقاله از نظر می‌گذرانیم.

در این راستا اهل سنت و وهابیت از جمله قواعدی که پیش پای امتّ، برای تعیین خلیفه نهادند، قاعده «زور و کودتا» است. خوب است همین‌جا متذکر شویم که در عصر کنونی نیز بخشی از حکّام ممالک به اصطلاح اسلامی مشروعیت خود را از این طریق بر مردم و جامعه تحمیل نمودند. به عنوان نمونه می‌توان به عبدالعزیز، جدّّ خاندان پادشاهی عربستان سعودی و ده‌ها حاکم به ظاهر اسلامی همانند صدّام، قذّافی، حسنی‌مبارک و دیگران، با استفاده از همین قاعده اشاره کرد که خود را خلیفه و امیر مؤمنان خواندند. اما ایشان برای توجیه کار خود روایتی از احمد بن حنبل از عبدوس بن مالک را آورده‌اند که می‌گوید: «کسی که با زور شمشیر بر مردم غلبه کند و خلیفه شود و امیر مومنان نامیده شود، کسی که ایمان به خدا دارد، باید بگوید که او امام و خلیفه است؛ حتی اگر خلیفه، نیکوکار نباشد و شخصی فاجر و فاسق باشد».[1] سعد الدین تفتازانی از دیگر علما و ارکان کلامی اهل سنت در این رابطه می‌گوید: «راه سوم برای تعیین امام و خلیفه مسلمین، زور و غلبه است که اگر شخصی به این طریق امامت مردم را به دست گرفت، حتی اگر فاسق و نادان باشد، می‌تواند امام و خلیفه جامعه اسلامی گردد».[2]

بر مبنای این استدلال هر کس بتواند با ارتش، نیروی انتظامی، کودتا و خون و خون‌ریزی حاکم قبل را از قدرت به زیر کشیده و خودش حاکم جامعه اسلامی گردد، کاری شرعی و موجّه انجام داده است. در واقع این نوع نگرش به زمام‌داری و حاکمیت بر جامعه، انسان را به یاد قانون جنگل می‌اندازد که هرکس زور بیشتری داشت و ترس و رعب و وحشت او در در بین سایرین نمود بیشتری داشته باشد، می‌تواند بر دیگران سیطره و حکومت کرده و این قانون برای وی تا آن زمانی استمرار خواهد داشت که ظالم و زورمندتری دیگر، او را از مسند خلافت به زیر کشد. 

امیدواریم اهل انصاف در مورد استدلال این آقایان و طرز تفکرات ایشان به قضاوت منصفانه بنشینند و میان جامعه انسانی و اجتماع حیوانی فرق قائل شوند. چرا که خداوند انسان را متمایز از سایر موجودات و برتر از حیوانات قرار داده است. پس شایسته است برای حفظ کرامت انسانی خویش ارزش قائل شده و در نوع انتخاب خود در هر زمینه‌ای خصوصاً در تعیین و ملاک و معیار برای جانشینی و خلافت و رهبری جامعه اسلامی ارزشی فوق العاده قائل شوند.

منابع:

[1]. منصور بن یونس بن تدریس البهوتی، شرح منتهی الارادات، ج 3، ص 388، بیروت: عالم الکتب، 1996.
[2]. سعدالدین مسعود بن عمر بن عبد الله التفتازانی، شرح المقاصد فی علم الکلام، ج 2، ص 272، پاکستان: دارالمعارف النعمانیه، 1401 ه.ق
النوری، روضه الطالبین و عمده المفتین، ج 10، ص 46، بیروت: المکتب الاسلامی، 1405 ه.ق
بدرالدین بن جماعة، تحریر الاحکام، ج 1، ص 55، قطر  1408 ه.ق، تحقیق: فواد عبدالمنعم احمد 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.