سنت صحابه

  • 1393/06/25 - 16:07
اهل‌سنت به لحاظ اینکه منابع استنباط و أدله در مضیقه قرار دارند، از این رو به کثیری از ادله و منابع ظنّی روی آورده‌اند که هیچ دلیل قانع کننده بر آن وجود ندارد از آن جمله حجیّت سنت صحابه است. در حقیقت این منبع تشریع را در مقابل منبع غنی سنت اهل‌بیت ( علیهم السّلام ) جعل کرده‌اند تا بتوانند این خلأ مهمّ را جبران کنند. که در این مقاله به بررسی این موضوع می‌پردازیم:

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ اسلام آیین جهانی است و آخرین دینی است که خداوند متعال در دوره و عصر پایان تاریخ به بشر عرضه کرده است. با ملاحضه این دو جهت باید دین اسلام از کمال و جامعیت فوق‌العاده‌ای برخوردار باشد، تا نه تنها بتواند جواب‌گوی تمام جوامع بشری در عصر خود باشد، بلکه باید نسل‌های آینده را نیز تا روز قیامت پاسخ‌گو باشد.

از طرفی دیگر، مشاهده می‌کنیم که مدّت بعثت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بسیار محدود است؛ یعنی 23 سال، که بیشتر این وقت را در مکه صرف مبارزه با بت پرستی و نفی شرک از جامعۀ شبه جزیرة العرب کرده است. ده سال باقی مانده از بعثت را نیز به جهت تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، صرف مسائل حکومتی و دینی نمود. شیعه و اهل‌سنت اتفاق دارند این وقت محدود نمی‌توانست جواب‌گوی مسائلی باشد که جامعه بشری تا روز قیامت به آن احتیاج دارد، لذا هر کدام در صدد توجیه و تدبیر و چاره‌ای برآمده‌اند. شیعۀ امامیه معتقد است: از آن جا که وظیفه انبیا بیان کلیات احکام، و فلسفۀ وجودی اوصیا، توسعه و تبیین شریعت است، لذا دین و شریعت و مصادر تشریع از این جهت کامل شده است. ولی اهل‌سنت به لحاظ اینکه منابع استنباط و أدله در مضیقه قرار دارند، از این رو به کثیری از ادله و منابع ظنّی روی آورده‌اند که هیچ دلیل قانع کننده بر آن وجود ندارد از آن جمله حجیّت سنت صحابه است. در حقیقت این منبع تشریع را در مقابل منبع غنی سنت اهل‌بیت ( علیهم السّلام ) جعل کرده‌اند تا بتوانند این خلأ مهمّ  را جبران کنند. که در این بحث به بررسی این موضوع می‌پردازیم:

مقصود از حجیت

در مورد حجیّت در سنت صحابه دو احتمال هست:

الف: مقصود حجیّت موضوعی است، همان‌گونه که سنت پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) به همین معنا حجّت است. حجیّت موضوعی؛ یعنی چیزی ذاتا حجّت بوده و موضوع برای وجوب تعبّد و متابعت باشد، نه از آن جهت که راهی به حجّت و کاشف از حجّت است.

ب: احتمال دیگر آن است که مقصود از حجیت در سنت صحابه، طریقیّت است، یعنی سنت صحابه از آن جهت که طریق و راهی به حجّت ذاتی، یعنی سنت نبوی است، حجّت می‌باشد که در این صورت باید خبر صحابی از شرایط خبر واحد؛ امثال ثقه و عدل بودن برخوردار باشد و در حقیقت بین صحابی و دیگر راویان حدیث هیچ فرقی وجود ندارد، اگر قول او حجّت است، به دلیل ثقه بودن مخبر است؛ در صورتی که ثقه یا عدل بودنش ثابت شود.

ظاهر کلام اصولیین اهل‌سنت این است که حجیّت در باب سنت صحابه، موضوعی است نه طریقی. در حقیقت کسانی که از اهل‌بیت، سنت صحابه را حجّت می‌دانند، برای آن شأنی همانند کتاب و سنت نبوی قائلند.

1. ابن قیّم جوزیه می‌گوید: « اگر کسی از اقوال صحابه پیروی کند، بی آن‌که در صحّت آن تحقیق کرده باشد، مورد سپاس و ستایش خواهد بود ».[1]

2. شاطبی می‌گوید: « از روایات استفاده می‌شود کسی که از سنت صحابه پیروی کند، به مانند آن است که از سنت پیامبر پیروی کرده است ».[2]

ادلۀ عدم حجیّت سنت صحابی

با مراجعه به آیات قرآن، روایات و تاریخ پی ‌می‌بریم که نه تنها دلیلی بر حجیّت موضوعی و طریقی به نحو عموم بر سنت صحابه نیست، بلکه دلیل بر عدم حجیّت آن به وفور به چشم می‌خورد. که به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:

الف: آیات

از آیات استفاده می‌شود صحابه اشتباهات و مخالفت‌هایی با شریعت اسلامی داشته‌اند.

1. « و لقد صدقکم الله وعده اذ تحسّونهم بإذنه حتّی إذا فشلتم و تنازعتم فی الأمر و عصیتم من بعد ما أراکم ما تحبّون من یرید الدّنیا و منکم من یرید الآخرة... ».[ آل عمران / 152 ] « و به حقیقت خداوند وعدۀ خود را به شما صادق گردانید؛ آن گاه دریافتید که غلبه کردید و به فرمان خدا کافران را در خاک هلاکت انداختید و همیشه بر دشمن غالب بودید تا این که در کار جنگ سستی کرده، اختلاف ایجاد کردید و نافرمانی حکم پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) نمودید، پس از آن که هر چه آرزوی شما بود به آن رسیدید، منتها برخی برای دنیا و برخی دیگر برای آخرت می‌کوشید ».

2. « إنّ الّذین تولّوا منکم یوم التقی الجمعان إنّما استزلّهم الشّیطان ببعض ما کسبوا... »؛[ آل عمران / 155 ] « همانا آنان که از شما در جنگ احد پشت به جنگ کردند و منهدم شدند شیطان آنها را به سبب نافرمانی و بدکرداری‌شان به لغزش افکند... ».

3. « یا أیّها الّذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون * کبر مقتا عند الله أن تقولوا ما لا تفعلون »؛[ صف / 2 و 3 ] « ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چرا چیزی به زبان می‌گویید که در مقام عمل خلاف آن می‌کنید، این عمل که سخنی بگویید و خلاف آن کنید بسیار سخت خدا را به خشم و غضب می‌آورد ».

4. « و إذا رأوا تجارة أو لهوا انفضّوا إلیها و ترکوک قائما... »؛[ جمعه / 11 ] « و هنگامی که تجارت یا لهوی ببینید به سوی آن رفته و تو را ایستاده رها می‌کنند ».

ب: روایات

هم چنین از روایات به طور وضوح استفاده می‌شود که صحابه عصمت از معصیت و خطا نداشته‌اند.

بخاری به سند خود از ابی حازم نقل می‌کند: از سهل بن سعد شنیدم که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمود: من نظاره گر شما در کنار حوض کوثرم. هر کس بر آن وارد شود، از آب آن خواهد آشامید. و کسی که از آن بیاشامد هرگز تشنه نخواهد شد. گروهی بر من وارد می‌شوند که من آنان را می‌شناسم و آنها نیز مرا می‌شناسند؛ آن گاه بین من و آنان حائل می‌شوند... می‌گویم: ایشان از من هستند خطاب می‌رسد: ای پیامبر! تو نمی‌دانی که چگونه اینان بعد از تو دین را تغییر و تبدیل نمودند. من هم می‌گویم: وای وای! بر هر کسی که بعد از من دین را تغییر و تبدیل کند.[3]

تفتازانی می‌گوید: « برخی از صحابه از حقّ منحرف شده و به ظلم و فسق گرفتار شدند و علّت آن کینه، عناد، حسد، لجاجت، طلب، ریاست، سلطنت . میل به لذت‌ها و شهوات بوده است، زیرا تمام صحابه معصوم نبوده و نیز هر کسی که پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را ملاقات کرده، اهل خیر نمی‌شود. اما عالمان به جهت حسن ظنّی که به اصحاب رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) داشته‌اند درصدد توجیه و تأویل رفتار صحابه برآمده‌اند... ».[4]

ج: سیرۀ صحابه

با مراجعه به سیرۀ صحابه پی خواهیم برد که نه تنها آنان معصوم از گناه و اشتباه و خطا نبوده‌اند بلکه خود نیز به خطا و اشتباه صحابه معترف بودند از همین رو، اهل‌سنت نهایت توجیهی که برای عمل باطل برخی از صحابه می‌کنند این است که آنان مجتهد بوده‌اند و مجتهد گاهی اجتهادش به خطا می‌رود.

سید محمد تقی حکیم می‌گوید: « بس است تو را دلیل بر عدم حجیّت سنت صحابه این که در روز شورا سیرۀ عمر و ابوبکر بر امام علی ( علیه السّلام ) عرضه شد، ولی حضرت نپذیرفتند و حتّی خلافت را به جهت آن رها نمودند ولی متأسفانه عثمان با پذیرش آن خلافت را تصاحب کرد. زمانی که امام علی ( علیه السّلام ) به خلافت و حکومت رسید کوشید تا تمام کارهای خلافی که از خلفای قبل صادر شده و به عنوان سنّت بین مردم جا افتاده بود، از بین ببرد، اگر چه در برخی از آنها موفق نشد زیرا سنت خلفای سابق اثر عمیقی در میان آنان گذاشته بود.

 

 

منابع:

[1]. اعلام الموقّعین، ج 4، ص 124.
[2]. الموافقات، ج 4، ص 76.
[3]. صحیح بخاری، کتاب الفتن.
[4]. شرح مقاصد، ج 2، ص 306 و 307.

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.