امامت و وراثت

  • 1393/06/20 - 09:32
بی‌تردید امامت و خلافت موروثی نیست تا از خلیفۀ قبل به فرزندش به ارث برسد، ولی متأسفانه به جهت اشتباه در فهم عقاید شیعۀ امامیه گروهی از اهل‌سنت از روی جهل یا کینه‌توزی شیعه را متهم نموده‌اند که امامت را موروثی می‌داند، از این رو امامت و جانشینی پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را در ذریۀ پیامبر خلاصه می‌کند. لذا مناسب است دربارۀ این موضوع بحث کنیم.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بی‌تردید امامت و خلافت موروثی نیست تا از خلیفۀ قبل به فرزندش به ارث برسد، ولی متأسفانه به جهت اشتباه در فهم عقاید شیعۀ امامیه گروهی از اهل‌سنت از روی جهل یا کینه‌توزی شیعه را متهم نموده‌اند که امامت را موروثی می‌داند، از این رو امامت و جانشینی پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را در ذریۀ پیامبر خلاصه می‌کند. لذا مناسب است دربارۀ این موضوع بحث کنیم و به اثبات برسانیم که چرا شیعه در عین اینکه خلافت و امامت را موروثی نمی‌داند، آن را در ذریۀ پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) خلاصه می‌کند؟

نقل عبارت‌ها

1. عبد القاهر بغدادی می‌گوید: « برخی از فرقه‌های راوندیّه قائل به ثبوت امامت موروثی‌اند ».[1]

2. علامۀ حلّی در شرح تجرید می‌گوید: « عباسیه معتقدند برای تعیین امام دو راه وجود دارد: یکی نصّ و دیگری میراث ».[2]

3. عبدالقاهر  بغدادی نیز می‌گوید: « اکثر امامیه بر این باورند که امامت موروثی است ».[3]

4. ابوالحسن ندوی می‌گوید: « بدیهی است که دیدگاه داعی اوّل و فرستادۀ او که حامل رسالت اوست در مورد حکومت، با دیدگاه سایر حکومت‌ها و فاتحان و جنگ‌جویان و رهبران سیاسی، و حکمرانان مادی‌گرا در طبیعت، ذوق، روش، عمل، مقصد، نتیجه، فرق فاحش داشته باشند... .محور تلاش‌های حاکمان و فاتحان شهر‌ها و رهبران عالم، که طمع سیطره بر جهان دارند و نیز عالی‌ترین هدف آنان برپایی کشوری خاص است، تأسیس حکومتی موروثی است. این حقیقتی آشکار در طول تاریخ است... ».[4]

در آخر از کلام خود نتیجه می‌گیرد که: « عقیدۀ شیعۀ امامیه در مسأله امامت و خلافت با اهداف خدا و رسول او سازگاری ندارد؛ که همان حکومت موروثی است ».

نقد اتهام

پاسخ ما به ایرادهایی که در این خصوص گرفته‌اند این است که:

1. شیعۀ امامیه بر این مطلب اجماع دارد که تنها راه تعیین امام، نصّ از جانب خداوند متعال و معرّفی از جانب رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) و امامان معصوم است، و لذا به آیۀ شریفۀ: « یا أیّها الرّسول بلّغ ما أنزل إلیک من ربّک » تمسّک می‌کنند که پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) مأمور ابلاغ ولایت امام علی ( علیه السّلام ) از جانب خداوند به مردم بوده است. پس در حقیقت اراده و مشیّت الهی بر نصب شخصی لایق برای امامت است که با وحی به پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم )، او مأمور ابلاغ است، از همین رو، آن بزرگوار بر امامت یکایک اهل‌بیت تصریح کرده است. هر یک از امامان نیز امام بعد از خود را، که از جانب خداوند معیّن شده، معرّفی کرده‌اند. این سخن هیچ ربطی به وراثت ندارد.

2. با مروری بر ادلۀ امامت و ولایت علی بن ابی طالب و سایر ائمه ( علیهم السّلام ) از قبیل حدیث غدیر، ثقلین و دیگر ادّله پی می‌بریم که خداوند متعال و رسولش اصرار اکید بر نصب امام علی ( علیه السّلام ) و سایر اهل‌بیت ( علیهم السّلام ) بر امامت و ولایت داشته‌اند. آیا می‌توان گفت که این همه تأکید جنبۀ خویشاوندی داشته و پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) می‌خواسته داماد و نوه‌هایش را به حکومت برساند تا به نوایی برسند، و با این روایات در صدد برپایی حکومت موروثی بوده است؟

مشکل اساسی این است که ما بین « واقع » و « حقّ » فرق نمی‌‌گذاریم و آنچه را که واقع شده می‌خواهیم حقّ بدانیم در حالی که این چنین نیست. اهل‌سنت چون واقع خارجی را با انتخاب ابوبکر می‌بینند، حقّ را هم از این دید می‌بینند و می‌گویند او بر حقّ بوده است. یا اگر شیعه به دنبال اهل‌بیت و در رأس آنان علی بن ابی طالب ( علیه السّلام ) است، در صدد موروثی کردن حکومت و خلافت رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) است ولی مشکل اساسی چیز دیگری است ما باید تابع حقّ باشیم؛ حقّ همان چیزی است که در کتاب و سنت آمده و عقل نیز مؤیّد آن است و کتاب، سنّت و عقل بر غیر اهل‌بیت معصوم ( علیهم السّلام ) تطبیق نمی‌کند.

3. اگر امامت نزد شیعه موروثی است چرا با وجود محمّد بن حنفیه که برادر امام حسین ( علیه السّلام ) است، امامت به امام علی بن الحسین ( علیه السّلام )، فرزند آن حضرت ( علیه السّلام )، منتقل شد؟ این نیست مگر اینکه شیعۀ امامیه برای مقام امامت، لیاقت ذاتی قائل است و آن را در محمد ابن حنفیه نمی‌بیند ولی در امام زین‌العابدین ( علیه السّلام ) می‌یابد.

4. از ابوالحسن ندوی و امثال او سؤال می‌کنیم که مراد از وراثت در امامت چیست؟ اگر مقصود آن است که امامت باید در یک قبیلۀ خاص باشد که این را خود رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم )، بنا بر نصوص متواتر، در مصادر فریقین به آن اشاره کرده است.

جابر بن سمره می‌گوید: « با پدرم محضر رسول خدا رسیدیم، شنیدیم که فرمود: این امر دنیا تمام نمی‌شود تا آنکه دوازده خلیفه بر آن حکومت کنند. آنگاه سخنی فرمود که بر من مخفی شد، به پدرم عرض کردم: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) چه فرمود؟ پدرم در جواب گفت: رسول خدا ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند: همۀ آنان از قریشند ».[5]

ابوالحسن ندوی و امثال او، چگونه می‌توانند به این سؤال پاسخ دهند که: امامت و خلافت تنها در قریش چه معنایی دارد؟ هر توجیهی که ایشان در این روایت و امثال آن دارند، ما قبول می‌کنیم. طبعا هیچ توجیهی ندارند جز اینکه بگویند امامت و خلافت به قابلیت‌هاست و این قابلیت‌ها را خداوند در قریش قرار داده است. همین توجیه را ما دربارۀ اهل‌بیت پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) بیان می‌کنیم. اگر مراد از وراثت آن است که بگوییم به صرف اینکه اینها اولاد پیامبرند و امام علی ( علیه السّلام ) داماد او است، باید امام باشند و لو قابلیت این مقام را نداشته باشند، قطعا شیعۀ امامیه به این معنا معتقد نیست.

5. با مراجعۀ به کتاب‌های کلامی شیعۀ امامیه، در مبحث امامت، پی می‌بریم که آنان برای امام چندین شرط از جمله: عصمت، افضل بودن، علم لدنّی و... قائلند. حال اگر امامت نزد آنان موروثی است دیگر بیان این شرط‌ ها چه معنایی دارد؟ این شرط ها چیزی جز بیان لیاقت‌ها نیست، که به استناد روایت و تاریخ، در غیر اهل‌بیت ( علیهم السّلام ) وجود ندارد.

6. شاید علت اینکه امامت، خلافت و یا نبوّت در نسل پیامبر سابق قرار می‌گیرد با ضمیمۀ لیاقت‌های لازم این باشد که پیامبر ( علیه السّلام ) با ثبوت نبوّت و کمالاتش، در قلب‌ها جا گرفته و در میان مردم محبوبیّت خاصی پیدا می‌کند. مردم نیز در صورتی که کسی را دوست بدارند وابستگان صالح او را نیز دوست می‌دارند و هر کسی که مورد محبت قرار گرفت در صدد اطاعت از فرامین او بر می‌آیند، از همین رو بهترین افراد برای امامت و جانشینی و یا نبوّت، ذریّه و نسل آن پیامبراند، هر چند آن را مطلق نمی‌دانیم، بلکه قیدها و شرط هایی را که از جمله عصمت و افضل بودن و... است نیز در امام معتبر می‌دانیم.

 

 

منابع:

[1]. بغدادی، اصول الدین، ص 284.
[2]. شرح تجرید الاعتقاد، ص 343.
[3]. اصول الدین، ص 285.
[4]. صورتان متضادیان، ص 12 ـ 13.
[5]. صحیح مسلم، ج 2، ص 3.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.