معيار و ملاك بهائيان براي تقويم بديع

  • 1393/06/05 - 08:21
از ابتداي خلفت، ملاك در تقويم‌هاي شمسي و قمري، حركت خورشيد و ماه است؛ يعني انسان‌ها براي اندازه‌گيري زمان (روز و ماه و سال) حركت خورشيد و ماه را محاسبه مي‌كنند؛ ولي به تازگي هم‌پيمانان صهيونيست و پيروان حسين علي بهاء از تقويمي با نام «بديع» پرده‌برداري كردند كه هر ماهش 19 روز و هر سالش 19 ماه دارد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از ابتداي خلفت، ملاك در تقويم‌هاي شمسي و قمري، حركت خورشيد و ماه است؛ يعني انسان‌ها براي اندازه‌گيري زمان (روز و ماه و سال) حركت خورشيد و ماه را محاسبه مي‌كنند؛ ولي به تازگي هم‌پيمانان صهيونيست و پيروان حسين علي بهاء از تقويمي با نام «بديع» پرده‌برداري كردند كه هر ماهش 19 روز و هر سالش 19 ماه دارد.

آنان جزء دست نوشته‌هاي ميرزا حسين علي بهاء، هيچ پشتوانه‌اي بر تقويم بديع ندارد، از اين‌رو مي‌خواهند همه تقويم‌ها را به كتب آسماني نسبت دهند، بنابراين مي‌گويند: «مصدر تقويم‌هايي را كه توسط اديان پايه‌گذاري شده، نص كتاب آسماني آنهاست»؛ در حالي كه اين نه تنها درست نيست، بلكه مغالطه‌كاري و اشتباه است؛ زيرا قرآن حكيم -كه نزد بهائيان نيز كتابي الهي و آسماني است- تنها به شماره ماه‌ها و وجود خورشيد و ماه براي روز و سال‌شماري‌ اشاره شده است نه تأسيس و صدور:

1. «تعداد ماه‌ها نزد خداوند در كتاب (آفرينش‌) الهي از آن روز كه آسمان‌ها و زمين را آفريده‌، دوازده ماه است كه از آن چهار ماه‌، ماه حرام است (و جنگ در آن ممنوع است.»(1)

2. «او كسي است كه خورشيد را روشنايي و ماه را نور قرار داد و براي آن منزلگاه‌هايي مقدر كرد تا عدد سال‌ها و حساب (كارها) را بدانيد...».(2)

بر اين اساس، قرآن كريم (نص كلام الهي) واضع تقويم نيست، بلكه به قانون طبيعت و معيار و شيوه اندازه‌گيري زمان كه پيش از آن نيز وجود داشته است، اشاره مي‌كند و اگر توجه كرده باشيد، نص كلام الهي در سوره توبه اين است: «تعداد ماه‌ها نزد خداوند در كتاب (آفرينش‌) الهي از آن روز كه آسمان‌ها و زمين را آفريده‌، دوازده ماه است.» پس به فرض كه ما نص كلام الهي را واضع تقويم بدانيم، خداي سبحان آن را دوازده ماه دانسته است و اين از بر اساس قانون آفرينش از ابتداي خلقت چنين بوده است، و اگر خداي سبحان بخواهد تعداد روزها يا ماه‌هاي سال را تغيير دهد، بايد نظام جهان آفرينش را نيز تغيير دهد، چرا كه بر اساس قرآن، تعداد ماه‌ها از ابتداي آفرينش آسمان‌ها و زمين 12 ماه بوده است و اين بر اساس منزلگاه‌هاي خورشيد و ماه است؛ آيا به نظر شما بهائيان، منزلگاه‌هاي خورشيد و ماه تغيير كرده است كه شما در پي تغيير تعداد روز و ماهِ سال هستيد؟

نكته ديگري كه لازم است به آن اشاره شود، اختلاف در رؤيت هلال است. بايد بدانيم كه اختلافي كه در رؤيت هلال ماه‌هاي قمري وجود دارد، اختلافي مبنايي است كه هر يك از علماي اسلام، اعم از شيعه و سني دارند و سرچشمه‌اش آن است كه برخي رؤيت با چشم مسلح را كافي مي‌دانند و برخي تنها رؤيت با چشم غير مسلح را كافي مي‌دانند؛ از اين روست كه گاهي رؤيت هلال صورت نمي‌گيرد. ولي بايد توجه داشت كه:

1.  اين اختلافات، خللي در نظم حاكم بر جهان وارد نمي‌سازد و سبب نمي‌شود كه ماه‌هاي سال كم يا زياد شود.

2. اين اختلاف بر همه ماه‌هاي سال حاكم نيست و گاهي اوقات رخ مي‌دهد.

برخي افراد با استناد به جملاتي و معرفي كردن آن‌ها به عنوان حديث، در پي مستندسازي تقويم بهائيت هستند كه از جمله مي‌توان به اين جمله اشاره كرد: «يدور الامر في زمن القائم علي عددحروف البسمله».

اين جمله نه تنها حديث نيست، بلكه هيچ گونه اعتباري سندي و مدركي نيز ندارد كه اگر داشته باشد، بايد حركت خورشيد و ماه بر اساس (يدور الامر) در زمان ظهور حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) تغيير كند كه نه الآن زمان حضور حضرت قائم (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است، نه تغييري در نظام آفرينش رخ داده است.

بر اين اساس گروهك سياسي بهائيت، نه با استناد به قوانين حاكم بر جهان مي‌تواند صحت تقويم خود را ثابت كند، نه بر اساس استناد به آيات كتب آسماني و روايات اسلامي؛ لازم به ذكر است كه استناد به كتب بهائيت براي اصالت بخشيدن به تقويم بديع كافي نيست، زيرا اعتبار اين كتاب از جهت الهي و آسماني بودن، هنوز مورد پذيرش غير بهائيان نيست.

چند پرسش از بهائيان:

1. از ابتداي خلقت جهان آفرينش تا به امروز، چه چيزي ملاك و معيار اندازه‌گيري زمان (روز و ماه و سال) بوده است؟

2. آيا همه اديان ملاك و معيار جداگانه‌اي براي تعيين زمان (روز و ماه و سال) داشته‌اند يا ملاك و معيارهاشان يكي بوده است؟ (يعني آيا در تقويمي هيچ يك از اديان، ماه‌هاي سال كمتر يا بيشتر از 12 بوده يا روزهاي ماه، در ماه‌هاي قمري كمتر يا بيشتر از 29 و 30 و در ماه‌هاي شمسي كمتر يا بيشتر از 30 و 31 بوده است؟)

3. معيار و ملاك بهائيان براي تنظيم تقويم بديع چيست كه ماه‌شان 19 روز و سال‌شان 19 ماه دارد؟

پانوشت:
1. سوره توبه، آيه 36.
2. سوره يونس، آيه 5.
ر. ك: پايگاه جامع شناخت بهائيت

بازنشر

دیدگاه‌ها

سلام علیکم تمام مطلب عالی بود و بی نقص با قلمی شیوا و روان فقط مطلب در بند اول که فرموده بودید " به تازگی " ساخت تقویم بهائی آنچنان تازه هم نیست و سالیان درازی است که این تقویم در بین بهائیان وجود دارد گرچه کارکردی به معنای واقعی ندارد .

دوست عزيز، سلام عرض شد به تازگي پرده برداري شد. بله اين تقويم قبلاً هم در ميان بهائيان بود؛ ولي به تازگي (يعني در پيام ۱۰ ژوئيه ۲۰۱۴) به محافل روحاني ملي اعلام شد كه از اين پس بايد رسماً از اين تقويم استفاده كنند، چون پيش از اين ار تاريخ ميلادي و شمسي هم استفاده مي شد.

درود خداوند بر شما و رهروان پاک حق و حقیقت باد . ( پیوست به پیام قبلی )

شنیده ام اساس این تقویم بر اعداد در قرآن هست . چون اساس آیات و سوره های قرآن بر یک سری حساب شده اعداد تنظیم شده است و این معجزه قران بوده است . مثلا تعداد سوره های قران قابل قسمت بر عدد 19 هست تعداد بسم الله های قران نیز قابل قسمت بر 19 هست این در حالیست که سوره ای بدون بسم الله و سوره ای دارای 2 بسم الله وجود دارد تا این معادله بهم نخورد . یا مثلا کلمه بسم الله .... دارای نوزده حرف می باشد . یا اولین سوره قران نوزده آیه دارد و بسیاری از مواردی که قران براساس عدد 19 قراردارد و حاکی از سلامت قران از تحریف آن بوده است . حتی راز حروف مقطعه اول بعضی از سوره ها هم مشخص شده که حاکی از محفوظ ماندن قران بوده است . پس عدد 19 عددی مقدس و راز گونه بوده که خداوند قران را براساس آن تدوین و برای هزار سال از هرگونه تحریف و حتی ترجمه محفوظ ماند.....

دوست عزيز، سلام در چند بخش به نوشته شما پاسخ مي دهم: پيش از هر چيز بايد به اين نكته اشاره كنم كه بايد براي هر ادعا دليلي داشته باشيم، پس: 1. بايد بدانيد كه اصل عدد 19 كه براي بابيان و بهائيان از تقدس بالايي برخوردار است از پيوستن 18 تن از ياران باب به او پديد آمده است كه به آنان حروف حي گفته شد و «حي» بر اساس حروف ابجد برابر 19 است و از اينجا براي بابيت و بهائيت ارزشمند شد نه از آن جهت كه ريشه قرآني داشته باشد، چون آنان در پي نسخ اسلام و قرآن بودند نه تبليغ و بهره مند ساختن ديگران از آن. 2. در قرآن كريم از اعداد بحث نمي شود، زيرا قرآن كتابي است كه براي هدايت انسان به سوي تكامل نازل شده است و اين تكامل نيازي به اعداد و رقم ندارد، پس تقويم بديع نمي تواند بر اساس اعداد در قرآن سامان يافته باشد. 3. بهائيان كتاب مقدس قرآن را نسخ شده مي دانند، پس نمي توانند بر اساس اعدادي كه به گفته شما در قرآن است، تقويم خود را سامان دهند. 4. اين بخش از نوشته شما كه فرموديد: «اساس آيات و سوره هاي قرآن بر يك سري حساب شده اعداد تنظيم شده است و اين معجزه قرآن بوده است» بر اساس كدام سند و شاهد معتبر است. اولاً: آيا هيچ يك از دانشمندان مسلمان چنين چيزي را گفته است. دوماً: به چه دليل معجزه قرآن را به اين حرف ادعايي خود منحصر مي كنيد. همانگونه كه مي دانيد معجزه قرآن ابعاد گوناگوني دارد كه از جمله مي توان به بُعد فصاحت و بلاغت، بُعد حرف تازه داشتن در مباحث علمي و پزشكي، پيشگويي ها برخي وقايع و باقي ماندن تا به امروز بدون تحريف و ... آن اشاره كرد. 5. قابل تقسيم بودن تعداد سوره هاي قرآن بر عدد 19 دليل بر تقدس اين عدد نيست، همانگونه كه تعداد عددهاي سوره هاي قرآن بر 3 و 6 نيز قابل تقسيم است. 6. قابل تقسيم بودن تعداد بسم الله هاي قرآن نيز مانند تعداد سوره هاي قرآن است، به 3 و 6 هم قابل تقسيم است. 7. درباره تعداد حروف بسم الله الرحمن الرحيم هم بايد بدانيد كه تعداد حروف اين جمله شريف بايد با تشديد حساب شود كه با احتساب حداقل كلمه الله تعداد به 20 مي رسد نه 19. 8. شما چه دليلي داريد كه 114 بسم الله داشتن قرآن دليل بر تحريف نشدن آن است. شما اين دليل بي سند و مدرك را بيان مي فرماييد، ولي آيه شريفه «ان نحن نزلنا الذكر و انا له لحافظون» را بيان نمي كنيد كه بشارت قرآني خداي سبحان بر عدم تحريف قرآن است. 9. مي فرماييد راز حروف مقطعه قرآن مشخص شده است، دليل و مدركتان چيست كه راز اين حروف محفوظ ماندن قرآن است؟؟ 10. صرف چند ادعاي بي دليل و مدرك نمي توان گفت كه قرآن بر اساس عدد نوزده تدوين يافته است؟ 11. شما در پي اثبات تدوين تقويم بهائيت بر اساس عدد 19 بوديد، ولي در نهايت بدون هيچ دليل و مدركي مي خواهيد ثابت كنيد كه قرآن بر اساس عدد 19 تدوين يافته است و اين دو بحث هيچ ربطي به هم ندارند... 12. سر و كله هزار سال را از كجا در آورديد كه مي فرماييد براي هزار سال از هر گونه تحريف و حتي ترجمه محفوظ ماند... اولاً: اگر نمي دانيد بدانيد كه قرآن ترجمه هاي بسياري به زبانها گوناگون دارد. دوماً: هزاره گرايي بحثي خرافي و غير قابل اثبات است... سوماً: قرآن و سنت پيامبر خاتم (صلي الله عليه و آله و سلم) و اهل بيت (عليهم السلام) از تحريف ناپذيري هميشگي قرآن سخن گفته اند، نه مدت دار كه شما صرف ادعا براي آن هزار سال را تعيين مي فرمايد. چهارماً: اگر هزار سال شما درست باشد، قرآن بايد الآن تحريف شده باشد، كجاي آن تحريف شده است؟ پنجماً: خدايي كه هزار سال آن را از تحريف نگه داشت، نمي توانست باز هم نگه دارد؟؟؟

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.