محمد نوری زاد کارگردان ورشکسته، با انتشار یادداشتی در سایت شخصی و صفحه فیسبوک خود زیر عنوان "بوسه بر پای یک بهایی کوچک" به حمایت از فرقه بهائیت (فرقه ای که توسط استعمار ایجاد شده و در حال حاضر نیز مرکزیت آن در حیفا، اسراییل قرار دارد) پرداخته است

نوری زاد در نوشته خود از دیدار با بهائیان به تشیع حمله کرده و می نویسد: «“آرتین” یعنی همان پسرک چهارساله ی بهایی را نشاندم بر یک صندلی، و از جانب همه ی گردن فرازان شیعه، از او پوزش خواستم و بر پاهای کوچکش بوسه زدم. چشم در چشم او دوختم و با التماسی آمیخته به درد، از او خواستم که اگر می تواند به روی منِ شیعه آب دهان بیندازد و به صورتم سیلی بزند.»

چهره ویژه آقای نوری زاد ( انقلابی دوآتشه دیروز و ضدانقلاب ترمز بریده امروز) موجب شده که حتی برخی عناصر اپوزیسیون نیز وی را نماد افراط و تفریط و عدم تعادل روحی بدانند، تا جایی که مصاحبه اخیر نوری زاد با بی بی سی و سیاه نمایی های وی علیه جمهوری اسلامی ایران و مرجعیت شیعه موجب تعجب عنایت فانی، مجری برنامه می شود؛ عنایت فانی خطاب به نوری زاد می پرسد: شما که آدم باهوشی هستید، چطور در سال های متمادی که به نفع انقلاب می گفتید و می نوشتید، متوجه این حرف ها نشده اید؟!

او دراین یادداشت در ضمن حمایت از بهاییان در توهین به مراجع عظام تقلید شیعه نوشته است: «من از همه ی مراجع شیعه فهیم تر و باتقواترم. از آقایان روحانی و خاتمی و هاشمی رفسنجانی و همه نمایندگان مجلس برترم. چرا؟ چون اطمینان دارم همه ی اینان در دل آرزو می کنند ایکاش جای من بودند [!]»

نوری زاد بعد از نشان دادن چهره خود و توهین به شیعه و مراجع  از آنچه "ایجاد محدودیت برای بهائیان در ایران" خوانده، ابراز نگرانی کرده است.

به نظر میرسد در تحلیل این یادداشت و جایی که آقای نوری زاد امروز به آن رسیده است، ذکر چند نکته مهم مسئله را روشن می کند:

1- با توجه به بررسی منابع و کتب بهایی میتوان به این نتیجه رسید که جناب نوری زاد با این عمل خود میخواسته خضوع خود در برابر بهاییت را نشان دهد اما چون برای نشان دادن خضوع و خشوع معمولا تعظیم میکنند و یا دست را میبوسند ولی بهاییت هم تعظیم و هم دست بوسی را حرام میداند پس تنها جایی که شرمی ندارد بوسه بر کف پای این کودک میباشد...!

2- با توجه به اتفاقات روزهای اخیر و سفر آقای مخلمباف به اسرائیل و حمایت وی از رژیم (قاتل کودک) صهیونیستی خیلی ها را متعجب کرد، با توجه به مواضع آقای نوری زاد به نظر می رسد، مقصد بعدی وی اسراییل ، اورشلیم و سرزمین های اشغالی  و بوسه بعدی هم به پای یک صهیونیست باشد.

3- البته این مثلا نو منور الفکر توجه نکرده بهائیانی که به اقدامات ضد حکومتی و ضد دینی دست نزده اند، آزادانه در ایران زندگی می کنند و انصاف  و وجدان نویسندگی حکم می  کرد که آقای نوری زاد به این موارد هم اشاره کنند.

4- اما نکته مهم تر اینکه چرا زمانی که مسلمانان میانمار در آتش می سوختند، ایشان حرفی از مظلومیت کودکان سوخته در آتش کینه میانمار نزدند؟ چرا پای یک  کودک مسلمان میانماری که از نعمت نفس کشیدن محروم شده بود را بوسه نزدند؟ و چرا برای زنان و دختران مسلمانانی که در فرانسه به جرم داشتن حجاب از تدریس منع می شوند، سینه چاک نمی کنند؟ مایه تعجب است که رگ غیرت آقای نوری زاد فقط برای فرقه ای دست ساز استعمار و نوکر اسراییل که کمر به نابودی اسلام و مذهب تشیع بسته است، بیرون می زند؟

5- محمد نوری زاد،  سال گذشته نیز با تولید و انتشار چند کلیپ، فضایی بسیار تیره و تار از جامعه ایران ترسیم کرده و به دفاع از گروه های منحرف و ضاله ای چون "بهائیت" پرداخته بود . که این کلیپ های ضد نظام اسلامی با استقبال گسترده ای از سوی رسانه های ضد انقلاب روبرو شد تا جایی که شبکه دولتی صدای آمریکا (VOA) با پخش و تفسیر  آن ضمن توهین به مسئولان ارشد نظام خواستار برخورد سازمان های بین المللی با آنها شد.

باز هم فتنه و جنجال آفرینی نوری زاد با استقبال رسانه های همسو با نظام سلطه و صهیونیست همراه بوده است.