اخلاق مداری، گزینه‌ی غایب در قاموس فرقه‌ی گنابادی

  • 1393/04/26 - 21:35
رعایت ادب از همه نیکوست، اما از کسی که خود را مسافر سیر الی الله و سالک راه حق می‌داند، نیکوتر و برای او ضروری‌تر است. ادب کردن در قاموس مردان خداست و زندگی علما و بزرگان شیعه این معنا را تأیید می‌کند. در بین بزرگان تصوف، ایشان نیز رعایت ادب را برای صوفیان امر مهمی دانسته‌اند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ ادب و نزاکت از آموزه‌های غنی در دین مبین اسلام و از صفات بارز یک مسلمان است. در کلام اهل‌بیت پیامبر(علیهم السلام) ادب از جایگاه رفیعی برخوردار است. امام صادق (علیه السلام) رعایت ادب را نشانه‌ی ترس از خدا دانسته و می‌فرمایند: مَنْ عَرَفَ اللّه‏َ خافَهُ ، وَ مَنْ خافَ اللّه‏َ حَثَّهُ الْخَوفُ مِنَ اللّه‏ِ عَلَى الْعَمَلِ بِطاعَتِهِ و َالاَخْذِ بِتَأديبِهِ ، فَبَشِّرِ الْمُطيعينَ المُتَأَدِّبينَ بِاَدَبِ اللّه‏ِ وَ الاْآخِذينَ عَنِ اللّه‏ِ اَنَّهُ حَقٌّ عَلَى اللّه‏ِ اَنْ يُنْجيَهُ مِنْ مُضِلاّتِ الْفِتَنِ[1] آن‌‏كه خدا را شناخت، از او ترسيد و آن كس كه از خدا ترسيد، ترس از خدا او را به عمل به فرمان او و در پيش گرفتن ادبش واداشت . پس فرمان‏بردارانِ ادب شده به ادب خدا و اطاعت‏‌كنندگان دستورهاى او را بشارت ده كه بر خداست كه آن‌ها را از فتنه‌هاى گمراه‌كننده برهاند.

نقش ادب در زندگی بشری بسیار پر رنگ و نمایان است و عموم مردم شخص بی‌ادب و گستاخ را بر نمی‌تابند و هرچند که دارای مزایای زیادی باشد ولی بخاطر بی‌ادبی از او دور خواهند شد. امام صادق (علیه السلام) به قدری مردم را به رعایت ادب ترقیب می‌کنند که می‌فرمایند: اِنْ اُجِّلْتَ فى عُمُرِكَ يَومَيْنِ فَاجْعَلْ اَحَدَهُما لاِدَبِكَ لِتَسْتَعينَ بِهِ عَلى يَومِ مَوتِكَ[2] اگر در عُمرت دو روز مهلت داده شدى، يك روز آن را براى ادب خود قرار ده تا از آن براى روز مُردنت كمك بگيرى. این فرمایش حضرت، اهمیت ادب‌آموزی و رعایت آن را به خوبی بیان می‌کند و نشان می‌دهد آن چیزی که در سرای آخرت هم به کار انسان می‌آید، مؤدب بودن است.

رعایت ادب از همه نیکوست، اما از کسی که خود را مسافر سیر الی الله و سالک راه حق می‌داند، نیکوتر و برای او ضروری‌تر است. ادب کردن در قاموس مردان خداست و زندگی علما و بزرگان شیعه این معنا را تأیید می‌کند. در بین بزرگان تصوف، ایشان نیز رعایت ادب را برای صوفیان امر مهمی دانسته‌اند. در این باره عطار می‌سراید:[3]

اساس راه دین را بر ادب دان
مقرّب از ادب گشتند مردان

ادب شد اصل کار و وصل هجران
هم او شد مایهٔ هر درد و درمان

نشاید بی ادب این ره بسر برد
نشاید هیچکس را داشتن خورد[4]

بترک یک ادب محجوب گردی
یقین با صد هنر معیوب گردی

اما در بین مشایخ و سران فرقه‌ی گنابادی جای آموزه‌ی ادب بسیار خالی است. ایشان در برخورد با دراویش خود نیز رعایت ادب و نزاکت را نکرده و همین امر سبب افول محبوبیت آن‌ها در افکار مریدان شده‌است. شخص نورعلی تابنده که به ظاهر باید الگوی تمام نمای صوفیان گنابادی باشد، در این بین گوی بی‌ادبی را از دیگران ربوده و در مجالس مختلف و با سخنان نامناسب و حرکات رکیک! مجسمه‌ای از چهره‌ی قطبیت در تصوف را به معرض نمایش گذاشته است!

تابنده در صحبت‌هایی که در مجلس بانوان داشت گفت: تحولات تغییر معنای همه چیز است. بارها مثال زده‌ام. این مثالش خیلی مشهود است. این علامت دست - انگشت ها مشت می‌شوند فقط انگشت شست بالا می‌آید - در عرف جامعه بیلاخ می‌گوییم. این علامت در زبان فارسی در محیط ما فحش است. اما وقتی فیلم نگاه می‌كنید، می‌بینید فردی وقتی خیلی خوشحال است و افتخار آورده این کار را انجام می‌دهد. حالا اگر یك فرنگی ببیند كه این کار را انجام می‌دهد، با خود می‌گوید، عجب چه‌قدر این آدم‌ها با هم دوست هستند. یك کم آن طرف‌تر می‌رود، می‌بیند كتك‌كاری شده، بنابراین در معانی توجه به همه چیز داشته باشید و هیچ فكری و توهمی نداشته باشید. مگر این‌كه بفهمید و تشخیص بدهید درست است. این از خصوصیات بشر است.[5] انجام این حرکات حتی برای مردم عوام نیز قبیح است، چه رسد به کسانی که مدعی فضل و بزرگی و قطبیت‌اند!

وی در مجلسی دیگر هنگام بیان حکم شرعی نیز رعایت ادب را نکرد و گفت: اگر کسی مسلمان شد و دوباره برگشت و دوباره مسلمان شد و باز برگشت اگر این اتفاق سه‌بار تکرار شد دفعه سوم مشخص می‌شود این مغز ندارد و مغز خر خورده است.[6]

نورعلی تابنده علاوه بر این به بی‌ادب بودن مشایخ گنابادی نیز اعتراف دارد. در جلسه‌ای که اخیراً برگزار شد، وی با سوال فقهی یکی از خانم‌ها مواجه شد و از جواب دادن تفره رفته و گفت؛ این سوالات و این حرکات در این مجلس معنی ندارد... فقرا سوالات شریعتی خود را از جناب کاشانی یا یکی از شیوخ بپرسند، بعد از بیان این موضوع به فقرا تذکر داد سوالات فقهی خود را از محجوبی[7] نپرسند زیرا فحش می‌خورند![8]

این موارد که مشتی نشانه از خروار بود! بیان‌ کننده‌ی ادعای پوچ صوفیان در سیر و سلوک و اخلاق و عرفان است که این ادعا قرن‌هاست با تناقضات گوناگون، گریبان‌گیر تصوف و پیروان آن شده است.

منابع:

1- اصول الستة عشر (ط - دار الشبستري) ص 50
2- کافی(ط-الاسلامیه) ج8 ، ص150 ، ح132
3- فریدالدین عطار نیشابوری/ بیان الارشاد
4- نباید کسی را کوچک شمرد
5- سایت مجزوبان سخنرانی شنبه, ۱۳/اسفند/ ۱۳۹۱
6- جلسه 20 فروردین 93، خانقاه تهران
7- رشیدعلی محجوبی، شیخ فرقه‌ی گنابادی
8- جلسه صبح چهارشنبه 18 تیر 93، مجلس بانوان

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.