منشأ جدائی دين از سياست

  • 1393/02/05 - 16:45
قدرت سیاسی پاپ پس از سالها آرامش، در اواخر قرن هجدهم رو به کاستی نهاد. رهبران فرانسه و ایتالیا از طریق نظامی و مراجعه به آرای عمومی کاخ‌ها و املاک پاپ را گرفتند و درسال 1806 به فرمانروائی سیاسی وی پایان دادند. سرانجام در سال 1929 بین واتیکان و ایتالیا معاهده «لاتران» به امضاء رسید که حکومت پاپ‌ها در واتیکان، محصور شد و بدین ترتیب «جدائی سیاست ازدیانت» در اروپا رسمیت یافت.

پایگاه جامع فرق، اد یان و مذاهب _ مبلغان مسیحی حدود ۳۰۰ سال با جان و دل برای مسیحیت تبلیغ کردند و در این ۳۰۰ سال این مبلغان رنج کشیدند، آزار دیدند و شهیدان فراوانی تقدیم کردند، تا اینکه شالوده مسیحیت را بنا نهادند. اندک اندک کلیسا نیرو گرفت و دخالت در سیاست را آغاز کرد و این دخالت رو به افزایش نهاد. ژان ژاک روسو می‌نویسد: آنچه نباید واقع شود واقع شد. مسیحیان محجوب و مظلوم طرز صحبت خود را عوض کردند و به زودی دیده شد که این سلطنت که اخروی خوانده می‌شد، تحت فرمان یک رئیس مادی و ظاهری، به صورت شدیدترین سلطنت استبدادی دنیوی درآمد. [۱] کلیسا نیرو گرفت و دخالت در سیاست را آغاز کرد و این دخالت رو به افزایش نهاد، در سال ۸۰۰ م. پاپ رهبر مسیحیان، تاج «شارلمانی» پادشاه فرانسه را بر سر او گذاشت و با این کار «امپراطوری مقدس روم» را تأسیس کرد. از این زمان، دخالت صریح و خشن روحانیون مسیحی در سیاست شروع شد. جنگ‌های صلیبی و محاکم تفتیش عقائد در این دوره بود و این دخالت‌ها تا سال ۱۸۰۶به طور رسمی ادامه یافت. 
برخی اوقات پاپ‌ها علاوه بر صلیبی که پیوسته برگردن داشتند، به نشانه رهبری دینی و دنیوی، دو شمشیر بر کمر می‌بسته‌اند و این در حالی است که در تاریخ هیچ پادشاهی را نمی‌شناسیم که دو شمشیر بر کمر بسته باشد. [۲] سرانجام بر اثر دخالت‌های ناروای کلیسا در امور سیاسی و اجتماعی، دانشمندان و اندیشمندان مغرب زمین، به این نتیجه رسیدند که دخالت دین در سیاست تنها به نفع پدران روحانی است و عامه مردم از آن زیان می‌بینند. مردم نیز که از بیدادگری کلیسا به ستوه آمده بودند، این اندیشه را پسندیدند و پس از سال‌ها مبارزه فکری و مسلحانه، توانستند خود را از چنگال کلیسا رها کنند. 
قدرت سیاسی پاپ پس از سال‌ها آرامش، در اواخر قرن هجدهم رو به کاستی نهاد. رهبران فرانسه و ایتالیا از طریق نظامی و مراجعه به آرای عمومی کاخ‌ها و املاک پاپ را گرفتند و در سال ۱۸۰۶به فرمانروائی سیاسی وی پایان دادند. سرانجام درسال ۱۹۲۹بین واتیکان و ایتالیا معاهده «لاتران» به امضاء رسید که حکومت پاپ‌ها در واتیکان، محصور شد و بدین ترتیب «جدائی سیاست از دیانت» در اروپا رسمیت یافت. [۳] استعمارگران برای استعمار هرچه بیشتر کشورها این تفکر را به تمام کشورها انتقال دادند تا هر چه بیشتر این کشورها را به استعمار و استثمار خود بکشانند. 
دراین میان، روشن‌فکرنماها و کسانی که فریفته غرب و تفکرات غرب شده‌اند، این تفکر را در جامعه اسلامی نشر می‌دهند و متعقدند که «دین از سیاست جداست» و هرکس که می‌خواهد دین داشته باشد باید در کنج خانه خود دین‌دار باشد و این دین‌داری را نباید به جامعه بکشاند. 
این در حالی است که این تفکر غلط که در مسیحیت منحرف، نضج گرفته است، کاملا در قرآن و مکتب اسلام رد شده است. به خاطر اینکه اسلام غیر مسیحیت است و قرآن نیز غیر از کتاب مقدس، که در آن انحراف باشد. چرا که:

اولا: اسلام به تمام نیازهای بشری و شبهات علمی و کلامی و غیر علمی انسانها، پاسخ داده است. برخلاف مسیحیت که یکی از نقائص مسیحیت این بود که به نیازهای بشر و به پرسش‌های دانشمندان علوم طبیعی نتوانست پاسخ قانع کننده‌ای بدهد.

ثانیا: خود قرآن با فریاد بلند به تمام ابناء بشر اعلان می‌کند که هرکس که می‌تواند همانند قرآن را بیاورد.  وَ إِنْ کُنْتُمْ فی‏ رَیْبٍ مِمَّا نَزَّلْنا عَلی‏ عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَةٍ مِنْ مِثْلِهِ وَ ادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ. [۴] و اگر در آنچه بر بنده خویش نازل کرده‏‌ایم در تردید هستید، سوره‌‏ای همانند آن بیاورید و جز خدای همه حاضرانتان را فراخوانید اگر راست می‌‏گویید. این مطلب نشان از عدم انحراف در قرآن دارد، برخلاف کتاب مقدس که منحرف شده است. همچنین خداوند متعال خود حفاظت از قرآن کریم را بر عهده گرفته است و هیچ‌گونه کژی و انحراف در آن دیده نمی‌شود. إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ. [۵] ما قرآن را خود نازل کرده‏ایم و خود نگهبانش هستیم. 
ثالثا: علماء اسلام هم علماء مسیحیت نیستند که کورکورانه تقلید کنند و فلسفه ارسطو را خدشه ناپذیر بدانند و مخالفت با آن را مساوی با کفر و الحاد بدانند. همچنین اسلام و علماء اسلام هیچگاه با علم و دانش و کشفیات دانشمندان و علماء طبیعی مخالفت و مبارزه نکرده‌اند. 
همچنین آیات فراوانی داریم که دین و سیاست توأمان هستند و هیچ‌کدام جدای از دیگری نیست و اگرچنین باشد، بسیاری از احکام اسلامی بدون اجرا خواهد ماند. همانند احکام جهاد. مانند: «یا ایها النبی حرض المومنین علی القتال» [۶]‌ ای پیامبر، مؤمنان را به جنگ برانگیز. و یا احکام اموال و صدقات جاریه. مانند: «خذ من اموالهم صدقة» [۷] از دارایی‌هایشان صدقه بستان‏ وغیره ... 
همچنین آیات فراوانی امر فرمودند که مردم و مسلمانان باید از خدا و پیامبر او و جانشنیان او تبعیت کنند و این حکم کاملا سیاسی است. همانند: «یا ایها الذین امنوا اطیعوا الله و اطعیوا الرسول» [۸]‌ ای کسانی که ایمان آورده‏‌اید، از خدا اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت کنید. 
«وما کان لم‍‍ؤمن و لامؤمنة اذا قضی الله و رسوله امرا ان یکون لهم الخیرة من امرهم و من یعص الله و رسوله فقد ضل ضلالا مبینا.» [۹] هیچ مرد مؤمن و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و پیامبرش در کاری حکمی کردند، آن‌ها را در آن کارشان اختیاری باشد. هر که از خدا و پیامبرش نافرمانی کند سخت در گمراهی افتاده است‏، همه این موارد نشان می‌دهد که در دیدگاه اسلام ناب، دین از سیاست جدا نیست. 

 

منابع:
۱- قراداد اجتماعی، کتاب جهارم، فصل هشتم. 
۲-آشنائی با ادیان بزرگ، حسین توفیقی، ص ۱۶۰
۳- همان، ص ۱۶۶
۴- بقره، آیه ۲۳
۵- حجر، آیه ۹
۶- انفال، آیه ۶۵
۷- توبه، آیه ۱۰۳
۸- نساء، آیه ۵۹
۹- احزاب، آیه ۳۶

تولیدی

دیدگاه‌ها

هیچ ماست فروشی نمیگه ماست من ترشه ...

با سلام خدمت مارگارت عزيز؛ درست است كه هيج ماست فروشي نمي گه ماست من ترش است ولي ما با عقل ودرايتي كه خداوند عالم به ما عنايت فرموده بايد خود ترشي و يا شيريني ماست و هرچيز ديگري را تشخيص بدهيم. هركسي كه مطالعه اي گذرا نسبت به قرآن كريم و كتب مقدس داشته باشد تفاوت ماهوي آنها را به وضوح درك خواهد كرد.

متاسفانه در شرایط فعلی کشور ما هم به قدری نابخردان از دین استفاده ابزاری کرده اند که دید جامعه را در خصوص اسلام سیاسی خدشه دار کرده اند. امیدوارم دست هایی که در این مسیر حرکت می کنند برای همه رو شود تا اعتبار اسلام عزیز با سوء استفاده عده ای ... زیر سوال نرود.

با سلام خدمت امير عزيز؛ درست است كه عده اي با عملكرد نادرست خود موجب ضربه زدن به اسلام عزيز شده اند ولي ما براي تشخيص اسلام هيچ گاه نبايد افراد را ملاك درستي ويا نادرستي اسلام و انقلاب قرار دهيم بلكه بايد افراد را با ملاكهائي كه در درين وارد شده بسنجيم تا بدانيم كه خط درست را سير مي‌كند و يا از خط اصيل اسلام منحرف شده است. تغير افراد و سوء استفاده افراد از دين مختص به زماننا حاضر نيست در زمان بعد از پيامبراكرم صل الله عليه وآله وصلم هم دقيقا همين اتفاق رخ داد افرادي همانند طلحه و زبير و غيره كه در صف مقدم جبهه و جهاد بودند يا خلفاي سه گانه با زير پا نهادن توصيه هاي پيامبر اكرم صل الله عليه واله و صلم از خط دين خارج شده و حتي در جنگ جمل از عايشه كه بخاطر تقدسش نزد مسلمين، از آن در جنگ جمل استقاده ابزاري شد. پس افراد هيچ گاه نبايد معيار تشخيص واقعيت اسلام باشد.

ahmadi5213 عزیز منکر قرآن کریم نیستم و از قضا با اینکه مسلمان نیستم اما قرآن را بهتر از خیلی بچه مسلمونها میتوانم بخوانم و دنبال تفسیرهاش هم میروم و اطلاعات زیادی از دین اسلام دارم اما مشکل من اینه که به قول معروف میگن دم خروس را ببینم یا قسم حضرت عباس را ؟؟؟ اگه دیندارهای ما دینداریشون را میکردند و سیاسیون کشور داریشون را شاید وضع ما این نبود که الان هر کسی بیت المال مملکت را برداره ببره و هیچکسی هم نتونه کاری بکنه این هم پول از حق منو تو رفت چکار کردیم ؟ این هم شهید دادیم ارمنی و مسلمون کنار هم این شد دست مزدمون ؟ انرژی هسته ای را پشت درهای بسته چه بر سرش آوردند به چه قیمتی اگه قراره روحانیون هم دینداری کنند هم سیاست مداری پس من بی سواد هم حق دارم الان اینجا بشینم با استادی با معلومات شما دردودل کنم

خانم یا آقای مارگارت عزیز سلام خلاصه حرف شما جدایی دین از سیاست است، این نظریه بنا بر اعتقادات شیعه از ریشه غلط است، زیرا اگر قرار بود دین از سیاست جدا باشد، هیچ گاه علی علیه السلام در محراب شهید نمیشد، هیچ وقت پیامبر مبعوث به تشکیل حکومت اسلامی نمی‌شد و در نتیجه هیچ وقت رشد دین فراهم نمیشد. معنای حرف شما اینه که بهتره دینی نباشه زیرا دین برای همه عرصه های زندگی از جمله سیاست، فرهنگ و اقتصاد دستوراتی داره که موجب حفظ دین داری مردم میشه

عزیز شما یا مصلحتا صحبت ها را سوء تعبیر میکنید یا واقعا متوجه عرایض بنده نشدید ...همیشه هم خوب نیست که آدم بگه مرغ یه پا داره من زمان امام اول (ع)شیعیان نبودم زمان پیامبر (ص) هم نبودم اما اگر اونها دین را کنار سیاست نگه داشتند لیاقت داشتند الان چی ؟ اگر آنها دین را کنار سیاست داشتند وقتی به حساب بیت المال رسیدگی میکردند و کار شخصی پیش میومد چراغ بیت المال را خاموش میکردن و چراغ شخصی را روشن میکردند الان چی ؟ نمیدونم شما چرا چشمتون را روی حقایق میبندید شما پیامبر مسلمین را با چه کسانی مقایسه میکنید ؟؟؟ شما اول شرایط مقایسه را بدونید چیه بعد مقیاس بزارید . در ضمن از شما خیلی بعید که ندونید مارگارت جنسیت زن داره یا مرد وقتی یه جنسیت اسمی را اینطور در موردش صحبت میکنید وای به حال دفاعیاتتون

سلام ناشناس یا مارگارت عزیز قرار نیست که سیاست رو در کنار دین یا دین رو در کنار سیاست به زور کسی نگه داره، بلکه ذات دین سیاستگذاری و اجرا در عرصه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادیه. حالا اینکه میفرمایید توی این دوره کسی رو نباید با پیامبر اسلام مقایسه کرد مگه شخص پیامبر چیکار میکرد که میتونست دین رو در همه عرصه ها از جمله عرصه سیاسی به ظهور برسونه و دستورات سیاسی دین رو اجرا کنه، تنها اقدام ایشون تکیه بر مبانی دینی و عدم تکیه بر مفاهیم کفرآلود بود. اما امروز ما رفتیم سراغ کفار و الگوهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کفار رو آوردیم و میگیم که نمیشه دین رو در کنار اینها پیاده کرد، بله که نمیشه چون الگوهای سیاسی اقتصادی فرهنگی که کفار ساختن برای لذت جویی مادی و بر پایه ی تحریک حرص انسان و تحریک شهوات اونه و در این قسمت با شما موافقم که مقایسه این شرایط یعنی زمانی که ما تحت سیطره مفاهیم غربی و کفارآلود هستیم با زمان پیامبر اسلام که غلبه با مفاهیم دینی و اسلامی بود غلطه. امّا باید با تأسی به پیامبر اسلام این معضل رو برطرف کنیم. اینکه انسان چیزی رو ندونه و اعلام کنه ندونه هیچ عیبی نداره به دلیل اینکه مطمئن نبودم مارگارت اسم زنه یا مرد به همین علت اونجوری نوشتم و این قیاس شما به نظر منطقی و معقول نیست. آیا من هم میتونم به واسطه این قضاوت غیر منطقی شما بگم وای به حال حرفها و بحثهای شما؟

عزیز شما یا مصلحتا صحبتهای منو سوء تعبیر میکنید یا واقعا" متوجه عرایض من نشدید این جئابیه اصلا جئاب حرفهای من نبود و بحث سفسته را پیش گرفتید ...اگر امام اول شیعیان (ع) دین و سیاست را کنار هم داشت در عوض موقع کارهای شخصی چراغ بیت المال را خاموش میکرد و از چراغ شخصی استفاده میکرد الان چی ؟ اینم بدونید تهمت زدن به بى گناه از زشتترین کارهائى است که اسلام آن را به شدت محکوم ساخته است. این من نیستم که حرفم بوی بی دینی میده این مشکل سواد شما است و بعید بنظر میرسه که شما نتونید جنسیت اسم مارگارت را متوجه بشید

سلام مارگارت پاسخ صحبتهای شما رو در بالا دادم، ضمن اینکه انگار شما متوجه عرایض بنده نشده اید، بنده گفته بودم که جمع بندی شما معنایش جدایی دین از سیاست و نفی دین در عرصه سیاسیه و ابداً تهمت بی دینی به کسی نزدم، اگر تهمت بی سوادی از طرف شماست که مطرح میشه و همانطور که خودتان فرمودید کار زشتیه تهمت زدن. موفق باشید

سلام جناب مارگارت عزيز يكي از خصوصياتي كه دين اسلام نسبت به اديان ديگر دارد اين است كه دين از سياست جدا نیست. گرچه حضرت مسيح عليه السلام نيز از طرف خداوند عالم مبعوث شده بود و ما شيعيان به عصمت حضرت مسيح عليه السلام اعتقاد راسخ داريم و قائليم كه انجيلي هم كه از طرف خداوند عالم آورده بود سلامت جامعه و مردم و اجتماع را تضمين مي كرد ولي حضرت مسيح عليه السلام موفق به تشكيل حكومت نشدند ولي پيامبر اكرم صل الله عليه واله وصلم موفق به تشكيل حكومت شدند بعد از ايشان هم وصي او اميرالمومنين عليه السلام موفق به تشكيل حكومت شدند وبسياري از آموزه هائي كه بايد يك حكومت الهي داشته باشد دراين دو حكومت كوتاه بيان شد و همچنين در قران كريم هم بيان شد منتهي ما دين و حكومت را بايد از سرچشمه اصلي آن بگيريم و عملكرد افراد كه هيچ عصمتي ندارند ملاك ما نيستند مگر علماء وفقهائي كه عدالت و پاكي آنها ثابت شده باشد . خلاصه در اين حكومت كوتاه اسلامي كه در زمان پيامبرصل الله عليه واله وصلم و آقا اميرالمومنين عليه السلام بود نمونه بسيار بارز و نيك دراين برهه از تاريخ مي بينيم كه در هيچ كجاي دنيا سراغ نداريم امير المومنين عليه السلام وقتي كه مي شنود در آخرين نقطه مرزهاي اسلامي به يك يهودي ستم شده است از خود عكس العمل نشان مي دهد وبسيار ناراحت مي شود و موارد ديگر يا در حكومت خودمان زندگي وسيره امام (ره ) و مقام معظم رهبري را كه شما بنگريد بسيار به سيره بزرگان نزديك است اين گونه اشخاص ملاك ما هستند ولا غير.

سلام مارگارت عزيز؛ همين قدر كه شما به دين مبين اسلام وقرآن آشنائي داريد و قرآن را بلديد و به دنبال تفاسيرش هم مي رويد براي من بسيار بسيار اميدوار كننده است و معلوم مي شود كه شما يك روشن بين آزاد انديش هستيد و خود اين يك نقطه مثبت بزرگي است. اما اينكه فرموديد دم خروس را باور كنم ويا قسم حضرت عباس را، ما همان اول گفتيم كه ما بايد اسلام را از سرچشمه اصلي آن يعني قرآن و سنت پيامبر و اهلبيت بايد بگيريم، يعني ديني كه از سرچشمه گرفته شده باشد با سياست عجين است يعني خدائي كه اين دين را براي ما فرستاده است در تمام شؤن حتي در سياست و مديريت اجرائي و زندگي اجتماعي هم برنامه دارد، يعني در مورد سياست مداران و كساني كه امور اجرائي مردم در دست آنهاست سفارش هاي فراواني مي كند كه شما حق دست درازي به بيت المال مردم و مصرف بي جاي آن را نداريد و اين مقامات نبايد براي شما غرور بي جا و تكبر بي جا و فاصله گرفتن از مردم وبا عث دروغ گفتن به مردم منجر شود تمام اين سفارشات در حقيقت همان دخالت دين در سياست مي باشد همان طور كه فرموديد آقا امير المومنين وقتي شمع بيت المال را خاموش مي كنند در حقيقت به دين سياسي عمل مي كنند وبه تمام مردم دنيا به خصوص به سياستمداران ياد مي دهند كه بيت المالي كه متعلق به تمام مردم است كسي حق ندارد كه سوء استفاده كند و آن را ملك شخصي خود به حساب آورد . منتهي مراتب اين است كه دين عزيز تمام موارد لازم براي زندگي چه فردي و چه اجتماعي و چه سياسي همه را بيان كرده است اما مهم عمل كردن به آن است كه اگر بشر به دين الهي عمل مي كرد وضعش چنين نبود و اين همه كشت و كشتار و قتل و غارت و بي عدالتي ها و خوردن مال مردم رواج نداشت اين همه بدبختي هائي كه بشر دچار آن است بخاطر اين است اكثر مردم به دين واقعي عمل نمي كنند و امام زمان (عج ) تعالي فرجه شريف هم اگر در پرده غيبت رفته است بخاطر همين تجاوزات بشر است كه اگر حاضر بودند انسانهاي دنيا پرست لحظه اي به او امان نمي دادند و ايشان را هم مثل اجداد گرامش به شهادت مي رساندند . اصلا چرا حضرت مسيح (ع) به قول شما مسيحيان به سليب كشيده شد؟ بخاطر اين است يك عده دنيا طلب ودنيا پرست كه منافع نامشروعشان بخاطر وجود حضرت مسيح عليه السلام به خطر افتاده بود به فكر از ميان بردن حضرت افتادند و به اعتقاد ما مسلمانان خداوند از پيامبر خودش محافظت كرد و ايشان را به آسمان بردند و وقتي كه حضرت امام زمان (عج ) تشريف بياورند حضرت مسيح (ع) هم از آسمان به زمين خواهند آمد و دولت عدل و عدالت در تمام دنيا تشكيل خواهد شد. خلاصه اينكه ما به عمل كرد افراد نبايد نگاه كنيم بلكه به اصل دين كه همه چيز را بيان كرده بايد بنگريم. من الله توفيق .

سلام و خسته نباشید از جواب منطقی شما ممنونم حضرت امام (ره) یا مقام رهبری که اشاره کردید که نزدیک به بزرگان دینتون هستند واقعا فکر میکنید برای یه مملکت کافیه ؟؟؟ واقعا با یه گل بهار میشه؟؟؟ توی سیاست کشور مگه فقط مقام رهبری هست ؟ درسته که ایشون ولی فقیه هستند درسته که زمام امور دست ایشون است اما سرکشی هایی که میشه چی ؟ اگه بخواهند جلوی همش را بگیرند تو کشور فاجعه بوجود میاد جنگ داخلی پس ایشون هم مجبوره در بعضی از امور که شما بهتر از من میدونید و من دیگه لیست نمیکنم کوتاه بیاد دین کنار سیاست باشه اما مجری یکی نباشه

خانم یا آقای مارگارت سلام همونطور که فرمودید متغییر های سیاست کشور زیاد هستند ولی جهتگیری که توسط مقام معظم رهبری پردازش میشه اگه مورد حمایت مردمی واقع بشه میتونه خط مشی سیاسی کشور رو به مرور اصلاح کنه و اتفاقا از این مواردی که با یک گل بهار شده زیاد وجود دارد. ولی قبول داریم که اگه کسی با ایشون همراهی نکنه کار بسیار سخت میشه

با تشکر از جوابهایتان و ممنون که برام وقت گذاشتید ...

اگر قرآن به زبان فارسی بود من آیه ای نازل میکردم .. اما افسوس که از زبان عربی متنفر هستم وهر گز آنرا یاد نگرفته ام اما دین اسلام وقرآن صراحتا گفته است که ما برای هرقومی به زبان خودش کتاب و راهنمایی فرستاده ایم ضمنا اگر قرار بود خداوند از طریق پیامبران به ما بگو ید که من هم هستم وجدان را به انسان و عقل را به ما هدیه نمی داد

سلام بر محمد عزيز، بزرگتر ازشما كه عرب بودند و در تخصص ادبيات عرب يگانه زمان بوده اند هيچگاه مثل شما ادعائي نكرده اند و هيچگاه نگفته اند كه ما مي توانيم مثل قران را بياوريم. گرچه در زمان خود پيامبر اكرم (صلي الله عليه وآله ) افرادي كه در تخصص شعر و ادبيات عرب بي بديل بوده اند خود اعترف كرده اند كه كلمات قران غير از كلمات بشر است و بخاطر همين هم بود كه پيامبر را نعوذ باللله ساحر و جادوگر ناميدند چون كه پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله وقتي كه آيات الهي را براي مردم مي خوانند مردم خود به خود جذب زيبائي هاي قرآن مي شدن وبي اختيار ايمان مي آوردند . ثانيا شما كه ادعا كرده ايد كه خداوند عالم به بشر عقل و وجدان داده ديگر نيازي به بيان پيامبران نبوده تا خودش را به مردم معرفي كند. بله درست است خداوند عالم به مردم عقل و فطرت داده تا او را بشناسند. ولي تمام راه را نمي توان با عقل وفطرت پيمود . چون اولا راههاي انحرافي بسيار زياد است كه انسان به تنهائي نمي تواند خودش راه را پيدا كند. همان طور كه بسياري از انسانها كه عقل و وجدان دارند كافر و غير مسلمان هستند از هفت ميليارد انساني كه روي كره زمين هستند فقط يك ونيم مليارد مسلمان هستند بقيه غير مسلمان هستند پس چرا اينها كه داراي عقل و وجدان بودند گمراه شده اند؟ ثانيا راه زندگي فقط شناخت خدا نسيت بلكه راه و روش زندگي و طريقه برخورد با مردم و اجتماع و چگونگي عبادات و غيره و شناخت قيامت چيزهائي هستند كه عقل به تنهائي قادر به شناخت آنها نخواهد بود پس فرستادن پيامبران در كنار عقل و وجدان براي كمك به اين دو بسيار بسيار لازم خواهد بود.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.