چرا بهائيان شريعت گريزند؟

  • 1392/12/14 - 16:33
یکی از دلایل شریعت گریزی فرق انحرافی این است که اهداف سران فرقه‎ها با فرامین الهی سازگار نیست. خدای سبحان باید و نبایدهایی دارد که انسان را به سعادت و کمال می‎رساند، لیکن سرکردگان فرقه‎های ضاله، این باید و نبایدها را مانعی بر سر راه اهداف فرقه‎ای خود می‎بینند؛ مانند حرمت همجنس بازی، ازدواج با محارم، زنا و … در فرقه‎هایی چون بهائیت. سران بهائیت به روابط شنیع جنسی با نگاهی اباحه‎گرایانه نگاه می‎کنند و هیچ حکم بازدارنده‎ای صادر نمی‎کنند، زیرا این اباحه‎گری‎ها برای آنان، یکی از راه‎های جذب نیروی جدید است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ بسیاری از فرقه‎ها، اباحه‎گرا و دین‎گریزند، آیا می‎دانید چرا؟

در میان فرق، پیشینه اباحه‎گرایی و دین‎گریزی به تصوف و اسماعیلیه باز می‎گردد. فرق انحرافی غالباً شخص‎محورند و کسی که در رأس هرم قدرت قرار دارد، برای توجیه انحرافات و تناقض آنها با احکام الهی، مجبور به تأویل و باطن‎گرایی شده و رفته رفته اباحه‌‎گرا و دین‎گریز می‎شود، زیرا اهداف سران فرقه‎ها در راستای تأمین منافع فرقه است، نه در راستای پیروی از فرامین الهی.

خدای سبحان کارهایی را حلال و کارهایی را حرام کرده است که انسان را به سعادت و کمال می‎رساند، ولی سران فِرق ضاله، این باید و نبایدها را مانعی بر سر راه اهداف فرقه‎ای خود می‎بینند؛ مانند حرمت همجنس‎بازی، ازدواج با محارم، زنا و … در فرقه‎هایی چون بهائیت. سران بهائیت به روابط شنیع جنسی با نگاهی اباحه‎گرایانه می‎نگرند و هیچ حکم بازدارنده‎ای صادر نمی‎کنند، زیرا این اباحه‎گری‎ برای آنان، یکی از راه‎های جذب نیروی جدید است.

بر این اساس علی محمد باب برای افزایش جمعیت پیروانش، درباره بچه‎دار شدن زنانی که شوهرانی عقیم دارند، می‎نویسد: «بر هر شخصی واجب است، ازدواج کند، تا نسلی از او باقی بماند که موحد و خداپرست است، و باید در این راه جدیت نماید، و اگر ظاهر شود که در یک طرف مانعی از ظهور ثمره است، حلال می شود بر اینکه اذن بدهد بر دیگری تا به وسیله دیگری ایجاد ثمره کند و جایز نیست ازدواج کردن با کسی که در دین «بیان» نیست.[۱] از این‎رو پیروان باب باید برای تکثیر نسل، هر کاری انجام دهند، حتی زنا البته تنها با بابیان.

علی محمد باب به بهانه تولید نسل خداپرست، به ترویج اباحه‎گری و زنا می‎پردازد که مطابق میل هواپرستان است و این گونه می‎خواهد آنان را به سوی خود جذب کند، در حالی که در هیچ کدام از ادیان الهی اجازه داده نشده است که به هر شیوه‎ای دیگران را جذب دین کنیم، از این جهت است که هدف وسیله را توجیه نمی‎کند.

برای روشن شدن شریعت‎گریزی در فرق انحرافی، باید به اختلاف آراء سرکردگان آن توجه کرد و دانست که فرقه‎ها رهبر محورند نه شریعت محور؛ بر این اساس، با تغییر سرکرده، آداب، رسوم و عقاید نیز تغییر می‎کند و این چیزی است که خلاف شریعت است، زیرا اصل دین و شریعت یکی است و تغییر نمی‎پذیرد.

در هیچ یک از ادیان آسمانی، قوانین الهی تغییر نکرده است، به عنوان مثال حرمت ازدواج با محارم، حرمت زنا و مانند اینها در همه ادیان ثابت بوده و هیچ تغییری نپذیرفته است؛ ولی در فرقه‎ها، دستورات و فرامین با تغییر سرکرده و رئیس فرقه، تغییر می‎کند، چرا که هر یک به مصلحت خود و دوام فرقه می‎اندیشد، از این‎رو هر چه را که او را از این مصلحت دور سازد، نهی می‎کند و به هر چیز او را به اهداف و مصالح نزدیک کند، دستور می‎‎دهد، به عنوان مثال:

عباس افندی (دومین سرکرده بهائیان) که برخی از گفتار و کردار علی محمد باب را احمقانه می‎بیند، در کتاب مکاتیب درباره احکام دوران علی محمد باب می‏‎نویسد:

در یوم ظهور حضرت اعلی میرزا علی محمد، «منطوق بیان» عبارت بود از:
* گردن زدن غیر بابی‌ها
* سوزاندن کتاب‌ها و اوراق
* ویران کردن بقاع متبرکه
* و کشتن همه مردم، مگر کسانی که ایمان بیاورند و باب را تصدیق کنند.

ولی در این دوره، رأفت کبری است.»[2]

عبد البهاء در این نوشته، صراحتاً احکام باب را نقض می‎کند، زیرا پدرش (بهاء) نیز چنین می‎کرد. بهاء کسی بود که به دو دلیل تا توانست کتب باب را جمع کرد و از بین برد:

1. برخی از گفتار و نوشتار باب، مخالف عقل و فطرت بود.

2. بهاء آثار خود را از روی برخی از آثار باب نوشته بود، زیرا باب، بافنده خوبی بود و بهاء چنین توانایی‎ای را نداشت، حال اگر آثار باب در دسترس می‎بود، همه می‎فهمیدند که نوشتار بهاء کپی‎برداری از آثار باب است. (هر چند بهاء در این کار موفق نبود، زیرا آثار باب به وسیله بابیان ازلی منتشر شد و این نقشه بهاء نقش بر آب شد.)

از دیگر موارد اختلاف نظرها، حکم دست‎بوسی در بهائیت است که توسط حسین علی بهاء حرام شد، ولی عبد البهاء به صورتی علنی دست‎ خود را برای بوسیدن به سوی زنان و مردان دراز می‎کرد و علناً با حکم پدر مخالفت می‎کرد.[3]

و از این نمونه تناقضات و اختلاف آراء در میان باب و بهاء و دیگر سران بابیت و بهائیت بسیار است؛ پس این اختلافاتی که میان سرکردگان یک فرقه وجود دارد، نشانه غیر الهی بودن آن و بی‎بهرگی از منشأ وحیانی است، زیرا در آموزه‎های الهی هیچ تناقضی وجود ندارد. از این جهت است که در احادیث فراوانی سفارش شده است که حق را بر قرآن عرضه کنید: «إنّ علی كلّ حقٍّ حقیقة، وعلی كلّ صوابٍ نوراً، فما وافق كتاب اللّه فخذوه، وما خالف كتاب اللّه فدعوه؛ برای هر حقّی حقیقتی است و برای هر صواب، نوری. پس آنچه با كتاب خدا سازگار بود، بگیرید و آنچه ناسازگار بود، رها كنید.»[4]

همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می‎فرماید: «ایها الناس ما جائکم عنّی یوافق کتاب الله فانا قلته و ما جائکم یخالف کتاب الله فلم اقله؛ یعنی ای مردم آنچه که از من به شما می‌رسد، اگر موافق کتاب خدا باشد من گفته‌ام و آنچه که مخالف کتاب خدا باشد، من نگفته‌ام.»[5]

حدیث ثقلین نیز تطابق داشتن و تناقض نداشتن قرآن و عترت را می‎رساند که نمونه‎ای از راهنمایان الهی هستند، پس رهنمود هیچ یک از راهنمایان الهی با یکدیگر تناقض نداشته و ندارد و این نشانه الهی بودن است، زیرا خدا عالم مطلق است و تناقضی در علم او راه ندارد تا بخواهد حکمی را که به راهنمایان خود بیان می‎کند، تغییر دهد.

پانوشت:

1. بیان، باب ۱۵ از یک ۸.

2. مكاتيب، جلد 2، ص 266. (در يوم ظهور حضرت اعلی منطوق بيان ضرب اعناق و حرق كتب و اوراق و هدم بقاع و قتل عام الّا من آمن و صدّق بود امّا در اين دور بديع و قرن جليل اساس دين اللّه و موضوع شريعت اللّه رافت كبری و رحمت عظمی و الفت با جميع ملل و صداقت و امانت و مهربانی صميمی قلبی با جميع طوائف و نحل و اعلان وحدت عالم انسانست حتّی بيگانه آشنا بود و اغيار يار شمرده گردد.)

3. ر. ک: پایگاه جامع شناخت بهائیت.

4. وسائل الشیعه، ج18، ابواب صفات القاضی، ب9، ح10.

5. الکافی، ج 1، ص 69.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.