آیا سلفی‌گری یک مذهب است؟

  • 1392/12/28 - 09:47
آیا سلفی‌گری می‌تواند به صورت مستقل، مذهبی باشد که مردم را در اصول و فروع بدان دعوت کنیم؟ پاسخ این سوال منفی است، زیرا مردم این سه قرن، مکتب واحدی در اصول و فروع نداشته‌اند. بلکه این سه قرن، مملو از آرا وعقاید گوناگون و مکتب‌های مختلف کلامی و فقهی است که نمی‌توان مجموع را در یک مکتب اصولی و یا فقهی شمرد.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مذهب در اصطلاح متکلمان و فقیهان مجموعه‌ اصول و فروعی است که افراد به آن دعوت می‌شوند و گاهی فقط به وجود یکی اکتفا کرده و از دیگری چشم می‌پوشند. مثلا می‌گویند: فلانی در اصول و عقاید،«اشعری» است و در فقه «حنفی» است و ... در هر حال، خواه مذهب، مذهب عقیدتی یا فقهی باشد، مجموعه یکپارچه از هر یک را مذهب می‌نامند.مثلا اصولی را که ابوالحسن اشعری در کتاب«مذاهب الاسلامیین و اختلاف المصلین» آورده، «مذهب اشعری» و فقهی که شافعی در کتاب «الأم» آورده، مذهب فقهی می‌نامند.

اکنون سوال می‌شود: آیا سلفی‌گری می‌تواند به صورت مستقل، مذهبی باشد که مردم را در اصول و فروع بدان دعوت کنیم؟
پاسخ این سوال منفی است، زیرا مردم این سه قرن، مکتب واحدی در اصول و فروع نداشته‌اند. بلکه این سه قرن، مملو از آرا و عقاید گوناگون و مکتب‌های مختلف کلامی و فقهی است که نمی‌توان مجموع را در یک مکتب اصولی و یا فقهی شمرد. بلکه در این سه قرن، مکاتب عقیدتی و فقهی فراوانی پرورش یافته که ضد یکدیگر می‌باشند.

ما در اینجا انگشت روی محدثان می‌گذاریم که سلفی‌ها روی آنان تکیه می‌کنند و احمد بن حنبل را نماینده‌ آنان می‌دانند.

عبد الرحمن سیوطی(م 911) در کتاب ارزشمند خود به نام « تدریب الراوی» می‌نویسد: محدثان در این سه قرن،یک دست نبوده بلکه از مکتب های گوناگونی پیروی می‌کردند که اینک ما به صورت موجز، به نام برخی از آنان اشاره می‌کنیم:

1. مرجئه:
آنان کسانی بودند که می‌گفتند: ایمان برای نجات کافی است و عمل، چندان اهمیت ندارد. و به تعبیر علمی « قدموا الایمان و أخروا العمل». سپس از آنان 13 نفر را نام می‌برد، مانند: ابراهیم بن طهمان، ایوب بن عائذ الطائی، زرّ بن عبدالله المرهبی، شبابه بن سوار و ...

2. نواصب:
اینان گروهی هستند که دشمنی علی علیه السلام را در دل می‌پرورانند و گاهی هم نسبت به ساحت قدسی او جسارت می‌کنند، سپس از آنها 7 نفر را نام می‌برد، مانند: 1. اسحاق بن سوید العدوی، 2. بهزبن اسد، 3. حریز بن عثمان، 4. حصین بن نمیرر الواسطی و ...

3. محدثان شیعه:
مقصود از آنان کسانی هستند که علی علیه السلام را برتر از عثمان دانسته و یا بر کلیه‌ خلفاء برتری بخشیده و احیانا به خلافت بلافصل او از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم معتقد شده‌اند و در هر حال جامع این افراد، برتری بخشیدن به امام علی علیه السلام است. سپس از آنها 24 نفر نام را می‌برد مانند: 1. اسماعیل بن ابان، 2. اسماعیل بن زکریا خلقانی، 3. جریربن عبدالحمید، 4. ابان بن تغلب کوفی و ...

4. قدریه:
مقصود از قدریه در اصطلاح امثال سیوطی، کسی است که قائل به اختیار بوده و شرّ را از جانب بندگان بداند، سپس از آنها 30 نفر را نام می‌برداز قبیل: 1 ثور بن زید مدنی، 2. ثور بن یزید حمصی، 3 حسان بن عطیه محاربی، 4. حسن بن ذکوان و ...

5. جهمیه:
مقصود گروهی است که صفات خدا را نفی کرده و قائل به خلق قرآن شده‌اند و از آنان، بشر بن سرّی را نام می‌برد.

6. خوارج:
آنان کسانی هستند که با تحکیم در صفین مخالفند و در حقیقت از علی و عثمان تبرّی می‌جویند و دو نفر از آنها را نام می‌برد: 1. عکرمه مولی بن عباس، 2. ولید بن کثیر

7. کسانی هستند که در مسأله‌ « خلق قرآن»، توقف نموده و هیچ یک از دو طرف را که یکی قرآن را مخلوق و دیگری قدیم می‌دانست، حمایت نکردند. و علی بن هاشم از آنهاست.

8. قعدیه:
آنان گروه جدا شده از خوارج هستند و خروج بر حاکمان وقت را جایز می‌دانند، اما عملا در آن شرکت نمی‌کنند.[1]

اکنون می‌گوییم اگر بنا شد کسی به سلف مراجعه کند، به کدام یک از آنها که دارای مکتب‌های گوناگون کلامی و فقهی هستند رجوع کند؟
ممکن است در پاسخ بگویند: ما به احمد بن حنبل و آراء کلامی و فقهی او مراجعه می‌کنیم. در این صورت باید گفت که: آنان بافته‌ خود را وا تابیده‌اند و از ادعای خود، دست برداشته‌اند، و در میان این گروه‌ها یک نفر را به عنوان پیشوا برگزیده‌اند، اما دیگر محدثان را از اعتبار انداخته‌اند و در حقیقت این نوع سلفی‌گری، انکار سلفی‌گری است.[2]

 

 

منابع:

[1] تدریب الراوی، ج1، ص 328-329
[2] سلفی‌گری در آئینه تاریخ، آیه اله شیخ حعفر سبحانی ص 21 الی 24

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.