صحابه ای که منکر وفات پیامبر شده بود!

  • 1393/01/06 - 08:59
رویه خداوند بر این است که انسان هایی را می‌آفریند و پس از چند صباحی جان آنها را می‌گیرد. و در این مسئله همه افراد بشر، همانند هم قرار داده شده اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز از این قضیه مستثنی نبوده و به حکم آیه قرآن، می‌بایست از این دنیا برود. چنانچه خداوند به او وعده کرده بود: « إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ» [زمر/30].

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رویه خداوند بر این است که انسانهایی را می‌آفریند و پس از چند صباحی جان آنها را می‌گیرد. و در این مسئله همه افراد بشر، همانند هم قرار داده شده‌اند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز از این قضیه مستثنی نبوده و به حکم آیه قرآن، می‌بایست از این دنیا برود. چنانچه خداوند به او وعده کرده بود: «  إِنَّكَ مَيِّتٌ وَإِنَّهُم مَّيِّتُونَ» [زمر/30]. ترجمه: قطعاً تو خواهى مُرد، و آنان [نيز] خواهند مُرد.

پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در سن شصت و سه سالگی در شهر مدینه و در آغوش امیر مومنان علی علیه السلام به لقاء پروردگار خویش شتافت. حاضران پارچه‌ای بر بدن مطهر او کشیدند و سوگ و ماتم همه جا را فرا گرفت. با شنیدن این خبر، جامعه مسلمین عزادار شد و مردم مدینه در اطراف خانه پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم تجمع کردند و در انتظار تجهیز و تشیع او بودند، که « ناگهان عمر ابن خطاب این جو حاکم را شکست و  گفت: منافقان فکر می‌کنند که پیامبر درگذشته است. نه چنین نیست. بلکه پیامبر به سوی خدا رفته و هم چنانکه موسی چهل روز از مردم دور شده بود و سپس برگشت، او نیز بر می‌گردد و دستها و پاهای کسانی را که می‌اندیشیدند رسول خدا درگذشته است، قطع می‌کند»[1]

این سخنان تند و تهدید آمیز در گروهی از مردم (ساده لوح) تأثیر گذاشت و بهت و حیرت بر آنان غلبه کرد. و از طرفی هم وفات پیامبر قطعی بود و اما در هر حال مخالفت با کلام عمر ابن الخطاب هم امری سخت و مشکل بود. « تا اینکه ابوبکر از منزل خود که در نقطه دوری بود، به جمعیت پیوست و از سخنان عمر بن خطاب آگاه شد. در این هنگام، رو به جمعیت کرد و گفت:آن کس که پیامبر را می‌پرستید بداند که او درگذشته است  و آن که خدا را می‌پرستید بداند که خدا زنده است! و آن گاه این آیه را خواند که: « وَ مَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ ۚ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِكُمْ ۚ وَ مَن يَنقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَيْهِ فَلَن يَضُرَّ اللَّـهَ شَيْئًا ۗ وَ سَيَجْزِي اللَّـهُ الشَّاكِرِينَ» [آل عمران/144].
ترجمه: و محمد، جز فرستاده‌اى كه پيش از او [هم‌] پيامبرانى [آمده و] گذشتند، نيست. آيا اگر او بميرد يا كشته شود، از عقيده خود بر مى‌گرديد؟ و هر كس از عقيده خود بازگردد، هرگز هيچ زيانى به خدا نمى‌رساند، و به زودى خداوند سپاسگزاران را پاداش می‌دهد. عمر ابن خطاب می‌گوید: پس از تلاوت این آیه به وسیله ابی‌بکر تکان خوردم، گویا چنین آیه‌ای را تا آن زمان نشنیده بودم[2]

حال با تأمل در این گفتار چند نتیجه عایدمان می‌شود: نخست اینکه چگونه این شخص که حداقل ده سال را در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بوده، درباره‌ مرگ او شک و تردید به خود راه می‌دهد؟و یا اینکه سنت خداوند در باره مرگ را انکار می‌نماید؟

حضرت آیه الله شیخ جعفر سبحانی در کتاب سلفی‌گری در آئینه تاریخ، می‌فرماید: پس از رحلت پیامبر ابوبکر برای مدتی پنهان شده و خبری از او نبود لذا به احتمال قوی عمر این شبهه را در میان مردم افکند تا مسلمانان درباره وصی اصلی پیامبر (امیر المومنین علیه السلام) و جانشینان او نیندیشند (تا فرصت برای توطئه غضب خلافت با حضور ابوبکر محیا شود) و لذا هنگامی که ابوبکر به جمع پیوست، از این ادعا دست برداشت.

در تأملی دیگر بیان می‌داریم که: آیا به راستی چنین اشخاص کوته فکری، فقط و فقط به لحاظ صحابی بودنشان شایستگی و لیاقت الگو شدن برای جامعه اسلامی را پیدا می‌کنند؟..

 

 

منابع:

[1] سیره ابن هشام ج 4، ص 305-306
[2]همان

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.