مباحث کلامی
تفکر اشعری امروزه در میان مصریان، مالکیان شمال آفریقا، مسلمانان مالزی و اندونزی و اگر بهتر بخواهیم بگوییم در میان اکثرشافعیان و مالکیان جهان اسلام رواج دارد و شاید به جرات بتوان گفت که تفکر اشعری تفکر غالب جهان اسلام میباشد.در این مقاله مقایسهای خواهیم داشت بین تفکر اشعریون و تفکر اهلبیت در رابطه با جواز رویت خداوند متعال.
جماعتی از انصار و مهاجر بالغ بر 200 نفر دور هم نشسته بودند که سخن به فضایل قریش رسید، هر کس یکی از فضایل قریش را بر میشمرد. انصار نیز شروع به بیان فضایل خود کردند. مردم از علی (ع) خواستند که سکوتش را بشکند و او نیز سخن بگوید. حضرت در این هنگام همه مناقب و فضایلی را که پیامبر (ص) در حق او بیان فرموده بود، بیان کرد.
بعد وفات پیامبر نزاعهای داخلی بین مسلمانان بسیار بود و هنوز پیامبر دفن نشده بودند بر سر خلافت نزاع کردند و به زور بر همه تحمیل کردند؛ حال برخی می خواهند ثابت کنند که در زمان خلافت ابوبکر هیچ نزاعی نبوده است، اما طبق بیان داستان های خود اهل سنت بیان شده که نزاع ها در آن زمان در اوج خود بوده و خلافت را به زور به مردم خورانیدند.
یکی از دلائل اهل سنت و وهابیت جهت اثبات حجیت اقوال و رفتار صحابه، حدیث نجوم میباشد، ایشان میگویند: پیامبر اکرم در حدیثی فرموده است:«اصحابي کالنجوم، بأيّهم اقتديتم اهتديتم،اصحاب من، مانند ستارگانند، به هر کدام از آنها که اقتدا کنيد،هدايت مييابيد» کدام عقل ومنطقی قبول میکند که ستارگانی که خود تاریکند میتوانند روشنگری کنند؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله) در موارد متعددی همه مردم را به محبت نسبت به علی (علیه السلام) سفارش میکنند، تا جایی که میفرمایند: هر کس علی را دوست بدارد، مرا دوست داشته و هر کس علی را دشمن بدارد، مرا دشمن داشته است و هر کس علی را اذیت کند، پس مرا اذیت کرده است و هر کس مرا اذیت کند خدا را اذیت کرده است.
اهل سنت روایاتی را مبنی بر اینکه در زمان بیماری رسول خدا، او امامت جماعت را بر عهده گرفته و او مقدم از دیگر صحابه بوده است و او لایق خلافت بعد از پیامبر میباشد. اما در این روایات تناقضات زیادی است و نمیتوان به آنها اعتماد کرد. اگر سوالاتی را که ذکر خواهد شد، جواب داده شود، آن وقت خلافت قابل قبول خواهد بود.
شناخت دقیق تاریخ اسلام و شخصیتهای تاثیرگذار بر آن به ویژه با انگیزه شناخت اسلام راستین از اهمیت بالایی برخوردار است، مخالفت و دشمنی بنی امیه با اسلام و تفکرات مسمومشان، از آغازین روزهای علنی شدن دعوت به اسلام و نقش اساسی و اصلی این خاندان شوم در تمامی حوادث و ناملایمات تحمیلی بر پیامبر اسلام بر هیچ انسان آزاده پوشیده نیست
برادران اهل سنت بدانند شیعیان حضرت علی (ع) از زمان خود حضرت وجود داشتهاند، و این مذهب اهل سنت است که بعداً بهوجود آمده است. لذا اهل سنت باید با روش آزادمنشانه و روحیه منصفانه اسلاف و عالمان پیشین خود، آنان را الگو قرار دهند و احادیث پیامبر را ذیل تقدم شیعیان حضرت علی بر اهل سنت، و تجلیل از پیروان آن حضرت بازگو کنند.
روایتی از ابن عباس از پیامبر نقل شده است، که این روایت از قول کسی میباشد که اکثر علمای اهل سنت به اتفاق او را شخصی جاعل حدیث و وضاع دانستهاند و به همین راحتی میتوان این روایت را باطل اعلام کرد و این القاب از آن امیرالمؤمنین علی(ع) می باشد که شخصی در مقابل آن به جعل این حدیث به نفع خود پرداخته است.
هنگامیکه فاطمه (علیها السلام) فدک را مطالبه کرد، ابوبکر گفت: شاهدی بیاور كه پيامبر (صلی الله علیه و آله) فدک را به تو بخشيده. حضرت فرمود: آيا از پيامبر (صلى الله عليه و آله) نشنيديد كه مىفرمود: «دخترم فاطمه سيّده زنان اهل بهشت است»؟ گفتند: آرى! بهخدا قسم شنيديم. فرمود: آيا سيده زنان اهل بهشت ادّعاى باطل مىكند؟!
حضرت فاطمه (علیها السلام) هنگام خروج از منزل به سوی مسجد از درب عمومی مسجد وارد شد و تعداد زیادی از زنان را همراه خود کرد. همهی این رفتارها دلالت بر یک استراتژی و تاکتیک بود که حضرت با این رفتار خواست هم از نظر عاطفی و هم از نظر سیاسی بر رفتار مسلمین اثر بگذارد و در یک فضای آماده ابوبکر و عمر را در غصب خلافت توبیخ کند.
هدف فاطمه (علیها السلام) از مطالبه فدک، فقط قطعه زمینی نبود، بلکه این منازعه برای او مفهوم گستردهای داشت تا بتواند از این طریق تاج و تخت حکومت غصب شده را بازستاند و امّتی را که به جاهلیت گذشتهی خود باز پس گشته است به راه اعتدال باز آورد. از این رو فدک سمبلی از معنائی عظیم است که هرگز در آن قطعه زمین نمیگنجد.
سید محمد باقر صدر معتقد است طرح مسأله فدک از سوی فاطمه (علیها السلام) یک حرکت سیاسی است زیرا فدک سمبل یک هدف بزرگ و انقلابی همهجانبه علیه حاکمیت وقت است. حاکمیتی که اساس آن در سقیفه، توسط حزب سه نفری ابوبکر، عمر و ابوعبیده جراح پیریزی شده بود و فاطمه (علیها السلام) با این کار خواست از ولایت و غدیر حمایت کند.
هنگامیکه ابوبکر فدک را به بهانه اینکه پیامبران ارث نمیگذارند غصب کردند، حضرت فاطمه (علیها السلام) برای احقاق حق خودشان به آیات زیادی استدلال کرده و فرمودند در قرآن آمده که پیامبران ارث میگذارند چنانچه یعقوب و سلیمان و داوود ارث گذاشتند، بنابراین آیا در کتاب خدا نازل شده است که فاطمه (علیها السلام) دختر رسول خدا ارث نمیبرد!؟