امام علی
احمد اسماعیل بصری، در تفسیرهای نادرست خویش، آیاتی را که دلالت بر خسران داشته را بر امام علی (ع) تطبیق داده؛ در حالی که طبق روایات، بر دشمنان اهلبیت (ع) تفسیر شده است.
آتئیستها برای اینکه اسلام را مخالف عقل جلوه دهند، ابتدا سفارش میکنند که قبل از پذیرش دین، عقل خود را به کار گیرید، سپس با نقل یکی از معارف دینی، سعی میکنند اینگونه جلوه دهند که آن مطلب مخالف عقل است؛ در حالی که سفارش شده است که اصول دین حتماً با تحقیق و یقین پذیرفته شود و معاد یکی از اصولی است که قبل از مسلمان شدن باید با عقل آن را بپذیریم.
امام علی(ع) در پاسخ به سوالات راهب فرموند: چیزی که برای خدا نیست این است که برای خدا رفیق و فرزندی نیست و اما چیزی که از طرف خدا نیست، این است که ظلم از طرف خدا نیست و چیزی که خدا به آن علم ندارد این است که خدا به این که در ملک و حکومت خود شریکی داشته باشد، علم ندارد.
رسول خدا (ص) فرمودند: «به راستی فاطمه [بنت اسد] مادرم بود، چرا که کودکانِ خود را گرسنه میگذاشت و مرا سیر میکرد و آنان را گردآلود و ژولیده میگذاشت و مرا شسته و آراسته میداشت و معطر میساخت. آری! فاطمه مادرم بود؛ به درستیکه هیچ کس بعد از ابوطالب، مانند فاطمه، به من نیکی نکرد.»
نظّام یکی از بزرگان معتزله میگوید: «سخن گفتن در مورد علی (ع) سخت است و موجب گرفتاری و محنت متکلّم میشود؛ چون اگر بخواهد حقّش را ادا کند، دچار غلوّ میشود. اگر کم بگذارد، گناه کرده. حدّ وسط آن هم بسیار دقیق و سخت است، جز برای شخص زیرک و باهوش.»
وهابیت مدعی است که اگر امام علی (ع) امام است، چرا بر امامت خود احتجاج نکرد؛ حتی در کتب شیعیان از این احتجاج خبری نیست؛ در حالیکه کتاب سلیم بن قیس که یکی از کتب حدیثی - کلامی شیعه به حساب میآید و دارای اعتبار است، به احتجاج امام بر امامت خود، تصریح کرده است.
به عبداللَّه بن عمر گفتند: چه کسی بعد از رسول خدا (ص) از همه برتر است؟ گفت، بهترین فرد بعد از پیامبر (ص) کسی است که هر چه برای پیامبر (ص) حلال بود، برای او نیز حلال بود و هر چه برای پیامبر (ص) حرام بود، برای او نیز حرام بود و او کسی نیست جز علی بن ابیطالب (ع).
آنچه در کاربرد قرآنی خسران بارز است، پیوند آن با مفهوم کفر و مفاهیم هم سنخ آن است. بنابر آیات قرآن، کفر و خسران (هلاکت) انسان با یکدیگر نسبت مستقیم دارند، به طوری که هر چه فرد بیشتر در کفر غرق شود، خسران وی افزون تر میشود.
گرچه در قصاص، عفو و بخشش اولیاء دم، از توصیههای اخلاقی قرآن است، ولیکن ابن ملجم قاتل امیرالمومنین(ع) کسی بود که به دلایل مختلف، هرگز ذرهای لیاقت و شأنیت بخشش را دارا نبود و از این رو توسط امام حسن محتبی(ع) قصاص شد؛ از آن جمله: سازنده بودن عفو است، که در ابن ملجم نبود و اگر آزاد میشد به فتنههای و جنایاتش ادامه میداد.
یکی از شبهاتی که وهابیت بر مکتب اهل بیت وارد میکنند، این که در زمان پیامبر گرامی اسلام و اهل بیت، عزاداری سابقهای نداشته است؛ بلکه شیعیان عزاداری را مرسوم کردهاند. این در حالی است که اهل بیت برای امام حسین (علیه السلام) عزاداری کردند و حتی امام علی (علیه السلام) قبل از شهادت فرزندش در مصیبت او گریه کرده است.
یامبر اکرم نوجوانی را تربیت کرد تا پس از ایشان ادامه دهندهی راهش باشد؛ لذا در آغاز راه با جمع کردن خویشان خود و معرفی حضرت علی (علیهالسلام) به دیگران و در آخرین حج، در غدیرخم، ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین را به مردم اعلام کرد و حجت را بر همگان تمام نمود.
شیعه یعنی پیرو بودن و دنباله رو کسی که اخلاق الهی و سنت محمدی را سرلوحه کارهای خود قرار میدهد. این تشیع خواه ناخواه یک احساس درونی در نهان انسانهای آزاد است که خود را ملزم میدارد تا از بهترین افراد الگو برداری کند و چه کسی به مانند حضرت علی(علیه السلام) که جوهره وجودی پیامبر است. و به خاطر همین امر دشمنان هیچ گاه در مقابل آن حضرت کوتاه نیامدند و سعی در منزوی کردن دوستداران و علاقمندان آن امام همام کرده و آنها را به قتل میرساندند
شیعیان تنها کسی را کافر میدانند که نسبت به احدیت خداوند باری تعالی و رسالت نبی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) کفر بورزد اما حنفی مذهبها دایره آن را از پیش خود نسبت به شیعیان تعمیم دادهاند.
خاندان بنی امیه خصوصاً معاویه بن ابی سفیان یکی از دشمنان سرسخت حضرت علی(علیه السلام) و اهل بیت پیامبر بود. هر چند در ظاهر اسلام آوردند و آزاد شده پیامبر بودند اما هیچ گاه تابع محض نبودند و همیشه دنبال فرصتی بودند تا از خاندان پیامبر انتقام بگیرند و این امر در زمان خلفا صورت گرفت و معاویه استاندار شام گردید و از همان زمان مخالفت تو با حضرت علی آشکار گردید