راهکارهای مصونیت جوامع اسلامی از خطر تکفیر
خطر تکفیر ناشی از تفکرات باطل و عقاید انحرافی است که جهان اسلام را تهدید میکند و علمای فریقین تمام تلاش خود را کردهاند تا موضوع را از ریشه بخشکانند، اما در کمال تعجب میبینیم که جاهلان عالمنما و کینهتوز وهابی، در گفتارها و کتابهای خود آن را بیان کرده و حتی در مدارس دینی به آن میپردازند و تدریس میکنند و نتیجه این عقیده، هم منجر به قتل انسانها، خصوصاً مسلمانان شده است و هم به تخریب و نابودی کشورهای اسلامی و نیز شادی و خوشحالی دشمنان اسلام بهویژه یهود را فراهم میآورد. لذا در قرآن و روایات مختلف به این نکته اشاره شده است، اما آنچه میتوان از کتاب و سنت و اجماع علماء فریقین در مورد راهکار مصونیت جامعه مسلمین بهدست آورد عبارتند از:
- همکاری در مسائل مورد اتفاق و اشتراکی در میان مذاهب مختلف اسلامی؛ قرضاوی میگوید: «من معتقدم اموری که بر آن اتفاق داریم، نه سست و نه کم است، ولی از طرف ما احتیاج به کوششی پیاپی است. آیا بر این امور اتفاق نظر نداریم؟ قرآن... پیامبر اکرم... دین و...؟»[1]
- گفتگو در مسائل اختلافی در میان تمام فرق و مذاهب اسلامی؛ حسن البنا میگوید: «نتعاون فیما اتفقا علیه و نتحاور فیما اختلفنا فیه.[2] در مسائل اتفاقی، همدیگر را کمک کرده و در مسائل اختلافی، گفتگو خواهیم کرد.»
- پرهیز و دوری از کلمات و سخنان تنشزا و نفرتانگیز؛ خداوند در قرآن میفرماید: «وَلا تَنابَزُوا بِالْأَلْقابِ.[حجرات/11] نباید گروهی از مردان شما، گروه دیگر را مسخره کنند.» و نیز پرهیز از دشنام دادن به مقدسات همدیگر. خداوند در قرآن میفرماید: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ.[انعام/108] کسانیکه غیر خدا را میخوانند، دشنام ندهید، مبادا آنها از روی ظلم و جهل خدا را دشنام دهند.»
- رعایت آداب و اخلاق اسلامی و محبت کردن نسبت به یکدیگر؛ معاویه بن وهب میگوید به امام صادق (علیهالسلام) عرض کردم: «کیف ینبغی لنا ان نصنع فیما بیننا و بین قومنا و بین خلطائنا من الناس ممّن لیسوا علی امرنا؟ قال...[3] بر ما سزاور است تا چگونه بین خود و قوم خود و کسانی از مخالفین ما -اهل سنت- که با آنها معاشرت داریم و در ولایت همانند ما نیستند، رفتار کنیم؟ امام فرمود: نظر به امامان معصوم خود کنید، کسانیکه به آنها اقتداء میکنید، هر کاری که ایشان کردند شما هم چنین کنید. به خدا سوگند که امامان شما بیماران آنها را عیادت کرده و در تشیع جنازه ایشان حاضر میشوند و به نفع و ضرر آنها گواهی میدهند و امانت را به آنها باز میگردانند.»
ابنحجر عسقلانی حکایتی را در کتاب خود از علامه حلی نقل میکند: «ان ابن المطهر -علامه حلی- حج فی اواخر عمره... لمّا حج اجتمع هو و ابن تیمیه و تذاکرا فاعجب ابن تیمیه کلامه فقال له: من تکون یا هذا؟ فقال الذی تسمیه ابن المنجس. فحصل بینهما انس و مباسطه.[4] همانا علامه حلی در اواخر عمر شریفش حج بهجای میآورد... بعد از اتمام حج، او و ابن تیمیه با یکدیگر ملاقات کرده و مذاکره میکنند. ابنتیمیه از کلام او به تعجب آمده و میگوید: تو کیستی ای مرد؟ علامه در جواب میگوید من همان کسی هستم که او را ابن نجس نامیدهای. در آن هنگام بود که بین آن دو انس و مودت و گشادهرویی حاصل میشود.»
- آگاهی از برخی اصطلاحات مذهبی و دینی یکدیگر مثل بداء و تقیه و...[5]
- پرداختن به مسائل مهم جهان اسلام و اطلاع رسانی نتایج آن به مسلمانان جهان.[6]
- عدم تعصب در رأی و عقیده در هر دین و مذهبی که باشند.[7]
- عمل نکردن به فهم ظاهری از دین که به جهت تعطیل شدن عقل و جمود فکری بر انسان عارض میشود؛ لذا از حقایق دور میگردند.[8]
- عدم پیروی از متشابهات و نادیده گرفتن محکمات از آیات و روایات.[9]
در نتیجه اگر این موارد و راههای دیگر رعایت شود، دیگر هیچ کسی حتی -سلفیان تکفیری- به راحتی برچسب تکفیر را نسبت به یکدیگر نمیزنند و شاهد قتل و جنایت نخواهیم بود.
پینوشت:
[1]. التقریب بین المذاهبی الاسلامیه، یوسف قرضاوی، رساله الاسلام، قاهره، مصر، ص223-231.
[2]. مبادی التقریب بین السنه و الشیعه، یوسف قرضاوی، دار الوعی الاسلامی، بیروت، لبنان، ص78.
[3] اصول کافی، کلینی، کتابفروشی علمیه اسلامیه، تهران، ایران، ج2 ص636.
[4]. الدرر الکامنه، عسقلانی، دائره المعارف العثمانیه، حیدر آباد، پاکستان، ج2 ص71-72. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
منهاج السنه، ابن تیمیه، جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، ریاض، عربستان، ج1 ص99.
[5]. التقریب بین المذاهبی الاسلامیه، قرضاوی، للطباعه الرساله الاسلام و التوزیع و النشر، قاهره، مصر، ص218-223.
[6]. همان، ص218-223.
[7]. الصحوه الاسلامیه بین الجمود و التطرف، قرضاوی، دار الشروق، بیروت، لبنان، ص4. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[8]. السنه مصدراً للمعرفه و الحضاره، قرضاوی، دار الشروق، بیروت، لبنان، ص284-285.
[9]. نقد جریانهای تکفیری، جمعی از نویسندگان، دار الاعلام، قم، ایران، فصل 16 ص383.
افزودن نظر جدید