اقرار به بخشندگی حسنین توسط فرزند خلیفه
در روایتی که در کتابهای مختلف اهل سنت نقل شده است آمده که مردی نزد عبدالله بن عمر رفت و از او (که بر درب مسجد نشسته بود) درخواست بخششی کرد؛ عبدالله بن عمر دستور داد، پنج درهم به او بدهند؛ آن مرد گفت: این مقدار دردی از من دوا نمیکند، پس مرا به شخصی راهنمایی کن که حاجتم را برآورده سازد!
عبدالله بن عمر به گوشهای از مسجد که امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) در آنجا نشسته بودند، اشاره کرده و گفت: «دُونَکَ هؤلاء الفتیَةِ.[1] نزد این جوانمردان برو.»
آن مرد متوجه آنها شده و حاجت خود را به ایشان گفت. حسنین (علیهماالسلام) به آن مرد رو کرده و گفتند: «انّ المسألَةَ لا تَصْلحُ الّا فی دینِ فادحٍ، او فَقرِ مُدقعٍ، او حمالة مُفْظعة.[2] سؤال شایسته نیست جز در بدهکاری سنگین، یا فقیری که به خاک مذلّت نشاند، یا خونبهایی و یا بدهکاری که انسان را درمانده سازد.»
آن مرد پاسخ داد: یکی از همین سه چیز است.
در اینجا بود که امام حسن (علیهالسلام) دستور دادند، صد دینار به او دادند و امام حسین (علیهالسلام) هم نود و نه دینار به او پرداخت، چون خوش نداشت که در بخشش و عطا همانند برادرش حسن (علیهالسلام) عمل کرده باشد.
آن مرد پولها را گرفت و از نزد ایشان رفت و عبورش به عبدالله بن عمر افتاد. او پرسید: چه کردی؟ آن مرد داستان خود و کرم و بزرگواری حسنین (علیهماالسلام) را برای او بازگو کرد؛ عبدالله بن عمر با شگفتی گفت: «ويحك! وأنّي تجعلني مثلهما! إنهما غرّا العلم غرّا المال.[3] وای بر تو! چه کسی همانند این جوانمردان است، مرا مانند آن دو قرار میدهی؟! آنان در علم و بخشش مال درخشانند.»
پینوشت:
[1]. عیون الاخبار، ابن قتیبه، ج3، ص158.
تاریخ بغداد، خطیب بغدادی، ج9، ص372.
تاریخ دمشق، ابنعساکر، ج14، ص174.
[2]. همان.
[3]. همان.
افزودن نظر جدید