سخن جوینی، عالم اهل سنت، درباره‌ی ظلم به دختر پیامبر

  • 1398/11/13 - 20:30
جوینی، عالم بزرگ اهل سنت، روایتی از پیامبر اسلام نقل می‌کند که: روزی پیامبر فرمودند: زمانی را مشاهده می‌کنم که فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را پس از من، ذلیل کرده، حرمتش را پایمال می‌کنند، حقش را غصب کرده و او را از ارث محروم می‌کنند، پهلویش را شکسته و فرزندی را که در رحم دارد، سقط می‌کنند، او کمک می‌خواهد، اما کسی به فریادش نمی‌رسد.

در کتب تاریخی و روایات فریقین اگر نگاهی گذرا داشته باشیم، به برخی از مطالب تأسف بار برخورد می‌کنیم که جای تأمل و بررسی موشکافانه است، از جمله شهادت بانوی بزرگ اسلام، حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) که در پرده ابهام قرار گرفته است. بانویی که خداوند در قرآن و پیامبر اکرم در سخنانش، او را توصیف کرده‌اند؛ اما امت پیامبر بعد از رحلت پیامبر اکرم او را نادیده گرفته و در حق او ظلم و ستم‌های فراوانی کرده‌اند. دوستداران، شرح حال او را نوشتند و افسوس و حسرت خوردند و دشمنانش تلاش کردند تا حوادث بعد از رحلت پیامبر را کتمان کنند و در هاله‌ای از ابهام قرار دهند، اما با آن همه سانسور و تحریف و تقطیع، باز نتوانستند انکار فجایع و حوادث موجود کنند. جالب‌تر این‌که عالمان منصف اهل سنت، با آن همه دقتی که درباره‌ی صحابه دارند، باز وقایع موجود را در کتاب‌های خود مکتوب کردند که از جمله ایشان، جوینی، عالم بزرگ اهل سنت است که نزد ایشان به امام الحرمین شهرت دارد.
او در کتاب خود، روایتی از پیامبر اسلام را که ایشان چند سال قبل پیش‌بینی کرده بود را می‌نویسد که: روزی پیامبر اکرم نشسته بود، امام حسن (علیه‌السلام) وارد شد و دیدگان پیامبر اشک آلود شد. سپس امام حسین (علیه‌السلام) وارد شد و باز هم، پیامبر اشکش سرازیر شد. در پی آن دو، حضرت علی و حضرت فاطمه (علیهماالسلام) وارد شدند که پیامبر اکرم بار دیگر گریه کرد، از پیامبر علت گریه را سؤال کردند، فرمودند: (حوادثی که بر شماها وارد می‌شود، مرا متأثر کرده است)؛ اما زمانی که فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را دیدم، به یاد صحنه‌ای افتادم که پس از من برای او رخ خواهد داد، گویا می‌بینم ذلت وارد خانه‌ی او شده، حرمتش را پایمال می‌کنند، حقش را غصب کرده و او را از ارث محروم می‌کنند، پهلویش را شکسته و فرزندی را که در رحم دارد، سقط می‌کنند، او در حالی‌که پیوسته فریاد می‌زند: وامحمداه! وا ابتاه! مرا می‌خواند، ولی کسی به او پاسخ نمی‌دهد، کمک می‌خواهد، اما کسی به فریادش نمی‌رسد. او اول کسی است که از اهل بیتم به من ملحق می‌شود، در حالی بر من وارد می‌شود که محزون، گرفتار و غمگین و شهید شده است.[1]
بعد این عالم بزرگ اهل سنت در ادامه و در پایان روایت، ظالمین و غاصبین حق و حقوق حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیها) را لعنت می‌کند و از خداوند برای ایشان اشد مجازات را آرزو می‌کند و این‌گونه بیان می‌دارد که: «من در اینجا می‌گویم، خدایا لعنت کن هر که به او ظلم کرده، عذاب بده هر که حقش را غصب کرده، خوار و ذلیل کن هر که او را خوار و ذلیل کرده و در جهنم و دوزخ، آنان را جاودان گردان، هر که به پهلویش زده تا این‌که فرزندش سقط شد و ملائکه آمین گویند.»[2]
مراد و مقصود او از این عباراتی که بیان داشته، چه کسانی هستند که با کمی واکاوی در کتب اهل سنت، به اسامی برخی از صحابه برخورد می‌کنیم که در حق دختر پیامبر اسلام ظلم کردند.
تو خود از این مجمل کلام مفصل خوان.

پی‌نوشت:

[1]. فرائد السمطین، جوینی، طبع موسسه محمودی، بیروت، لبنان، ج2 ص34. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. همان، ج2 ص35. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.