آیا خوابیدن امام علی (ع) در بستر پیامبر (ص) فضیلت است یا همراهی کردن با پیامبر (ص) و رهاندن او از خطر؟

  • 1398/06/08 - 00:37
شاید کسانی این آیه را دلیل فضیلت ابوبکر بدانند: (إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کَفَرُوا ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها. . .) که این آیه به دلایلی چنین مطلبی را اثبات نمی‌کند.

شاید کسانی این آیه را دلیل فضیلت ابوبکر بدانند:

(إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذینَ کَفَرُوا ثانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُما فِی الْغارِ إِذْ یَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلَیْهِ وَ أَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَمْ تَرَوْها. . .)[1]

اگر او [پیامبر] را یاری نکنید خداوند او را [در سخت ترین لحظات] یاری کرد. آن هنگام که کافران او را [از مکّه] بیرون کردند، در حالی که یکی از دو نفر بود [و یک نفر بیشتر همراه نداشت]. در آن هنگام که آن دو در غار بودند، و او به همسفر خود می گفت: غم مخور، خدا با ماست. آن گاه، خداوند آرامش خود را بر او فرستاد و با لشکرهایی که مشاهده نمی کردید، او را تأیید نمود. . . .

این افراد چنین استدلال می کنند:

الف) خداوند در این آیه ابوبکر را «ثانی اثنین» خوانده؛ یعنی وی یکی از دو نفر بوده و چه فضیلتی از این بالاتر که ابوبکر قرین پیغمبر (ص) شمرده شده است.

ب) ابوبکر در این آیه یار پیامبر (ص) خوانده شده است. همراه بودن با پیامبر در این وضع ویژه، منزلت بزرگی به شمار می رود.

ج) پیامبر (ص) به او گفت: «خداوند با ماست» ؛ یعنی خداوند آنان را حمایت و نصرت خواهد کرد و کسی که در نصرت و یاری خداوند، شریک پیامبر (ص) باشد، از بزرگ ترین مردم است.

د) از این آیه به دست می آید که سکینه (آرامش) بر ابوبکر فرو فرستاده شد؛ زیرا او محتاج آرامش بود، نه پیامبر (ص) . پیامبر (ص) می دانست که خداوند بزرگ او را حفظ می کند.[2]

هیچ یک از این دلایل نمی تواند فضیلت ابوبکر را در این قضیه ثابت کند؛ زیرا:

الف) عایشه می گوید: خداوند در قرآن چیزی درباره ما نازل نکرد.[3]

ب) «ثانی اثنین» بودن ابوبکر جز خبر دادن از شمار افراد نیست و بر فضیلت وی دلالت نمی کند؛ یعنی چنانچه دومی کودک یا هرکس دیگری می بود، باز هم قرآن چنین می فرمود. قرآن کریم، فضیلت را تنها در تقوا و پرهیزگاری نه در دوم بودن می داند: (إِنَّ أَکْرَمَکمُ ْ عِندَ اللهِ أَتْقَیکُمْ إِنَّ اللهَ عَلِیمٌ خَبِیر)[4]

علامه «محمدحسن مظفر» می گوید: «اگر مقصود دوم بودن در فضیلت و شرافت باشد، ابوبکر از پیامبر (ص) نیز برتر است؛ زیرا با توجه به آیه مبارکه، او اول و پیامبر (ص) دوم بود».[5]

ج) این آیه تنها به خطری که پیامبر (ص) را در غار تهدید می کرد اشاره می کند. کسی در آنجا نبود که از او حمایت و دفاع کند. همراه وی نه تنها از او دفاع نمی کرد، بلکه با اندوه، خوف و وحشت خود، بار سنگینی بر دوش پیامبر (ص) می گذارد و به جای اینکه به آن حضرت کمک کند و از خطر بکاهد، خود به دل داری پیامبر (ص) نیازمند بود. به عبارت دیگر نه تنها از مشکلات و سختی های پیامبر نتوانست بکاهد، بلکه تنها بر شمار افراد افزود و عدد را به دو رساند.

د) همراهی با پیامبر (ص) نیز فضیلتی برای وی به شمار نمی رود؛ زیرا «ثانی اثنین» تنها بر جمع بودن و با هم بودن در یک مکان دلالت می کند که چه بسا یکی از آنان بزرگ و دیگری کوچک یا یکی عالم و دانشمند و دیگری جاهل و نادان بوده باشد. بنابراین، همراهی به خودی خود فضیلت نیست.

ه) به گفته مورخان اندوه ابوبکر پس از دیدن معجزات آشکار و آیات باهره الهی پدید آمد.[6] بنابراین، با دیدن آنها، به پیروزی و حفظ جان پیامبر (ص) و خودش می بایست مطمئن می شد نه اندوهگین. اما خداوند فرمود: «اندوهگین مباش!»

و) این عقیده که ابوبکر در نصرت الهی با پیامبر (ص) شریک است و این فضیلتی بزرگ به شمار می رود، باطل است؛ زیرا بر پایه نص صریح آیه، نصرت الهی تنها از آن رسول خدا (ص) بود و ابوبکر تابع محض بود.

ز) فرودآمدن «سکینه» بر ابوبکر نیز نادرست است، بلکه این آرامش بر خود رسول خدا (ص) نازل شد؛ زیرا همه ضمایر متأخر و متقدم در این آیه مبارکه به رسول اکرم (ص) بازمی گردد و کسی در این باره سخنی ندارد. ازاین رو، اینکه ضمیری در میان آیه به کسی جز پیامبر (ص) بازگردد، خلاف ظاهر است و اثبات آن به قرینه قاطع نیاز دارد.

درباره خفتن امام علی (ع) در بستر پیامبر (ص) در شب هجرت باید گفت که از شگفت انگیزترین فداکاری ها، جانبازی ها و از خودگذشتگی ها در تاریخ است و معنای اخلاص و ماهیت فداکاری و حقیقت ایمان و ایثار را به توده ها در گذر تاریخ می آموزد.

خداوند به دلیل این فداکاری و از خودگذشتگی علی (ع) ، به جبرئیل و میکائیل فرمود که به زمین فرود آیید و او را از گزند دشمن حفظ کنید. آن دو فرشته به زمین فرود آمدند. جبرئیل بالای سر علی (ع) و میکائیل پایین پای او ایستاد. آن گاه جبرئیل گفت: «خوشا به حال کسانی چون تو ای فرزند ابوطالب! خدای بزرگ در برابر فرشتگان به تو مباهات می کند» . آن گاه خداوند عزّوجلّ این آیه را نازل کرد:

(وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ وَ اللهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد)[7]

بعضی از مردم [با ایمان و فداکار همچون علی (ع) در «لیله المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیامبر (ص)] جان خود را به خاطر خشنودی خدا می فروشند و خدا نسبت به همه بندگان مهربان است.

به روایت «اسکافی» همه مفسران گفته اند که این آیه درباره علی (ع) نازل شد، هنگامی که در شب هجرت در بستر پیغمبر (ص) خوابید.[8]

آورده اند: «معاویه» صد هزار درهم به «سمره بن جندب»[9] داد تا حدیثی در این باره وضع کند که آیه (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللهِ) در شأن ابن ملجم -علیه اللّعنه - و آیه (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللهَ عَلی ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ وَ إِذا تَوَلَّی سَعی فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ)[10] ؛ در شأن علی بن ابی طالب نازل شده است! سمره این کار را نپذیرفت. معاویه دویست هزار درهم برایش فرستاد و او نپذیرفت؛ سپس سیصد هزار درهم فرستاد و او باز هم نپذیرفت؛ پس چهارصد هزار درهم فرستاد و او پذیرفت.[11]

 

پی‌نوشت:

[1] (توبه: 4٠)

[2] دلائل الصدق، محمدحسن مظفر، ج 2، صص 4٠5 و 4٠4.

[3] صحیح بخاری، ج3، ص 121؛ فتح القدیر، محمد بن علی بن محمد شوکانی، ج 4، ص 21.

[4]  (حجرات: 13)

[5] دلائل الصدق، ج 2، ص 4٠4. .

[6] السیره النبویه، ج 1، ص 387؛ المنتظم، ج2، ص 3؛ انساب الاشراف، ج 1، ص361؛ البدایه و النهایه، ج 3، ص38٠؛ تاریخ اسلام، ذهبی، ج 1، ص 322؛ تاریخ طبری، ج2، ص 378.

[7] (بقره:2٠7)

[8] شرح نهج البلاغه، ج 13، ص262.

[9] سمره که پیامبر اکرم (ص) وی را جهنمی دانست، همان کسی است که هنگام امارت بر بصره هشت هزار نفر را کشت و گفت: اگر دو برابر این میکشتم، ترسی به دل راه نمی دادم. او در یک روز 47 قاری و حافظ قرآن را کشت. ماجرای بودن نخل وی در باغ یکی از انصار و پیش نهاد پیامبر اکرم (ص) درباره فروش آن به چند برابر بهای آن و تعویض آن با نخلی در بهشت و نپذیرفتن او و دستور پیامبر (ص) به کندن آن درخت بر پایه «لا ضرر ولاضرار فی الاسلام» در تاریخ معروف است. هنگامی که معاویه وی را از امارت عزل کرد، چنین میگفت: خدا معاویه را لعنت کندکه نمک نشناسی کرد. اگر من به مقداری که پیروی از او کردم، خدا را اطاعت میکردم، هرگز مرا عذاب نمیکرد. شرح نهج البلاغه، ج2، صص77 و 78؛ قاموس الرجال، ج5، ص 312.

[10] «بعضی از مردم گفتارشان در زندگی دنیا مایه اعجاب تو می شود؛ (در ظاهر، اظهار محبت شدید می کنند) و خدا را بر آنچه در دل دارند گواه می گیرند. درحالی که آنان، سخت ترین دشمنانند. (نشانه آنها این است که) هنگامی که روی برمی گردانند [و از نزد تو خارج می شوند]، در راه فساد در زمین، کوشش می کنند و زراعت ها و چهارپایان و انسان ها را نابود می سازند؛ [با اینکه می دانند] خدا فساد را دوست نمی دارد» . (بقره: 2٠4 و 2٠5)

[11] شرح نهج البلاغه، ج 1، ص73.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.