تلاش برای ترویج زرتشتی‌گری و کورش‌گرایی، خیانت به ایران است

  • 1398/03/15 - 16:16
جریان کورش‌گرایی در قرن معاصر، اساساً زاییده استعمار است. تمام کسانی که در سده حاضر، به ترویج نام و یادِ کورش (آن هم در مقابلِ اسلام) پرداختند، یا فریب خورده بودند یا مزدور استعمار. اگر وابستگان دستگاه‌های استعماری را کنار بگذاریم، می‌بینیم که جایگاه کورش در تاریخ ایران به هیچ بند می‌شود.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دل‌هایمان شکست اما نگذاشتیم عزت و شرفمان لگدمال شود. هشت سال در مقابل نصف دنیا مقاومت کردیم، مظلومانه ولی سربلند. آن جنگ 8 ساله (همین دفاع مقدس) تنها جنگی در 2 قرن اخیر بود که حتی یک وجب خاک ندادیم. امریکا، شوروی، انگلیس، فرانسه، آلمان، عربستان سعودی، همه و همه از صدام حمایت مالی و تسلیحاتی می‌کردند. روی کاغذ همه چیز به ضرر ما بود. اما دو عامل باعث شد در میان بُهت و حیرت دنیا، سربلند بیرون بیاییم. عامل اول، فرماندهی پر قوّت انقلاب بود، یعنی امام خمینی که با نگاه نافذ و دمِ مسیحایی خود، کشتی ایران را از آن اقیانوس طوفان زده و گرداب‌های سهمگین به سلامت عبور داد و عامل دوم، خیل عظیم جوانان مؤمن و باغیرت! خوب به عکس‌های به یادگار مانده نگاه کنیم! به تصاویر شب‌های عملیات! فضای غالب در جبهه‌ها، روح بندگیِ خدا بود. نماز، قرآن، توسل! به سربندها نگاه کنیم! «لا اله الّا الله» بود. «یا محمّد» بود. «یا علی» و «یا حسین» و «یا مهدی» بود. البته همیشه هم «دعوا سرِ سربند یا فاطمه بود». 

آرام آرام زمان گذشت، یک صدّام ناکار شد. اما صدها صدام از آستین استعمار بیرون آمدند. حیله‌گری‌های استعمار پیر، تمام شدنی هم نیست. مارهای لیبرال‌ غرب‌زده و خائن، خزیدند و در نقاط حساس و کلیدی انقلاب جا خوش کردند. خیانت پشت خیانت. گرگ‌ها لباس خودی به تن کردند. حتی این خائن‌ها، ناجوانمردانه خود را به شکل و شمایل شهدا درآوردند! تا هم خیانت کنند (و شکم خود را از حرام پر کنند) و هم شهدا را بدنام کنند. نامردها به همین هم قانع نشدند. برای آن سربندهای به یادگار مانده از شهدا هم نقشه‌ها کشیدند. چون خوب می‌دانند تا آن سربندها هست، تا آن اعتقادات و آن ایمان محکم وجود دارد، ایران تسلیم شدنی نیست. پس آرام آرام در گوش جوان‌های ما خواندند که «اصلاً این سربند یا حسین و یا علی و یا زهرا و یا مهدی چه فایده دارد؟ بیایید فرَوَهَر به گردن بیاندازید! اصلاً محمد و آل محمد همه عرب بودند! شما آریایی هستید و کورش را دارید! زرتشت را دارید! شما این هستید! جوری باشید که ما به شما میگوییم! نه اون طوری که شهدای شما بودند!»

این حرف‌ها را زدند و یک عده را هم فریب دادند. ایمان اسلامی را از دستشان گرفتند و شعارهای ناسیونالیستی و اسباب‌بازی‌های هخامنشی دادند دست این بیچاره‌ها! استعمار، خوب اوضاع را بررسی می‌کند! وقتی انگلیس و شوروی در سال 1320 از جنوب و شمال به ایران حمله کردند، ارتش رضا شاه با آن همه شعارهای کورش‌پرستانه و آن همه ادعای میهن‌پرستی حتی نصف روز هم نتوانست مقاومت کند (بنگرید) ارتش محمدرضا پهلوی هم با آن همه ادعای وطن پرستی و آن همه که دم از کورش و داریوش و هخامنشیان می‌زد در ماجرای جدا شدن بحرین از ایران حتی یک گلوله هم شلیک نکرد و در مقابل این ننگ، سکوت مطلق پیشه کرد. حتی شاه جزیره ابوموسی را به امارات بخشید و در قرارداد 1971 پذیرفت که  ایران در جزیره ابوموسی به عنوان «اشغالگر» حضور دارد (بنگرید). انگلیس (استعمار پیر)  و اسراییل و عربستان (که دو بازوی استعمار در منطقه هستند) خوب این چیزها را می‌دانند. می‌دانند که کورش و کورش پرستی هیچ غیرت و آبرو برای ایرانی‌ها نمی‌گذارد. می‌دانند که کورش‌گراها و هخامنشی‌بازها یک مشت بی‌مایه‌ی پرادعا هستن که حرف از "وطن" می‌زنند ولی در هنگام عمل ناگهان ناپدید می‌شوند. استعمار، دائماً اعتقاد و ایمان اسلامی جوان‌ها را بمباران می‌کند تا دیگر کسی مثل شهدا، غیور و متعهد نباشد و به جای جوانان شهدایی، یک نسل شهوترانِ بی‌خاصیتِ پرادعا پدید بیاید. زرتشتی‌گری و اندیشه هخامنشی در عصر کنونی، هیچ پتانسیلی برای مقاومت در مقابل استعمار ندارد. کورش‌پرست‌ها، حتی جرئت ندارند یک اعتراض ساده نسبت به رفتارهای زشت صهیونیست‌های کودک‌کُش از خود بروز دهند!

ممکن است گفته شود هخامنشیان نصف دنیا را فتح کردند! پس ترویج نمادها و شعارهای هخامنشی می‌تواند یک نسل باغیرت و شجاع و میهن پرست به وجود بیاورد!

در پاسخ به این ادعا باید بگوییم:

1. بر خلاف این ادعا، در عمل می‌بینیم که سران و پیاده نظام کورش‌گرایی (البته از نوع ضد اسلامی‌اَش) مُشتی عیاش و شهوتران هستند که غالباً علاقه عجیبی هم به اسرائیل دارند و همه وقت خود را به فحاشی، دروغ و فعالیت‌های ضد فرهنگی و خدمت به استعمار می‌گذرانند. 
2. هخامنشیان نصف دنیا را فتح نکردند. بلکه در بهترین حالت تنها 2 درصد از سطح زمین را تصرف کردند. این در حالی است که قلمرو بنی امیه بزرگتر از قلمرو هخامنشیان بود (بنگرید) قلمرو چنگیز مغول هم بزرگتر از قلمرو کورش. پس کشورگشایی نماد فضیلت و غیرت نیست. حتی نماد شجاعت هم نیست. افراد شیاد از جامعه هخامنشی به عنوان یک جامعه آرمانی یاد می‌کنند و برخی افراد ساده‌لوح و خیال‌باف هم این را باور کرده اند. اما حقیقت این است که جامعه هخامنشی، هیچ از نشانه‌های آرمانشهری را نداشت. 
3. جریان کورش‌گرایی در قرن معاصر، اساساً زاییده استعمار است. تمام کسانی که در سده حاضر، به ترویج نام و یادِ کورش (آن هم در مقابلِ اسلام) پرداختند، یا فریب خورده بودند یا مزدور استعمار. اگر وابستگان دستگاه‌های استعماری را کنار بگذاریم، می‌بینیم که جایگاه کورش در تاریخ ایران به هیچ بند می‌شود. در سراسر شاهنامه و در سراسر متون پارسی میانه هیچ نامی از کورش نیست. کورش جایگاهی در تاریخ ایران به روایت ایرانی نداشته و ندارد. البته طبری و برخی مورخین در حد یک دو سطر از کورش یاد کرده اند و گفته اند که او یهودی زاده و یک حاکم خُرد محلی بیش نبود. 

مقالات مرتبط:

نگاهی به وضعیت اقتصادی مردم ایران در دوران هخامنشی

كورش هخامنشی در فراموشخانه ماسونی

کورش هخامنشی و پرستش مردوک (گوساله)

داریوش هخامنشی و بستن آب بر مردم

در دوره هخامنشی، مردم بنده شاه محسوب می‌شدند

برده‌داری در عصر هخامنشیان

80 سند در اثباتِ همبستری با محارم در آیین زرتشتی

ازدواج کمبوجیه دوم با خواهران خود (همبستری پسران کورش با خواهران خود)

هردوت: کمبوجیه بیمار روانی بود، ولی از پدرش (کورش) بهتر بود

کورش الگوی ماکیاولیسم، گفتاری از اکونومیست

كورش و ماكياوليسم (تصوير از كتاب كورش‌نامه گزنفون)

آیا کورش هخامنشی، نماد هویت ایرانی است؟

اسلام و روحیه حق‌طلبی تا پی جان / ناسیونالیست‌ها کجای کارند؟

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.