تثلیث کاملاً ضد عقلانی است

  • 1398/04/05 - 14:24
دنیای مسیحیت همیشه در پی توجیه موضوع ضد عقل تثلیث بوده و همیشه هم ناکامل از ارائه‌ی تبیین منطقی، اُسقف دهقانی در این باره معتقد‌اند عقل بشر به خاطر محدودیت‌هایی نمی‌تواند تثلیث را درک کند و این موضوع از جمله گزاره‌های ورای عقل است؛ در حالی که در این نوشتار اثبات می‌شود تثلیث نه تنها ورای عقل نیست بلکه به حکم صریح عقل از گزاره‌های مخالف عقل و عقل‌ستیز می‌باشد، و ولو اینکه قبول کنیم ورای عقل است در این صورت هیچ دلیلی برای رد ادعاها‌ی مشابه وجود نخوهد داشت.

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ موضوع تثليث در مسيحيت از ضد منطق‌ترين آموزه‌هايي است که در الهيات مسيحي مي‌توان يافت؛ آموزه‌اي که بيان مي‌کند سه خداي واحد حقيقي( پدر، پسر و روح القدس) وجود دارد اما در نهايت اين سه يک خداي واحد را به ما معرفي مي‌کنند و به اصطلاح علمي خود، توحيد را در تثليث و تثليث را در توحيد ارائه مي‌دهند.

اما اينکه چگونه مي‌شود سه خداي واحد حقيقي يک خدا باشند همان نقطه‌ي اغماض و غير قابل درک است!

اگر اين سه خدا واحد، قادر مطلق، کامل و حقيقي‌اند چگونه در نهايت يک خدا را باور داشته باشيم؟ اگر يک خداي قادر و مطلق را باور داريم  چگونه هم پدر هم پسر و هم روح القدس خداي کامل و قادر مطلق‌اند؟ به وضوح مشخص است که در اين فرمولها يا بايد به سه خدايي ايمان داشته باشيم و يا به ترکيب خدا، که البته در مسيحيت هر دو مردود است و همان سه خداي قادر مطلق و در نهايت يک خدايي و توحيد اعتقاد رسمي است!.

توجيهات مختلفي در اين باره بيان مي‌شود، از جمله اينکه برخي صاحب نظران مسيحي عنوان مي‌کنند موضوع تثليث ماواري ذهن بشر است و نمي‌توانيم با عقل ناچيز خود آن را درک کنيم، اسقف دهقاني در اين باره مي‌نويسد:« کساني که در زندگي، تنها به عقل و منطق بشري متکي هستند و به چيزي ماوراي آن عقيده ندارند، ممکن است سؤال کنند که آيا عقيده به تثليث، مخالف عقل و منطق نيست؟ به چنين اشخاص مي توان پاسخ داد که ايمان به تثليث اقدس مخالف عقل نيست، ولي مافوق آن است. مسأله تثليث از اين نظر که مربوط است به ذاتا احديت، لزوما موضوعي است اسرارانگيز و مافوق و برتر از عقل و منطق بشري و موشکافي هاي فلاسفه و همين لحاظ هم اين امکان وجود دارد که عميق‌ترين و تواناترين عقول بشري راجع به آن به تفکر و تعمق بپردازند. اگر فهم مسأله ‌اي مافوق انديشه متفکران باشد، سعي ايشان در فهم هر چه بيشتر آن، تلاش بي جايي نخواهد بود. موضوع تثليث چون کوه عظيمي است که هرگز کسي به قله‌ي آن نخواهد رسيد، ولي از دامنه‌هاي خرم آن مي توان برخوردار شد... بايد دانست که تنها شخص مؤمن نيست که نمي تواند محتواي ايمان خود را(در مورد تثليث) به اثبات رساند، بلکه شخص بي ايمان نيز قادر نمي باشد که مخالف آن را ثابت کند»[1]

همان‌گونه که ملاحظه شد نگارنده سعي دارد اشکالات منطقي تثليث را به ناتواني ذهن بشر مرتبط کند و با گريزي به صفات الهي و مافوق عقل بودن ذات احديت، نوک فلش اشکالات را به سمت بشر بچرخاند نه آموزه‌ي تثليث!

پاسخ اما آنقدر مشکل نمي‌نمايد، سوال مي‌کنيم از جناب نگارنده؛ اگر شخصي هر ادعاي خلاف عقلي در مورد خدا کرد و در پاسخ گفت چون مرتبط با اسرار الهي است بايد بپذيريم، آيا باور و قبول مي‌کنيد؟ پاسخ مي‌دهند« هيچ عقيده اي به حکم اينکه اسرارانگيز است صحيح نيست، ولي اگر عقيده اسرارانگيزي اذهان تاريک را روشن و دل هاي غمگين را شادمان و نفوس افسرده و نوميد را نور اميد بخشيد، از آن عقيده نبايد و نمي توان به سرسري گذشت»[2]، خلاصه پاسخ‌شان اين است که اگر چه نمي‌توان هر مسئله‌اي را به بهانه‌ي اسرارآميز بودن پذيرفت اما اگر برخي از آنها به زائقه‌ي مخاطب خوش‌ايد را نمي‌توان به سادگي مردود دانست! و تثليث نيز از اين قبيل است پس به راحتي نمي‌توان آن را مردود دانست.

در ادامه‌ي سوال عنوان مي‌کنيم حال اگر شخصي مسئله‌اي ضد عقل به خدا نسبت داد و ادعاي اسرارآميز بودن هم کرد و پيرواني هم به دور خويش جمع نمود و اتفاقا آنها نيز با کمال ميل آن مسئله‌ي مثلا اسراراميز را پذيرفتند و به نظر خودشان اذهان تاريکشان روشن، دلهاي غمگين‌شان شاد و افسردگي‌شان از بين رفت، آيا قابل پذيرش است؟ چنان که در مورد تثليث معتقديد؟ مسلما در اين مورد تنها فرض در پاسخ گويي به بن بست رسيدن است و نتيجه مي‌گيريم هر نظريه‌اي در باب خدا که ضد عقل باشد هرچند ادعاي اسراراميز بودن داشته باشد مردود است چرا که در اين صورت هرکسي مي‌تواند چنين تعابير ضدعقلي در مورد خدا ارائه نمايد و با توجيه اسرارآميز بودن و اينکه وراي فهم بشر است، کارش را ادامه دهد.

اما بعد؛ آيا عقل بشر نمي‌تواند در مورد تثليث نظر دهد؟

جناب اُسقف دهقاني بيان مي‌کنند ما نمي‎‌توانيم در مورد تثليث نظر دهيم و آن را رد کنيم چرا که وراي عقل ماست![3]

اما آيا آنچنان که ادعا مي‌شود تثليث واري عقل ماست؟ براي توضيح بهتر ناچار به تبيين اين مسئله هستيم که گزاره‌ها در ارتباط با عقل از سه حالت خارج نيستند:

يا موافق عقل‌اند(عقل پذير)؛ نظير جمع دو عدد يک که حاصلش مي‌شود دو.
يا مخالف عقل‌اند(عقل ستير)؛ نظير جمع سه عدد يک که حاصلش شود يک يا هر عددي غير از سه.

3.برخي نيز وراي عقل‌اند و با عقل نه مي‌توان آنها را اثبات و نه نفي نمود(عقل گريز)؛ نظير فرشتگان، که نه از طريق عقل بلکه از طريق وحي به وجود آنها پي‌ مي‌بريم.

اما بحث تثليث از قبيل گزاره‌هاي نوع سوم يعني واري عقل نيست و از موضوعات ضد عقل يا همان دسته دوم محسوب مي‌شود. عقل به خوبي و بدون هيچ سختي مي‌تواند درک کند عدم درستي اين مسئله را که سه خداي قادر مطلق به نام‌هاي پدر و پسر و روح‌القدس وجود داشته باشد و در نهايت هم يک خدا وجود داشته باشد وجمع اين سه بشود يک! وقتي عقل به روشني به اين تعارض پي‌مي‌برد چه نياز به واري عقل تصور کردن آن است؟ اگر بخواهيم بگويم تثليث وراي عقل است پس بايد معتقد باشيم نتيجه‌ي جمع سه عدد يک هم ماورايي است  و نمي‌دانيم چند مي‌شود در حالي که نتيجه‌ي اين جمع از بديهيات عقلي است. حال اينکه جالب است ايشان در همان منبع مذکور بعد از عجز از اينکه با اين روش ساده اثبات مي‌شود خدا نمي‌تواند تثليث باشد؛ عنوان مي‌کنند خدا را نمي‌توان با فرمول‌هاي رياضي سنجيد. به فرض که نشود وپاسخ ايشان صحيح باشد، اما تثليث از راه منطقي و عقلي هم مردوداست، چرا که در آن الهي‌دان مسيحي راست‌کيش قائل است که سه خداي قادر، مطلق و کامل وجود دارد و به نوعي يه قائل بودن به سه‌گانگي، الوهيت را محدود مي‌کند در حالي که هرگونه حد قائل شدن براي ذات خدا مخالف بي‌نهايتي و کمال ذات الهي است!

پي‌نوشت:

[1]. ترانه‌ي ناقوس، اسقف حسن دهقاني تفتي، 34، بي‌تا، بي‌جا
[2]. همان
[3]. همان

 

 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.