شرط پیشرفت معنوی جامعه‌ی بشری در نگاه بهائیت!

  • 1397/11/17 - 07:39
پیشوایان بهائیت یکی از تعالیم بدیع خود را که پیشرفت و ترقی بشر را در گرو آن دانسته‌اند، نیاز بشر به دین و تأییدات معنوی به وسیله‌ی روح‌القدس معرفی کرده‌اند. این در حالیست که نیاز انسان به معنویت و فردی الهی که مردم را به مبدأ و معاد خویش متذکر سازد، امری است فطری که هر انسان آزاده‌ای آن را می‌پذیرد و در تمامی ادیان وجود داشته است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغی بهائی و یک پژوهشگر در زمینه‌ی بهائیت، موضوع نیاز بشر به دین، با در نظر داشتن ادعای ابداع چنین آموزه‌ای در این فرقه را مورد بررسی قرار دادند.
مبلّغ بهائی: پیشوایان ما برای اولین‌بار دوازده آموزه‌ی بدیع (بی‌مانند) را با خود به ارمغان آورده‌اند؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «تعالیم حضرت بهاءالله فی الحقیقه مثل ندارد، روح این عصر است و نور این قرن...».[1]
پژوهشگر: یکی از این تعالیم ابداعی را به عنوان نمونه نام ببرید؟!
مبلّغ بهائی: یکی از این تعالیم، بیان شرط پیشرفت و ترقی بشر در گرو تأییدات معنوی به وسیله‌ی روح‌القدس است؛ همچنان که عبدالبهاء گفته است: «تعلیم دوازدهم حضرت بهاءالله آنکه عالم انسانی به قوای عقلیه و قوای مادّیه ترقّی نکند؛ بلکه به جهت ترقّی صوری و معنوی و سعادت فوق العاده انسانی نفثات روح القدس لازم است و باید قوّه الهیه یعنی روح القدس تأیید کند و توفیق بخشد تا آنکه هیئت بشر ترقّیات فوق العاده نموده بدرجه‌ی ‌کمال برسد. زیرا جسم انسان محتاج به قوای مادّیه است ولی روح انسان محتاج به نفثات روح القدس است و اگر تأییدات روح القدس نبود عالم انسانی خاموش می‌شد و نفوس انسانی مرده بود».[2]
پژوهشگر: منظور عبدالبهاء از نیاز بشر به نفثات روح‌القدس و بیان معنویت به عنوان شرط پیشرفت چیست؟!
مبلّغ بهائی: مقصود از محتاج بودن جهان بشری به نفثات روح القدس، نياز جامعه‌ی بشری به دين و الهامات الهی است. نفثات به معنی الهام است و مراد از نفثات روح القدس، دین است. به عبارتی دیگر، روح‌القدس به معنای دمیدن روح ایمان و دین می‌باشد.[3]
پژوهشگر: طبق این تعریف، نیاز به دین و معنویت برای پیشرفت و تعالی بشر، موضوعی نیست که پیشوایان بهائیت برای اولین‌بار به آن رسیده باشند، بلکه سخن از نیاز انسان به فردی الهی و هدایت شده از جانب خداوند که مردم را به مبدأ و معاد خویش متذکر سازد، امری است فطری که هر انسان آزاده‌ای آن را می‌پذیرد. چرا که در غیر این صورت، مردم مدعی عدم حضور حجت و راهنما از سوی خدا شده و گمراهی خود را به گردن پروردگار خواهد انداخت؛ لذاست که خدای تعالی به پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله) فرموده است: «إِنَّمَا أَنْتَ مُنْذِرٌ وَ لِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ [رعد/7]؛ به تحقیق که تو هشدار دهنده‌ای و برای هر قومی هدایتگری قرار دادیم». مخاطب و مبیّن حقیقی قرآن، رسول گرامی اسلام، تفسیر این آیه را چنین بیان داشته‌اند که خداوند مرا انذار دهنده و علی بن ابیطالب و یازده فرزند من از صلب او را تا قیام قیامت، و تا روزی که بندگان برای حسابرسی اعمال از قبرها خارج شوند، هدایتگران بشر قرار داده است.[4]
از طرفی، تمامی ادیان الهی، بسیار پیش از این‌که چنین مفهومی به ذهن پیشوایان بهائیت برسد، به انسان‌ها یادآوری کرده‌اند که سعادت واقعی فقط با دنیادوستی و دنیاطلبی به دست نخواهد آمد؛ همچنان که در قرآن کریم می‌خوانیم: «أَرَضِيتُمْ بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا مِنَ الْآخِرَةِ ۚ فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ [توبه/38]؛ آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده‌اید؟ با اینکه متاع زندگی دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست». و یا آن‌جا که می‌خوانیم: «وَفَرِحُوا بِالْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا فِي الْآخِرَةِ إِلَّا مَتَاعٌ [رعد/26]؛ آن‌ها به زندگی دنیا شاد شدند، در حالی که زندگی دنیا در برابر آخرت متاع ناچیزی است».

پی‌نوشت:
[1]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان غربی: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری به زبان‌های فارسی و عربی، بی‌تا، ج 3، ص 78.
[2]. عباس افندی، خطابات، لانگنهاین آلمان: لجنه‌ی ملّی نشر آثار امری، 127 بدیع، ج 2، صص150-151.
[3]. ر.ک: عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، هند: بی‌نا، 1985 م، ص 10.
[4]. ر.ک: شیخ کلینی، اصول کافی، تهران: دارالکتب الإسلامیه، 1388 ق، ج 1، (باب ان الائمه هم الهداه)، ح 3، ص 192.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.