دفاع اولین زن صوفیه از شیطان

  • 1397/10/15 - 22:52
در بین صوفیان افرادی بودند که در مقام دفاع از شیطان رانده شده از درگاه الهی برآمده و او را مدح کردند، یکی از این افراد صوفی، رابعه عدویه بوده که با توجیه محبت به خداوند، شیطان را دشمن ندانسته و از او دفاع کرده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در اینستاگرام مطلبی از شرح حال رابعه عدویه آمده بود که عطار نیشابوری درباره‌ی او گفته: «از او پرسیدند حضرت عزت را دوست داری؟ گفت دارم. گفتند شیطان را دشمن داری؟ گفت نه. از دوستی رحمان با عداوت شیطان نمی‌پردازم. اما رسول خدا (صلی الله علیه وآله) را به خواب دیدم که از من سؤال کرد، ای رابعه، مرا دوست داری؟ گفتم رسول خدا، که باشد که تو را دوست نداشته باشد؟ اما محبت حق، مرا چنان فرو گرفته که دوستی و دشمنی غیر او در دلم نمانده است.»[1] بر این سخن رابعه نقدهایی گفته شد، که درویشی در مقام دفاع گفت: رابعه منظورش این بوده که آنقدر غرق محبت خدای عزوجل شدم که چیزی غیر از محبت و عشق خداوند در دل ندارم، پس شیطان را با ما کاری نیست.
گفتم: خداوند در قرآن فرمودند: ان الشیطان للانسان عدوّ مبین[یوسف/5] شیطان برای انسان دشمن آشکار و قسم خورده است. این مطالبی که برای رابعه گفته می‌شود فقط توجیه کارها و اعمال اوست. خود وی می‌گوید من شیطان را دشمن نمی‌دانم، آن وقت شما یک چیز دیگر تفسیر می‌کنید.
درویش: توجیه نیست، رابعه عدويه از بزرگترين عرفای زنان خداشناس بوده است كه بذر خشيت از خدا را در زمين سينه‌ها می‌كاشت، به‌همان اندازه كه خدا را دوست می‌داشت به‌همان اندازه نيز از خداوند می‌ترسيد. هيچ انسان با ايماني به اندازه‌ی رابعه گريه نمی‌كرد، آنقدر می‌گريست كه محل نماز و سجده‌گاهش خيس می‌شد، هركس كه آيه‌ای از قرآن كريم برايشان می‌خواند فريادی می‌كشيد و به پهلو می‌افتاد از سر شب تا نماز صبح مشغول عبادت حق بود و بعد از بجا آوردن نماز صبح قدری می‌خوابيد و بعد از بيدار شدن می‌فرمود: ای نفس تو چطور آرام گرفتی در حالی كه از بيم و اميد به درگاه پروردگارت بی‌اطلاعی! ای رابعه كمتر بخواب زيرا چيزی نمانده تا به آرامش و آسايش ابدی برسی.
گفتم: بزرگان تصوف با نقل خواب خود یا مریدان و تعبیر سلیقه‌ای آن در مجالس صوفیه، به دنبال کرامت تراشی و بالا بردن شأن و جایگاه خود و دیگر بزرگان صوفیه هستند. چنانکه عطار در مورد تولد رابعه عدویه می‌گوید: «پدرش در خواب، رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) را دید که به او فرمود غمگین مباش که این دخترک نوزاد، بانوی گران‌قدری است که هفتاد هزار تن از امت من در انتظار شفاعت او خواهند بود.» [2] در حالی صوفیه این خواب‌ها را به‌عنوان کرامت نقل می‌کنند که اولاً کرامت در خواب واقع نمی‌شود و در بیداری و در زمان هوشیاری کامل صورت می‌گیرد. دوم اینکه خود خواب حجیت ندارد چه برسد به اینکه آن را کرامت بدانیم.
درویش: شما حتی عطار را هم زیر سؤال می‌برید در حالی که خیلی از بزرگان، وی را قبول داشته و کتاب تذکرة الاولیاء را از کتاب های خوب و مفید که از احوالات بزرگان از جمله ائمه نیز نوشته شده می دانند. این کراماتی هم که درباره رابعه گفته همه صحیح است.
گفتم: در واقع هدف عطار و دیگر صوفیان از همه این کرامت تراشی‌ها و داستان‌سرایی‌ها برای رابعه و دیگر بزرگان صوفیه، بزرگ نشان دادن و عَلَم کردن آنان در مقابل بعد معنوی و عرفانی ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) است و می‌خواهند نشان دهند که بزرگان صوفیه کسانی هستند که از نظر عرفان و معنویت از ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) چیزی کم ندارند و درنهایت، با این کار بعد معنوی و عرفانی ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) را کم‌رنگ کنند و نشان دهند که ائمه‌اطهار(علیهم‌السلام) در کرامات بی‌نظیر نیستند و حتی یک زن صوفی مثل رابعه عدویه هم می‌تواند مقام و کراماتی همچون مقام و کرامات حضرت زهرا(سلام‌الله علیها) داشته باشد.

پی‌نوشت
[1].  عطار نیشابوری، فریدالدین محمد، تذکرة الاولیاء، به‌تصحیح استعلامی، محمد، تهران، انتشارات زوار، چاپ23، 1391، ص68.
[2]. بدوی، عبدالرحمن، شهید عشق الهی رابعه عدویه، مترجم تحریرچی، نشر مولی، تهران، ۱۳۶۷، ص 8.

تولیدی

دیدگاه‌ها

باید گفت نمیشود این تعبیرات عرفانی که بر مبنای ذوق بیان میشود را به عنوان عقیده ی فرد قلمداد کرد و پنداشت که گفتن این سخنان ذوقی مخالفت با ائمه اطهار (ع) است اینها بیانگر اعتقادات نیست بلکه بیانگر شرح حال درون است. سختگیری در این مسائل جالب نیست. با تشکر از ادیان نت

شرح حال درون، وقتی اظهار می شود باید مانند اعتقاد فرد باشد. وقتی فردی ادعای مسلمانی می کند باید به قرآن و دستورات خداوند عقیده قلبی داشته باشد و بدان عمل کند. خداوند در قرآن، ابلیس را دشمن آشکار و مستکبر و طغیانگر می داند چگونه رابعه و افراد دیگر که از ابلیس دفاع کرده و مخالف خداوند عمل می کنند را حمل بر حالات درونی و عرفانی انان بگیریم.

پس با این حساب علامه طباطبایی که میگوید پرستش به مستی است در کیش مهر باید او را پیرو مهرپرستی بدانیم و لابد امام خمینی را هم که گفته فارغ از خود شدم و کوس اناالحق بزدم را بگیم کافر شده! منظور من از شرح حال درون بیان اعتقادات درون نبوده، منظور بیان عارفانه که همراه با حس و ذوق درونی است بوده است.

از سوز محبت چه خبر اهل هوس را این آتش عشق است،نسوزد همه کس را

با مدّعی مگویید اسرار عشق و مستی تا بی‌خبر بمیرد با درد خودپرستی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.