اعمال خارق العاده صوفیان، اعجاز یا انحراف!

  • 1397/10/02 - 17:10
در اینستاگرام بحثی را مطرح کردیم درباره انجام کارهای عجیب و غریب برخی از فرق صوفیه که در بدن خود سیخ و چاقو فرو می‌کنند و کارهای خارق العاده ای انجام می‌دهند و این اعمال را از انحرافاتی به شمار آوردیم که متصوفه آن‌ها را از کرامات و حتی معجزه ایشان می‌دانند. درحالی‌که این اعمال حتی با تعریف معجزه در اسلام نیز در تضاد است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در اینستاگرام بحثی را مطرح کردیم درباره انجام کارهای عجیب‌وغریب برخی از فرق صوفیه که در بدن خود سیخ و چاقو فرو می‌کنند و کارهای خارق‌العاده‌ای انجام می‌دهند و این اعمال را از انحرافاتی به شمار آوردیم که متصوفه آن‌ها را از کراماتشان می‌دانند. درحالی‌که این اعمال و رفتار غیرعقلانی، هیچ سنخیتی با آموزه‌های اسلامی نداشته، بلکه موجب وهن دین نیز می‌گردد. اما یکی از دراویش معتقد بود که نباید این برداشت را از این افراد داشت. این درویش دراین‌باره گفت: این اعمال شبیه معجزات موسی (علیه السلام) در شکافتن دریا و یا شفای کور توسط عیسی (علیه السلام) و شق‌القمر پیامبر (صلی الله علیه و آله) است که ما از درک آن‌ها عاجز هستیم. درنتیجه ما به این کارها نیز میگویم معجزه، چون افراد عادی که به مقام آن‌ها نرسیده‌اند از انجام این کارها عاجزند.

من: واقعاً شما دارویش هم ادعا و هم اعتمادبه‌نفس دارید در حد یک پیامبر. متأسفانه حدس می‌زدم که درک شما تا این حد نازل باشد که انبیا و معصومین (علیهم السلام) را با این افراد یکی بدانید و حتی از این‌ها دفاع کنید!!! شما حتی تعریف معجزه را هم نمی‌دانید و مطلع نیستید که معجزه یعنی کاری که هیچ بشری جز پیامبر نمی‌تواند انجام بدهد.

صوفی: من از این‌ها دفاع نمی‌کنم فقط می‌گوم تا زمانی که با کفش کسی راه نرفته باشیم حق نداریم در موردشان قضاوت کنیم.

من: دین اسلام ملاک دارد، شریعت دارد، احکام و قواعد خودش را دارد، قرار نیست هرکسی هر طوری دلش خواست، به اسم دین و مذهب راه برود و کسی هم حرفی نزند. اگر این‌طور است که شما می‌گوید، پس دین اسلام باید مثل دین کفاری مانند هندوهایی باشد که یکی گاو می‌پرستد و یکی سنگ و یکی آلت پرست و یکی موش پرست هستند و کسی هم کاری به آن‌ها ندارد.

صوفی: یک مثال ساده می‌زنم امیدوارم متوجه قضیه بشوید. وجود ذات اقدس الهی را به اقیانوسی تشبیه کنید که هرکسی در هر نقطه دنیا بر اساس موقعیت جغرافیایی چیزی از این اقیانوس صید می‌کند. یکی ماهی سفید، یکی کوسه یکی شیر ماهی، یکی صدف یا مروارید، یکی نفت ویکی گاز.

من: متأسفانه مثال شما با قرآن همخوانی ندارد، چراکه می‌فرماید: «لَیسَ کمِثْلِهِ شَیءٌ [شوری / 11] هیچ‌چیز مانند او نیست.» باز این سخن شما هم غلط است که چیزهای ناپاک را به خدا نسبت می‌دهید!!! اگر این مثال و سخن شما صادق است، پس چرا پیامبران آمدند و همه را به یک راه هدایت کردند؟! چرا نگذاشتن هرکسی هر چیزی که دلش خواست از این اقیانوس صید کند؟! بجای این تفکرات، بیشتر مطالب دینی را مطالعه بفرمایید تا با دین خدا یعنی اسلام بهتر آشنا شوید.

صوفی: مطالب دینی نوشته و برداشت افرادی از دین است که در خیلی از موارد باهم اختلاف نظر دارند.

من: آیا هر برداشتی درست است؟! چطور از یک جمله انگلیسی که دکتر در دفترچه شما می‌نویسد نمی‌شود هر برداشتی کرد؟! اگر داروخانه از نسخه شما هر برداشتی که دلش بخواهد  بکند و به شما هر داروی که دلش بخواهد بده، به او چه می‌گوید؟! حالا خدا کمتر از یک دکتر است؟! آیا نسخه‌ای که به نام دین داده است را هر کسی هر طور خواست، می‌تواند آن را بخواند؟

صوفی: پس بر اساس نظر شما را ه و روش سایر پیامبران غلط است.

من: کدام پیامبر گفته است که هرکسی هر کاری خواست بکند؟! پیامبران الهی همه در امتداد هم دیگر مبعوث شدند و بعد از آمدن هر پیامبری، تکلیف تمام انسان‌ها مطابق دستور پیامبر جدید باید انجام شود. اما بهترِ است که از بحث دور نشویم و بحث را عوض نکنیم. شما ادعا می‌کنید تا زمانی که با کفش کسی که هر دین و مذهبی دارد راه نرفته باشیم نباید قضاوت و نقدش کرد. واقعاً این چه منطقی است. کدام‌یک از ائمه اطهار (ع) یا بزرگان دین به شاگردان یا مبلغان خودشان این‌چنین توصیه‌ای کردند؟!!! این چه منطقی است. پس اگر بخواهیم شیطان‌پرست را نقد و بررسی کنیم باید حتماً شیطان‌پرست شویم و بعدش بیایم نقدشان کنیم. پس پیامبر (صلی الله علیه و آله) هم که مبلّغ برای کفار می‌فرستاد باید به او می‌گفت که اول باید کافر شوی و بعد اعتقاد آن‌ها را نقد کرده و سپس هدایتشان کنی. یعنی حتی نعوذبالله پیامبران هم باید اول کافر می‌شدند و بعد کفار را هدایت می‌کردند.

صوفی: شما چرا خودتان را با پیامبران مقایسه می‌کنید.

من: خیر من خودم را با خدا مقایسه نمی‌کنم. این شما بودید که این کثافت کاری‌های دراویش را به معجزه پیامبران الهی تشبیه کردید. به‌جای طفره رفتن بهتر است به استدلال من جواب بدهید یا حداقل بهش فکر کنید.

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

نرود میخ اهنی بر سنگ اجرک الله که ابروی دین اسلام و شیعه هستید و خداوند یاریتان کند در جواب انشاالله

سلام علیکم ممنون، ان شاءالله

دمشون گرم خدا یارو یاورشان باشد

سلام، بر عالم محترم و جوان حوضه ی علمیه حالات پاسخگویی شما نشان از کم سن سال و جوان بودن شما دارد> هرچند که پاسخ هایتان نیز صحیح بودند، من به عنوان پیر اهل تصوف، شما را دعوت به دقت بیشتر به بعضی از آیات قرآن میکنم، فَوَجَدا عَبْداً مِنْ عِبادِنا آتَیْناهُ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنا وَ عَلَّمْناهُ مِنْ لَدُنّا عِلْماً«65» پس(در آنجا)بنده ای از بندگان ما را یافتند که از جانب خود،رحمتی(عظیم)به او عطا کرده بودیم و از نزد خود علمی(فراوان)به او آموخته بودیم درینجا من هر دویتان را دعوت به جستجوی بیشتر برای رسیدن به حق میکنم در وهله اول آن درویشی که مدعی به صوفی بودنست را ملامت میکنم، چنانکه خداوند را به اقیانوس و اعتقادات انسان های و انتخاب دینشان را به صید ازین اقیانوس تشریح میکند، او درین مثال جهل و نادانی خود را به همگان ثابت کرد، و در وهله ی دوم، آن طلبه ی جوان حوضه علمیه را ملامت میکنم، که با توجه به اینکه پس از چندین پرسش و پاسخ، ازآن > شخصِ بظاهر درویشِ >>> جهل و نادانیه آن شخص را فهمید! ولی باز دست از داد و قال خود >>>مبنی بر حقانیت کلامش بر نمیداشت، لازم به ذکر است که من بعنوان ((پیر طریقت)) هر دوی آنان را دعوت به جستجو و درک و فهم بیشتر از اسلام میکنم، و درین مورد روایتی را از امام علی برای آن عالم حوضه ی علمیه مینویسم، و در آخر نیز از طلبه ی جوانان میخواهم که آیات مربوط به دیدار خضر و موسی را در قرآن کریم با جدیت و دقت بیشتری دنبال کرده و معنی و مفهوم اصلی آیات قرآن و ظهور اسلام (( شریعت طریقت و حقیقت)) را بشناسد... امام علی(ع) فرمودند: «إِنَّ الحَقَّ لا یعرَفُ بِالرِّجَالِ؛ اِعرِفِ الحَقَّ، تَعرِف أهلَهُ»؛ حق با شخصیت‌‌ها شناخته نمی‌‌شود؛ حق را بشناس تا اهل آن‌را بشناسی

پیر عزیز، اولاً "حوزه" علمیه درست است، نه "حوضه" علمیه. ثانیاً این ماجرای خضر و موسی (علیهما السلام) ابزار سوء استفاده بسیاری از صوفیان شده که از سز تکبر، علمای دین را به موسی (ع) و به ناحق، خود را به خضر تشبیه کنند.

با سلام مشایخ گرام افرادی را بنام صوفی برای رسیدن وتقرب به خدا تربیت میکند.کره خاکی میلیاردها آدم دارد قرار نیست همه. همه چیز رامبراند اولیا خدا همیشه عده شون خیلی کم بودند.ازهزاران یک نفر اهل دل اند مابقی اندیشی از خاک وگل اند

سلام پس چرا اهل بیت علیهم کسانی رو که تربیت کردند نام صوفی بر آنها نذاشتند؟ چرا طریق تربیتی مشایخ شما با شیوه و راه اهل بیت علیهم متفاوت است؟ هر تربیتی که الهی نیست. با ادعا که نمیشه چیزی رو ثابت کرد. الان عرفان های دیگه مثل بودا ، هندو، کابالا و ... هم ادعای الهی بودن دارند.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.