تأثیر انگشتر اسم بهاء!

  • 1397/08/24 - 12:08
پیشوایان بهائی با عدمی دانستن شرور، اسم و عکس خود را عامل دفع آن معرفی کرده‌اند. اما به راستی چگونه امری عدمی می‌تواند در زندگی ما تأثیرگذار بوده و آن را به کنترل خود درآورد؟! از طرفی، چگونه پیشوایان بهائیت از یک‌سو هر امر غیرمحسوسی را منکر شده و از سویی دیگر، استفاده از اسم و عکس خود را عامل دفع خرافات عدمی معرفی کرده‌اند؟!

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مبلّغ بهائی با استناد به متون بهائیت، ذیل عنوان «دیدگاه اهل بهاء در مورد شرّ و تأثیر انگشتر اسم اعظم (اسم حسینعلی بهاء) در انگشت»، مدعی شد: «اهل بهاء معتقدند با اینکه شرّ جنبه‌ی عدمی دارد؛ اما می‌تواند زندگی ما را تحت کنترل درآورد؛ ولی ما قدرت رهایی از چنگال آن را دارا هستيم. اهل بهاء بر این باورند که شرّ جنبهء عدمی دارد و به خودی خود حائز موجودیتی نیست؛ اما این امر به این معنا نیست که شرّ عاری از قدرت و نفوذ است». مبلّغ بهائی در ادامه، به کارگیری اسم منقوش پیامبرخوانده‌ی بهائی را راهکار دفع شرور دانست و به نقل از عبدالبهاء مدعی شد: «اگر از نفوذ قوای عالم امکان مصونیت و امنیت می‌طلبی، اسم اعظم را در مسکن خود نصب کن، نگین اسم اعظم را بر انگشت نما و شمایل عبدالبهاء را در خانه خود بگذار و همواره به تلاوت ادعیه‌ای که این عبد مرقوم نموده، مشغول شو؛ آنگاه اثرات عجيبه‌ی آن را مشاهده خواهی کرد و قوای شریره محو و نابود گشته، صرف اوهام خواهد شد».[1]
اما در پاسخ به این اظهارات لازم است تا دو نکته را ذکر کنیم:
اول: اگر طبق باور بهائی شرّ امر عدمی است، پس چگونه امکان دارد یک امر عدمی در زندگی ما تأثیرگذار بوده و آن را به کنترل خود درآورد؟!
دوم: بهائیتی که یکی از آموزه‌های خود را لزوم تطبیق دین با علم و عقل معرفی کرده و مدعیست که: «اگر دين ضدّ علم باشد، آن جهل است».[2]؛ حال با چه مبنای علمی مدعی می‌شود که برای در امان ماندن از امور عدمی، نیاز به استفاده از عکس عبدالبهاء و انگشتر منقوش به اسم بهاء هست؟! آیا این پیشوایان بهائیت نبودند که هر امر غیرمحسوسی را منکر شده، تا جایی که ماهیت شیطان و ابلیس را (بر خلاف تصریح آیات قرآن) خرافات برشمرده و تأویل کردند [3]؛ اما چه شده که استفاده از اسم و عکس خود را عامل دفع خرافات عدمی معرفی کرده‌اند؟!

پی‌نوشت:
[1]. توقیعی مرقوم از جانب شوقی افندی، خطاب به یک نفر از احباء، مورخ 26 نوامبر 1939 م؛ سفینه عرفان، دفتر هفتم، ص 22.
[2]. اشراق خاوری، پيام ملكوت، هند: بی‌نا، 1986 م، ص 92.
[3]. عباس افندی، رساله امر و خلق، نسخه‌ی الکترونیکی، ج 2، ص 165.

تولیدی

دیدگاه‌ها

دیشب در خواب جناب میرزاحسینعلی نوری را دیدم که رو کرد بهم گفت تلاش کن تا بتوانی مرا درک کنی حتماً به عکا بیا من منتظر شما هستم حالا من که الان تو ایرانم چطوری بتونم به عکا برم؟

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.