سوء استفاده صوفیه از بزرگان
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ از قرنها پیش، حافظ و سعدی شیرازی بهدرستی پی به باطن دغلکاران مدعی عرفان برده و با افشاگری و روشنگری مردم را از دراویش صوفپوش بر حذر داشتهاند. در اینستاگرام شعری از جناب سعدی شیرازی قرار دادیم که چهره واقعی متصوفه را نشان میدهد. سعدی شیرازی میگوید:
که زنهار راز این کژدمان خموش
پلنگان درّندهٔ صوفپوش
که چون گربه، زانو به دل بر نهند
و گر صیدی افتد، چو سگ برجهند! [1]
بعد از بیان این شعر در اینستاگرام، با چند صوفی وارد بحث شدیم که یکی از آنها میگفت:
پس چرا سعدی در یکی از ابیات شعرش میگوید: عشق و درویشی و انگشتنمایی و ملامت، همه سهل است تحمل نکنم بار جدایی.
در مورد حافظ هم باید بگویم که خودش درویش بوده. محض اطلاع برید تحقیق کنید و ببینید بیت معروفش در مورد کیه که میگوید: آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند، آیا بود که گوشه چشمی به ما کنند.
این هم بگویم که آنان که به سرمستی ما طعنه زنانند بگذار بمانند به خماری که ز ما هیچ ندانند.
من: اولاً تصریحی که سعدی در این دو بیت دارد، راجع به دراویش و به سگ و گربه تمثیلشان کرده کجا، سرمستی و خماری که باید با چسب و وصله به دراویش بچسبانی کجا.
ثانیاً تفاسیر از اشعار حافظ و سعدی زیاد است... شما اگر فضای ادبی آن روزگار را در نظر بگیرید متوجه میشوید که الفاظ و اصطلاحات صوفیه قدر مشترک ادبا بوده است... ولی برای وجوه افتراق باید خیلی دقیق بود. با مطالعه دقیق تاریخ حتماً به مقابله حافظ و سعدی با دراویش پی خواهید برد. برخی این مقابله را در اواخر عمر حافظ و سعدی دانستهاند که نشان از پی بردن این افراد به بطلان مکتب تصوف دارد.
صوفی: اگر واقعاً هدف شما روشنگری هست. اگر نیت تون خیره. با تحقیق کامل روشنگری کنید، در تفسیرها در اصل موضوع، هیچ تأثیری نمیگذارد.
من: با این یک بیت شعر که من آوردم، دودمان تصوف به باد نمیرود، اینکه اصل موضوع تغییر نمیکند من هم قبول دارم، منتهی این یک قطعه از پازلی هست که برای روشنگری بکار میرود.
صوفی: مشکل اینجاست که شما از دهان بزرگان سلسله جوابهای خودتان را نمیگیرید. یکچیز مندرآوردی از خودتان میگوید. اگر نیت شما خیر است، جواب شما از حساب دو دوتا چهارتا هم راحتتر است.
من: متأسفانه بزرگان طریقت، هم حرف حساب ندارند. هر چه داشتن در تألیفات یا مقالات آوردن... نشر حقیقت هم زحمت چاپش رو کشیده ما هم مطالعاتی داشتیم و نقد و تناقضات و تأویلات و تفسیر به رأیها و جعلها و سفسطههای امثال ملاسلطان رو هم دیدیم.
صوفی: آنچه شما از ملاسلطان جعل و تفسیر به رأی میدانید، تفسیر بیان السعاده ای است که خیلی از بزرگان مثل امام خمینی (ره) از آنها به بزرگی یاد کردند.
من: اولاً در تعلق داشتن تفسیر بیان السعاده به ملاسلطان اختلاف است که از خودش است یا کیوان قزوینی یا کسی دیگر. ثانیاً صحبت امام رو دوباره ببینید، از صحبت امام هیچ تأیید یا تعریفی از ملاسلطان یا تفسیر بیان السعاده فهمیده نمیشود.
صوفی: چطور ادعا میکنید که امام (ره) از ملاسلطان و تفسیرش تعریف نمیکند، بروید فیلم صحبتهای امام (ره) رو با دقت ببینید تا متوجه شوید که چطور امام (ره) از سه نفر از بزرگان صوفیه مانند ابن عربی، عبدالرزاق کاشانی و ملاسلطان گنابادی تعریف میکند.
من: شاید تقصیر تو و امثال تو نباشد. چون آن فیلمی که از صحبتهای امام (ره) به شما نشان دادند تقطیع شده است و کامل نیست و بزرگان شما با زیرکی و حیله درصدد بودند اینطور نشان دهند که امام از تفسیر این افراد تعریف میکند، به همین خاطر ادامه فیلم را جدا کردند تا به هدف خودشان برسند. ولی از این مطلب غافل بودند که عین همین سخنرانی امام (ره) در کتاب تفسیر سوره حمد ایشان آمده است و حضرت امام خمینی (ره) میفرماید: «مثلاً عرفایی که در طول این چندین قرن آمدهاند تفسیر کردهاند، نظیر محیالدین در بعضی از کتابهایش، عبدالرزاق کاشانی در تأویلات، ملاسلطان در تفسیر، اینهایی که طریقهشان طریقهٔ معارف بوده است، اینها تفاسیری نوشتهاند و بعضیشان در آن فنی که داشتهاند، خوب نوشتهاند، لکن قرآن، عبارت از آن نیست که آنها نوشتهاند!» [2] کاملاً مشخص است که دراویش، آخر صحبتهای حضرت امام (ره) که میفرماید: «لکن قرآن، عبارت از آن نیست که آنها نوشتهاند!»[3] را از فیلم جدا کرده و جزو فیلم نیاوردهاند تا مریدان این فرقه گمان کنند که ایشان در حال تأیید و تعریف از ملاسلطان گنابادی است.
صوفی: واقعاً اگر حضرت امام (ره) چنین چیزی گفته باشند و در کتاب ایشان باشد و فیلم را تقطیع کرده باشند باید گفت که قطعاً این افراد، درویش و جزء سلسله سلطان علیشاهی نیستند، چون درویشی یعنی یکرنگی و صداقت، نه دروغ و تزویر. حتماً در این موردتحقیق میکنم.
من: تحقیق کن تا متوجه شوی که درویشی الآن بادرویشی قدیم خیلی فرق کرده، هرچند درویشی قدیم نیز پر از نیرنگ و خدعه و انحراف بوده است. اما امروزه فرق صوفیه فقط به دنبال منتسب کردن بزرگان دین و افراد مشهور به خود هستند تا به این صورت خود را موجه جلوه دهد.
پی نوشت:
[1]. شیرازی، سعدی، بوستان، باب چهارم
[2]. امام خمینی، روحالله، تفسیر سوره حمد، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام، چاپ چهارم، ص 94
[3]. همان
افزودن نظر جدید