خرافات در عرفان حلقه

  • 1397/08/22 - 10:56
ترویج خرافات یکی از شگردهای جذب در عرفان‌های نوظهور است؛ این فرقه‌ها برای کاسبی بیشتر سعی در ترویج عمل‌هایی غیرعقلانی و غیرشرعی دارند. عرفان حلقه نیز از این قاعده مستثنی نیست. وقتی این مسئله را در پیج اینستاگرام مطرح کردم، کاربری به نام الی پیام داد، این دروغه و شما از کذابین هستید.

ترویج خرافات یکی از شگردهای جذب در عرفان‌های نوظهور است؛ این فرقه‌ها برای کاسبی بیشتر سعی در ترویج عمل‌هایی غیرعقلانی و غیرشرعی دارند. عرفان حلقه نیز از این قاعده مستثنی نیست. وقتی این مسئله را در پیج اینستاگرام مطرح کردم، کاربری به نام الی پیام داد، این دروغه و شما از کذابین هستید. مستند زیر را به صورت عکس که در زیر مشاهده می‌کنید را به اشتراک گذاشتم. چرا که در شبکه تلویزیون عرفان حلقه مدعی شده‌اند، به مدت 20 دقیقه در ساعت مشخص شده به آرم و نماد حلقه که در این شبکه پخش می‌شود، جهت درمان نگاه کنند!

این کاربر در پیامی جواب داد؛ این مورد کاملا منفیست و نقض امانتداری درآموزه‌های استاد است و استاد طاهری بشدت از خرافی شدن پرهیز داشتند.
گفتم: اگر مستندی برای شما از کتاب محمد علی طاهری بیاورم که به این موضوع دامن زده و خود مروج این خرافات است؛ قبول می‌کنید؟
گفت: من اساسا شما را دروغ‌گو می‌دانم.
خود طاهری در سلسله جزوات عرفان کیهانی صفحه 170همین خرافات را ترویج می‌دهد. و عکس زیر را به اشتراک گذاشتم.

تولیدی

دیدگاه‌ها

بعنوان شخصی که دوره های عرفان حلقه رو پشت سر گذاشته شهادت میدهم که تمامی آموزه های استاد طاهری بنابر اثبات وجود خداوند بوده و این آموزه ها تاثیرات بسزایی در زندگی شخصی و خانوادگیم داشته است

سلام آنا. همه مطالب بالا از کتب عرفان حلقه و شخص محمدعلی طاهری است . عرفان حلقه به صورت گام‏ به‏ گام و طی چند مرحله، از توحيد قرآنی فاصله گرفته، درنهايت به انسان‏‌خدايی متمايل شده است. چنانکه طاهری در قدم اول، با بهانه اينکه خداوند قابل‏ تعريف و شناسايی نيست، به انکار معرفت و شناخت خداوند پرداخته، ادعا مي‏کند که انسان‌ها نمي‏توانند عاشق خدا (يی که نمي‏توانند بشناسند) گردند.[1] گاهي طاهري خدا را مطرب مي‏خواند[2] و گاهي هدف از سير و سلوک را به غير کسب رضايت خدا معرفي کرده و تأکيدش بر شعور‏مندي موجودات به جاي خداگرايي است. طاهري در توهمات خود و بر اساس تفکر اومانيستي‏ اش، در مقاله آزمایش آخر به انسان مقام خدايي داده[3] و انسان را محور و معيار همه چيز قرار مي‏دهد و خدا را فراموش مي‏کند، در حالي که در تفکر الهي، ما معتقديم که «هرگاه انسان خدا را فراموش نمايد، در واقع خود را فراموش کرده و خودفراموشي چيزي جز پوچي و بيهودگي به بار نمي‏آورد.»[4] پی‌نوشت: [1]. بي‌خدايي در عرفان حلقه، شريفي دوست، ص 31. [2]. فرهنگ اصطلاحات عرفان کيهاني، ج 1، ص 43 [3]. طاهري در مقاله آزمايش آخر مي‌نويسد: «در آخرين مرحله سؤالي هست که حالا که خدا شدي، با او هستي يا براي خودت مي‌خواهي خدايي کني؟ در آنجا ما خودمان رب هستيم. اگر بله را بگوييم، ديگر رب هستيم، ما رب الناس مي‏شويم!». [4] انسان‌شناسي، سيد حسين ابراهيميان، ص 98.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.