جایگاه علمی که از غیرپیشوایان بهائی گرفته شود!

  • 1397/07/16 - 08:57
مبلّغان بهائی، جایگاه ویژه‌ی علم نزد پیشوایان خود را دلیل بر مدرن بودن آیین‌شان برمی‌شمارند. این در حالیست که از یک‌سو پیشوای بابیت، دستور به محو تمامی کتاب‌ها (غیر از کتاب‌های خودش) داده و از سویی دیگر پیشوای بهائیت، علم را باعث گرفتاری و زندانی شدن خود دانسته و پیروانش را به جاهل شدن برای پذیرش آثارش فراخوانده است.

پایگااه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ جوان شیعه در گفت و گو با یک مبلّغ بهائی، موضوع جایگاه علمی که از غیر سخنان پیشوایان بهائی أخذ شود را بررسی کردند.
مبلّغ بهائی: پیشوایان ما به جایگاه ویژه‌ی علم‌آموزی تصریح کرده‌اند و این خود نشان بر مدرن بودن آیین ماست؛ چرا که عبدالبهاء فرموده است: «اگر دین ضدّ علم باشد، آن جهل است».[1]
جوان شیعه: چطور چنین ادعایی می‌کنید در حالی که پیشوایان شما از یادگیری غیر سخنان خودشان نهی کرده‌اند؟! مگر کتاب بیان علی‌محمد شیرازی را نخوانده‌اید: «البابُ السادس مِن الواحد السادس فی حُكمِ مَحوِ كل الكُتُب إلّا ما انشئَت أو تنشی فی ذلک الأمر [2]؛ تمامی كتاب‌ها به جز آن‌هایی كه درباره‌ی بابيت نوشته شده يا نگاشته خواهد شد».
مبلّغ بهائی: آیین حضرت باب نسخ شده و دیگر ما به آن پایبند نیستیم.
جوان شیعه: آیا شما او را به عنوان یک پیشوای الهی قبول دارید یا خیر؟! پس اگر با علم‌آموزی مخالفت کرده، به فرموده‌ی شما آیینش مساوی با جهل خواهد شد و زیربنای باورهای شما چیزی جز جهل نخواهد بود!
مبلّغ بهائی: به هر حال حضرت بهاءالله چنین دیدگاهی نداشتند.
جوان شیعه: مگر مدعی پیامبری شما نبود که از علم شکایت کرده و آن را باعث گرفتاری و زندانی شدنش دانسته: «یا أیُّهَا السَائِل فَاعلَم بِأنَّ النَّاس یَفتَخِرُون بِالعِلم و یَمدَحُونَهُ ولکِن العَبد اشکُو مِنهُ... [3]؛ ای سؤال کننده! بدان که مردم به دانش افتخار می‌کنند و آن را می‌ستایند، ولی این بنده از آن شکایت دارم، اگر علم و دانش نبود، بهاء در زندان عکا با بزرگ‌ترین ذلت و خواری زندانی نمی‌شد».
مبلّغ بهائی: در هر صورت رهبر ما بهاءالله، بر جایگاه ویژه‌ی علم در دین و لزوم علم آموزی تأکید فرموده است.
جوان شیعه: مگر مدعی پیامبری شما پیروانش را به کر و کور و جاهل شدن از علم غیر از خودش فرا نخوانده است: «کُور شو تا جمالم بینی و کر شو تا لحن و صوت ملیحم را شنوی و جاهل شو تا از علمم نصیب بری؛ کور شو، یعنی از مشاهده‌ی غیر جمال من و کر شو، یعنی از استماع کلام غیر من و جاهل شو، یعنی از سِوای علم من».[4] با این حال، آیا انتساب چنین حرف‌هایی به ایشان، چیزی فرای عوام‌فریبی است؟!

پی‌نوشت:
[1]. عبدالحمید اشراق خاوری، پیام ملکوت، نسخه‌ی الکترونیکی، ص 92.
[2]. علی‌محمد شیرازی، بیان فارسی، بی‌جا: بی‌نا، بی‌تا، باب 6 از واحد 6، ص 198.
[3]. حسینعلی نوری، مجموعه الواح مبارکه، قاهره: مطبعه‌ی سعادت، 1338 ق، ص 5.
[4]. حسینعلی نوری، کلمات مکنونه (بخش فارسی)، برگرفته از سایت کتابخانه‌ی مراجع بهائی، نسخه‌ی پی‌دی‌اف، شماره: 11.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.