ناملایمات زندگی بهانه‌ای برای تمسک به دونادون

  • 1397/06/15 - 11:04
پیروان فرقه اهل حق قائل هستند که یکی از حکمت‌های دونادون، دریافت مجازات اعمال و کردار ناپسند و پاداش کردار نیک است. به این صورت که انسان هزار و یک جامه عوض می‌کند و با گردش در جامه‌های مختلف جزای اعمال گذشته خود را می‌بیند. بنابراین اگر در دنیا دچار گرفتاری و رنج و مشقتی می‌شود به خاطر اعمال گذشته است.

مطلب اجمالی

یکی از عقاید اصلی فرقه اهل حق، "دُونادون" به معنای: خروج روح از بدنی و ورود آن در بدن دیگر بعد از مرگ، است. که اساس این مسلک را تشکیل می‌دهد. [نامه سرانجام، ص 190] باور به دونادون که ازلحاظ ماهیت هیچ تفاوتی با تناسخ ندارد، باعث شده است که در باور اهل حق معاد کم‌رنگ و عالم برزخ را از دایره اعتقادات خارج کند.[ بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، ص 70] پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق برای اثبات اندیشه "دونادون" با تفسیر به رأی، به برخی از آیات قرآن کریم استدلال می‌کنند. ازجمله آیاتی که به آن استدلال شده است، آیه شریفه: «وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ[شوری/30] هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده‌اید و بسیاری را نیز عفو می‌کند، می‌باشد.»[تاریخ و فلسفه سرانجام، ص 145]
پیروان فرقه اهل حق قائل هستند که یکی از حکمت‌های دونادون، دریافت مجازات اعمال و کردار ناپسند و پاداش کردار نیک است. به این صورت که انسان هزار و یک جامه عوض می‌کند و با گردش در جامه‌های مختلف جزای اعمال گذشته خود را می‌بیند. بنابراین اگر در دنیا دچار گرفتاری و رنج و مشقتی می‌شود به خاطر اعمال گذشته است. [گلستان یارسان 1"دونادون"، صص 84-83] درحالی‌که مراد از این آیه شریفه این است که: مصائب و ناملایماتی که متوجه جامعه شما می‌شود به خاطر انجام گناهانی است که در جامعه اتفاق می‌افتد و مربوط به دُون گذشته نیست.

پی‌نوشت:
 صفی زاده، صدیق، نامه سرانجام یا کلام خزانه یکی از متون کهن یارستان، چاپ اول، تهران، هیرمند 1375، ص 190
رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 70 
 طاهری، طیب، تاریخ و فلسفه سرانجام شرحی بر نحله‌های فکری و اعتقادی در کردستان فرهنگ یارسان، اقلیم کردستان عراق، اربیل، 2009، ص 145
 اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بی‌جا، 1380، ص 84-83

مطلب تفصیلی-

"دُونادون" به معنای: خروج روح از بدنی و ورود آن در بدن دیگر بعد از مرگ، اساس مسلک اهل حق را تشکیل می‌دهد.[1] باور به دونادون که ازلحاظ ماهیت هیچ تفاوتی با تناسخ ندارد باعث شده است که در باور اهل حق معاد کم‌رنگ و عالم برزخ از دایره اعتقادات خارج شود.[2] معاد و برزخی که در ادیان آسمانی و شرایع الهی به آنها تأکید شده است. پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق برای اثبات اندیشه "دونادون" با تفسیر به رأی، به برخی از آیات قرآن کریم استدلال می‌کنند. ازجمله آیاتی که به آن استدلال شده است، آیه شریفه: "وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَةٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثیرٍ "[شوری/30] هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده‌اید، و بسیاری را نیز عفو می‌کند، می‌باشد.[3]
پیروان فرقه اهل حق قائل هستند که یکی از حکمت‌های دونادون، دریافت مجازات اعمال و کردار ناپسند و پاداش کردار نیک است. به این صورت که انسان هزار و یک جامه عوض می‌کند و با گردش در جامه‌های مختلف جزای اعمال گذشته خود را می‌بیند. بنابراین اگر در دنیا دچار گرفتاری و رنج و مشقتی می‌شود به خاطر اعمال گذشته است.[4]  این سخن ایشان در حالی است که: اولاً: ماهیت تناسخ و دونادون یکی است که طبق ادله عقلی و نقلی متواتر باطل دانسته شده است و چنین سخن باطلی هیچ‌گاه نمی‌تواند حکمتی داشته باشد. ثانیاً: در تفسیر این آیه شریفه بنابر تفسیر شریف المیزان دو احتمال وجود دارد که طبق هر دو احتمال، اندیشه دونادون را نمی‌توان با آن اثبات کرد: احتمال اول: خطاب در این آیه اجتماعی و متوجه به جامعه است، و مانند خطاب‌های دیگر منحل به خطاب‌های جزئی و به فرد فرد اجتماع نیست و لازمه‌اش این است که مراد از مصیبت هم مصائب عمومی و همگانی از قبیل قحطی، گرانی، وبا، زلزله و امثال آن باشد. پس مراد آیه این شد: مصائب و ناملایماتی که متوجه جامعه شما می‌شود، همه به خاطر گناهانی است که مرتکب می‌شوید و خدا از بسیاری از آن گناهان درمی‌گذرد و شما را به جرم آن نمی‌گیرد.[5] احتمال دوم: ممکن هم هست خطاب در آیه منحل به خطاب‌های جزئی و متوجه به فرد فرد بشر بشود، آن‌وقت مراد از"مصیبت" ناملایماتی است که متوجه جان و مال و فرزند و عرض تک تک افراد می‌شود و ناشی از گناهانی است که هر کس خودش مرتکب شده و خدا از بسیاری از آن گناهان درمی‌گذرد. [6] به‌هرحال چه خطاب عمومی غیر منحل باشد، و چه عمومی منحل، از سیاق برمی‌آید که اولاً مؤمن و کافر را یکسان شامل می‌شود و مؤید این معنا، آیه بعدی است که به‌طور مسلم متوجه مؤمن و کافر است. ثانیاً مراد ازجمله "بِما کَسَبَتْ أَیْدِی النَّاسِ" تنها گناهان و زشتی‌ها است، نه تمامی اعمال چه خوب چه بد. ثالثاً مراد از مصائبی که به انسانها می‌رسد آثار سوء دنیایی اعمال است، آثاری که بین آنها و آن اعمال ارتباط و تداعی خاصی است، نه جزای آخرتی اعمال.[7] بنابراین مصائب و ناملایماتی که متوجه جامعه شما می‌شود به خاطر انجام گناهانی است که در جامعه اتفاق می‌افتد و مربوط به دُون گذشته نیست. رابعا: شما چگونه به قرآن استدلال می‌کنید درحالی‌که آیات زیادی در قرآن کریم بر اثبات معاد و برزخ وجود دارد که طبق اندیشه شما چندان جایگاهی برای آن‌ها وجود ندارد.
بنابراین پیروان و سرسپردگان اهل حق باید بدانند که گرایش به اندیشه دونادون علل و عوامل روانی داشته که بزرگان و متفکران شما به خاطر فاصله‌گیری از شریعت اسلامی، دچار آن شده‌اند. به نظر می‌رسد یکی از علل روانی این عقیده، عدم درک مناسب از گرفتاری‌های دنیوی است که باعث شده است عدّه‌ای "بازگشت به زندگی جدید در این جهان" را وسیله‌ای برای تسکین افکار پریشان خود قرار می‌دادند.

پی‌نوشت:
[1] صفی زاده، صدیق، نامه سرانجام یا کلام خزانه یکی از متون کهن یارستان، چاپ اول، تهران، هیرمند 1375، ص 190
[2] رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 70  
[3] طاهری، طیب، تاریخ و فلسفه سرانجام شرحی بر نحله‌های فکری و اعتقادی در کردستان فرهنگ یارسان، اقلیم کردستان عراق، اربیل، 2009، ص 145
[4] اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بی‌جا، 1380، صص 84-83
[5] موسوی همدانی، سید محمدباقر، ترجمه تفسیر المیزان، چاپ بیست و دوم،  قم، دفتر انتشارات اسلامی،1386، ج 18، ص 86
[6] همان، ص 86  
[7] همان، ص 87

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.