برخی از صحابه پیامبر این خصوصیات را داشتند

  • 1397/02/18 - 11:39
صحابه پیامبر که او را از نزدیک دیده بودند، مهاجر یا انصار و یا کسانی بودند که بعدها به آنها ملحق شده بودند، البته صحابه بودن فضیلت نیست، چرا که برخی از ایشان متخلف بودند که در کتب فریقین نام ایشان و اعمال و کردارشان نوشته شده است و از طرف دیگر بودند صحابه‌ای که رفتار خوب داشتند.

خلاصه مقاله
اصحاب پیامبر بزرگ اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) کسانی بودند که او را از نزدیک دیده بودند و سخنان او را شنیده بودند، این اصحاب یا مهاجرین بودند و یا انصار و یا کسانی‌که بعدها به آنها ملحق شده بودند، البته صحابه بودن فضیلت و برتری محسوب نمی‌شود، چرا که برخی از ایشان متخلف بودند که در کتب فریقین نام ایشان و اعمال و کردارشان نوشته شده است و از طرف دیگر بودند صحابه‌ای که رفتار خوب داشتند.

متن مقاله
اصحاب پیامبر، از قبایل مختلف بودند که به مرور و در زمان حیات پیامبر اکرم با مسلمان شدن به دین اسلام گرویدند. اینان کسانی بودند که شخصاً رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را دیدند و سخنانش را شنیدند. یاران آن پیامبر بزرگوار اسلام به سه دسته تقسیم می‌شوند:
دسته اول: مهاجران که از مکه به مدینه هجرت کردند و...
دسته دوم:  انصار که عمدتاً از دو قبیله اوس و خزرج و ساکن در مدینه بودند
گروه سوم:  کسانی بودند که بعد از فتح مکه اسلام آوردند. در این میان برخی از این اصحاب خصوصیات ویژه‌ای داشتند، هر چند که صحابی بودن منشأ برای فضیلت خاص نیست، اما اگر فضیلتی هم داشته باشد، بستگی به درستی و نیت و اعتقاد و عملکردشان در زمان حیات و ممات پیامبراکرم است، چرا که برخی قبل و بعد از رحلت پیامبر اکرم به دستورات اسلام عمل نکردند و در کتب فریقین خصوصاً در کتاب‌های بزرگان اهل سنت صریحاً به آن‌ها اشاره شده است.
از جمله این‌که در مسند طیالسی با سندی از جبیر بن مطعم نقل شده است که پیامبر فرمود: «انّ فی اصحابی منافقین.[1] در میان اصحاب من منافقان وجود دارند.» لذا اگر در این روایت دقت کنیم می‌بینیم که پیامبر اکرم با کلمه‌ی «فی اصحابی» با صراحت بیان می‌دارد که منافقان در میان اصحاب ایشان هستند. چرا که همه‌ی منافقان شناخته شده و معلوم نبودند و از طرف دیگر ابن ابی الحدید در کتاب خود درباره‌ی منافقان زمان حیات پیامبر می‌نویسد که: «پیامبر اکرم در حالی وفات و رحلت نمود که خداوند همه‌ی منافقان را به صورت دقیق معین نکرده بود.»[2]
هم‌چنین در میان صحابه افرادی مانند ابوهریره دوسی وجود دارند که کتاب‌های صحاح اهل سنت از روایات جعلی و دروغ‌پردازی‌های او پر است. در حالی‌که ابن ابی الحدید از قول جاحظ در کتابش –کتاب التوحید- می‌نویسد که: ابوهریره در روایتش از پیامبر ثقه و مورد اعتماد نیست، و حضرت علی (علیه‌السلام) او را در روایاتی که نقل می‌کند، موثق نمی‌دانست، بلکه او را متهم به کذب و ... می‌کرد، و همین‌طور عمر بن خطاب و عایشه بارها و بارها او را تکذیب می‌کردند و این سخن عمر بن خطاب است که می‌گفت: هیچ کس بر پیامبر دروغ‌گوتر از ابوهریره دوسی نیست.[3]
در نتیجه وقتی برخی از اصحاب این خصوصیات را دارند، آن وقت چگونه است که اهل سنت جایگاه ویژه‌ای را برای این‌گونه صحابه قائلند و عبارات عجیبی به‌کار می‌برند، مانند: بهترین امت در میان امم انبیاء الهی،[4] و یا اصحاب عادل که به نیکی از ایشان یاد می‌شود،[5] و یا آزار و دشنام ایشان را مساوی با دشنام و آزار پیامبر اکرم قلمداد می‌کنند؟[6]

پی‌نوشت:

[1]. مسند، ابی داود طیالسی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1425ق)، ج1 ص506 حدیث991.
[2]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الاضواء، بیروت، لبنان، ج20 ص32.
[3]. همان، ج20 ص24.
[4]. مسند، احمد بن حنبل، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، (1421ق)، ج36 ص451 حدیث22137.
[5]. الفقه الاکبر، ابوحنیفه، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ص304.
[6]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، موسسه المختار، قاهره، مصر، کتاب فضائل الصحابه، حدیث2540.
البدایه و النهایه، ابن کثیر، دارالفکر، بیروت، لبنان،(1408ق)، ج8 ص241.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.