مخالفت صحابه با پیامبر اسلام و دیگر صحابه

  • 1397/02/18 - 11:39
شیعه معتقد است برخی از صحابه منافق و غیر عادل بودند و برای اثبات نظر خود از کتب فریقین مواردی را می‌آورند که ادعایشان را ثابت می‌کند. اما از نظر اهل سنت اصحاب پیامبر افرادی بسیار خوب بودند و همه ایشان را باید توثیق کرد، چرا که آنها را عادل می‌دانند و این نظر غیر آن چیزی است که در تاریخ آمده است.

خلاصه مقاله
از اعتقادات شیعه این است که برخی از صحابه پیامبر بزرگ اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) منافق و غیر عادل بودند و برای اثبات این نظر خود می‌گویند که اگر در کتب فریقین خصوصاً اهل سنت رجوع کنیم، اعمال و رفتار ایشان را می‌توان مورد نقد و بررسی قرار داد. اما از نظر اهل سنت اصحاب پیامبر افرادی بسیار خوب بودند و همه ایشان را باید توثیق کرد، چرا که آن‌ها را عادل می‌دانند و این نظر غیر آن چیزی است که در نقلهای تاریخی و کتب حدیث آمده است.

متن مقاله
شیعه معتقد است که برخی از صحابه علاوه بر این‌که منافق و دروغ‌گو و ... بودند، از عدالت هم ساقط گردیده‌اند؛ برای اثبات این ادعا، مطالب گوناگونی را از کتب معتبر اهل سنت بیان داشته، نشان داده صحابه‌ای بودند ستمکار، گنهکار، و عصیانگر، و سرکش و از خدا و پیامبر اسلام، حیاء و شرم نمی‌کردند و نافرمان بودند و این در حالی بود که خداوند در قرآن و پیامبر طبق روایات فراوانی ایشان را هشدار می‌دادند که مبادا به عصر جاهلیت برگردند. کسانی‌که همیشه ساز مخالف سر می‌دادند، در حالی‌که جزء صحابه‌ای بودند که همراه با پیامبر اکرم تمام دستورات الهی را می‌دانستند و یا از حضرت سؤال می‌کردند. این گروه از صحابه علاوه بر این‌که با یکدیگر مخالفت می‌کردند با وقاحت و بی‌شرمی تمام، از خود پیامبر اکرم هم متابعت و حرف‌شنوی نداشتند، از جمله این موارد مانند:
برخی از این اصحاب در زمان رحلت پیامبر، در آن لحظه‌ای که حضرت دوات و قلم خواسته بود به ایشان جسارت و توهین کردند و او را هذیان‌گو نامیدند.[1] و به دخترش بی‌احترامی کردند که در کتب اهل سنت آمده است.[2]
برخی از این صحابه مانع از پرداخت زکات شدند، شرب خمر می‌کردند مانند محجن ثقفی، و مرتد گردیدند مثل طلیحه بن خویلد.[3]
برخی دیگر از صحابه که معروف هم بودند جنگ جمل و صفین را به راه انداختند و خون هزاران مسلمان را ریختند...[4]
برخی از این صحابه برخی دیگر را مورد لعن و سبّ و دشنام خود قرار می‌دادند، مثل معاویه که در منابر و خطبه‌ها، حضرت علی (علیه‌السلام) را سبّ و لعن می‌کرد و دستور داد دیگران هم این کار را بکنند.[5]
و هم‌چنین اختلاف نظر در مسائل دین، مثلاً عمر بن خطاب متعه حج و متعه زن را حرام کرد و از آن نهی کرد، اما جابر بن عبدالله انصاری و ابن عباس و ... می‌گفتند متعه حلال است و در زمان پیامبر صورت می‌گرفت، کدام نظر درست است.[6]
حضرت علی (علیه‌السلام) و عباس عموی پیامبر و سعد بن عباده و دیگران ... تا چندین ماه با ابوبکر بیعت نکردند، آیا ابوبکر بر خطاء بود یا این افراد؟[7]
در نتیجه با همه‌ی این موارد یاد شده و حتی بیشتر از این‌ها که درباره‌ی صحابه‌ی پیامبر بیان شده است، آیا قابل تصوّر است که پیامبر در مورد آنان با کمی اختلاف در متن حدیث بفرماید: «انّ اصحابی کالنجوم، بایّهم اقتدیّتم اهتدیّتم.[8] اصحاب من مانند ستارگانند، به هر کدام که اقتداء کنید هدایت می‌شوید»؟؟؟ در حالی‌که برخی از اهل سنت به این حدیث تمسک می‌کنند، ولی اکثر از ایشان مانند: ذهبی، بیهقی، ابن عبدالبر، جزری، ابن حزم، ابن کثیر، دارقطنی، بزاز، البانی، مزنی، احمد بن حنبل، ابن عساکر، ابن جوزی، زمخشری، ابن قیم جوزیه، ابن عدی، عسقلانی، خطیب بغدادی، سخاوی، سیوطی، متقی هندی، ملا علی قاری، مناوی، خفاجی، شوکانی و... آن را شدیداً ردّ می‌کنند.
مثلاً البانی گفته است: این حدیث وضع شده است. ابن حزم اندلسی گفته است: ظاهر شده است که این روایت اصلی را ثابت نمی‌کند، بلکه شکی نیست که دروغ است و خداوند با سخنان خود «ولاتنازعوا...» در سوره انفال آیه 46 از تفرقه و اختلاف نهی کرده است و محال است که پیامبر خدا به پیروی از هر گوینده صحابی فرمان داده باشد، در حالی‌که در میان آنان کسی وجود دارد که چیزی را حلال می‌شمرد و آن دیگری حرام.[9]

پی‌نوشت:

[1]. صحیح بخاری، بخاری، دار ابن کثیر، دمشق، سوریه، کتاب المرضی، باب المریض، ج5 ص137.
[2]. ملل و نحل، شهرستانی، دار المعرفه، بیروت، لبنان، ج1 ص257.
عقد الفرید، ابن عبد ربه، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج4 ص259.
[3]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار الاضواء، بیروت، لبنان، ج20 ص28.
[4]. تاریخ طبری، طبری، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، (1408ق)، ج3 ص98.
[5]. الکامل فی التاریخ، ابن اثیر، دار صادر، بیروت، لبنان، ج3 ص472.
[6]. فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دار الکتب العلمیه، بیروت، لبنان، ج9 ص141.
[7]. اسد الغابه، ابن اثیر جزری، دار الفکر، بیروت، لبنان، ج2 ص443.
[8]. موسوعه الاقوال، دار قطنی، دار المغرب الاسلامی، بیروت، لبنان، (1406ق)، ج1 ص82.
[9]. سلسله الاحادیث الضعیفه و الموضوعه، البانی، مکتبه المعارف، ریاض، عربستان، (1415)، ج1 ص149-151

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.