خرقهسوزی رسمی صوفیانه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ برخی بر این اعتقاد هستند که اشاره کتب و اشعار صوفیانه به خرقهسوزی فقط یک برداشت ذوقی است و نمیتوان گفت که خرقهسوزی یک رسم صوفیانه است. از طرفی محققینی براین عقیده هستند که در هر دوره خرقهسوزی به علل مختلفی صورت میپذیرفته و باعث شده بهصورت رسمی صوفیانه تبدیل شود. استاد همایی مینویسد: «خرقه سوختن در میان فقرای اهل تصوف رسمی بوده است نظیر صدقه دادن، یعنی اگر بلایی رفع میشده یا خبر خوش بسیار مهمی میرسیده، یکی از اصحاب یا شیخ، خرقه خود را بهرسم صدقه و شکر میسوزانده است، مثل اسپندسوزی و نظایر آن.» [مقاله خرقهسوزی آیینی رندانه اما آرمانی، ص 12] برخی دیگر از محققین هدف از خرقهسوزی را کیفر دادن صوفی خطاکار دانستهاند. به این صورت که اگر مریدی حرمت جامه درویشی را رعایت نمیکرد، بنا بهدستور شیخ، خرقه او را از تنش بیرون آورده و در آتش میسوزاندند.» [تاریخ خانقاه ایران، صص 448 - 449] این از عجایب صوفیه است که به خاطر نگه نداشتن احترام خرقه توسط مریدی، آن خرقه را به آتش بکشند. اینها همه انحرافاتی است که از انحراف اصلی صوفیه یعنی خرقهپوشی حاصل شده و نشان دهنده رسمی صوفیانه است و نمیتوان خرقهسوزی را نادیده گرفت و آن را برداشتی ذوقی خواند.
پینوشت:
[1]. دادابه، اصغر، مقاله خرقه سوزی آیینی رندانه اما آرمانی، آذر 1373، شماره 15، ص 12
[2]. کیانی، محسن، تاریخ خانقاه ایران، کتابخانه طهوری، تهران، 1369، صص 448-449
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ خرقهسوزی را باید امری صوفیانه دانست که برخی آن را از رسومات تصوف قدیم بهشمار آوردهاند که در بعضی اشعار و کتب صوفیه به آن اشارههایی شده است و برخی دیگر بر این اعتقاد هستند که خرقهسوزی فقط یک برداشت ذوقی است نه رسمی صوفیانه. اگرچه در قرنهای اخیر اثری از خرقهسوزی بهعنوان رسمی صوفیانه در میان صوفیان نیست، اما نمیتوان خرقهسوزی را بهعنوان رسمی صوفیانه نادیده گرفت. زیرا محققین بزرگی همچون دارابی، علامه دهخدا و از محققین این عصر، دکتر غنی، نفیسی و امثالهم در کتب خود به این رسم صوفیانه اشاره کردهاند و در کتب خود خرقهسوزی را بهخاطر امری خاص دانسته که هرکدام از ایشان نظری مغایر با دیگری در مورد آن داشتهاند.
علامه دهخدا و سودی و استاد همایی خرقهسوزی را نشانه شکر و شوق یک صوفی میدانند. چنانچه سودی میگوید: «سوختن خرقه که رسمی است ایرانی، به شکرانه رفع کدورت میان دو دوست، صورت میگرفته است.» [1] یا استاد همایی مینویسد: «خرقه سوختن در میان فقرای اهل تصوف رسمی بوده است نظیر صدقه دادن، یعنی اگر بلایی رفع میشده یا خبر خوش بسیار مهمی میرسیده، یکی از اصحاب یا شیخ، خرقه خود را بهرسم صدقه و شکر میسوزانده است، مثل اسپندسوزی و نظایر آن.» [2] اما جدای از انحراف بودن خرقهسوزی باید گفت که کدام انسان عاقلی به نشانه شکر بهجای اینکه چیزی را صدقه بدهد آن را آتش میزند. جالب اینکه این آتش زدن را صدقه و شکر درراه خداوند متعال میدانستند و نه اسراف.
اما برخی از محققین همچون نفیسی، خرقه سوختن را رسمی میداند که باهدف ترک مقام ارشاد انجام میگرفته است. ایشان مینویسد: «گاه مرشد کوچکتر در برابر مرشد بزرگتر خرقه خود را میسوزاند و بدین ترتیب در برابر او مقام ارشاد را ترک میگفت.» [3] این امر نشاندهنده پوچ بودن مقام خرقه نزد ایشان است که با هرگونه اتفاقی، خرقهای که آن را مقدس بهشمار میآوردند را به آتش میکشیدند.
برخی دیگر از محققین هدف از خرقهسوزی را کیفر دادن صوفی خطاکار دانستهاند. به این صورت که اگر مریدی حرمت جامه درویشی را رعایت نمیکرد، بنا بهدستور شیخ، خرقه او را از تنش بیرون آورده و در آتش میسوزاندند.» [4] این از عجایب صوفیه است که بهخاطر نگه نداشتن احترام خرقه توسط مریدی، آن خرقه را به آتش بکشند. زیرا اگر خرقه نزد ایشان دارای احترام و جایگاه ویژهای است. بنابراین نباید که آن خرقه را آتش بزنند. زیرا قطعاً بیحرمتی که از آتش زدن خرقه حاصل شده است کمتر از بیحرمتی مرید به خرقه نیست. تمام این موارد انحرافاتی است که از انحراف اصلی یعنی خرقهپوشی حاصل شده است و بهصورت رسمی صوفیانه در میان متصوفه درآمده است.
پینوشت:
[1]. سودی بسنوی، محمد، شرح سودی بر حافظ، ترجمه ستار زاده، نشر انزلی، ارومیه، 1362، ص ج 1، ص 158
[2]. دادابه، اصغر، مقاله خرقه سوزی آیینی رندانه اما آرمانی، آذر 1373، شماره 15، ص 12
[3]. نفیسی، سعید، در مکتب استاد، نشر مطبوعاتی عطایی، تهران، 1344، صص 15-17
[4]. کیانی، محسن، تاریخ خانقاه ایران، کتابخانه طهوری، تهران، 1369، صص 448-449
افزودن نظر جدید