نواندیشان اهل حق و عذر بدتر از گناه در ترک نماز

  • 1397/03/19 - 08:44
برخی از نویسندگان معاصر جامعه اهل حق که اندیشه استقلال این فرقه از سایر ادیان آسمانی مخصوصاً دین مبین اسلام دارند در مقابل این سؤال که چرا یارسان به حضرت علی (ع) معتقد است و او را اولین تجلی ذات خداوند متعال می‌دانند و باور دارند که علی (ع) همواره نماز می‌خواند و در محراب نماز به شهادت رسید، اما نماز نمی‌خوانند، مطالبی بیان می‌کنند که کاملاً برخلاف سیره جاری اهل حق درباره نماز خواندن است.

مطلب اجمالی– ترک نماز یکی از معضل‌های اساسی آیین یاری است. اکثر خاندان‌های اهل حق، غیر از خاندان آتش بیگی و برخی از پیروان نورعلی الهی [پژوهشی دقیق: اهل حق تاریخچه عقاید فقه، صص 133-132] با وجود اینکه منکر اصل نماز نیستند و انجام آن را مستحب می‌دانند نه واجب،[سرسپردگان، ص 61] اما این فریضه الهی را با توجیهاتی غیرقابل‌ قبول به‌جا نمی‌آورند. اما برخی از نویسندگان معاصر جامعه اهل حق، که اندیشه استقلال این فرقه از سایر ادیان آسمانی، مخصوصاً دین مبین اسلام دارند، در مقابل این سؤال که چرا اهل حق علیرغم اینکه امیرالمؤمنین علی(علیه‌السلام) را اولین تجلی ذات خداوند متعال می‌دانند[آداب و ارکان یارسان، ص 237] و معترف هستند که علی (علیه‌السلام) همواره نماز می‌خواند و در محراب نماز به شهادت رسید، اما نماز نمی‌خوانند، مطالبی بیان می‌کنند که کاملاً برخلاف سیره جاری اهل حق درباره نماز خواندن است. اینان می‌گویند: «ما قبل از عصر "پِردیور" به باطن اشخاص معتقدیم نه به‌ظاهراعمال آنها (یعنی اهل حق قبل از سلطان اسحاق به اعمال ظاهری افرادی که محل تجلی ذات الهی بوده‌اند توجهی ندارند). چون تجلی‌های حق در هر دوره رفتاری را بنا بر مصلحتی خاص انجام داده‌اند و اگر ما بخواهیم آن رفتارها را تکرار کنیم باید تمام اعمال مذهبی تمام ادیان را بجا آوریم نماز بخوانیم، کلیسا برویم، خانقاه برویم، در معابد عبادت کنیم و.... اما جدا از دلایل منطقی و حاصل درک ما، کلامات اهل حق هم به‌صراحت یاران را منع کردند از انجام اعمال سایر ادیان.»[پیرامون یاری" پرسش و پاسخ‌هایی پیرامون آیین یاری، ص 42] این سخن نو اندیشان اهل حق، مبتنی بر دونادون و استقلال آیین اهل حق است، درحالی‌که هر دو طبق ادله مختلف، مردود است.

پی‌نوشت:
 محمدی، محمد، پژوهشی دقیق: اهل حق تاریخچه عقاید فقه، چاپ اول، تهران، پازینه، 1384
 خواجه الدین، سید محمدعلی، سرسپردگان تاریخ و شرح عقاید دینی و آداب و رسوم اهل حق (یارستان) چاپ دوم، تهران، منوچهری،1362
میره بیگی، سید طهمورث، پیرامون یاری" پرسش و پاسخ‌هایی پیرامون آیین یاری"، بی‌جا، بی‌تا، سؤال سیزده

مطلب تفصیلی– ترک نماز یکی از معضلات اساسی آیین یاری است. اکثریت خاندان‌های اهل حق، غیر از خاندان آتش بیگی و برخی از پیروان نورعلی الهی،[1] با وجود اینکه منکر اصل نماز نیستند و انجام آن را مستحب می‌دانند نه واجب،[2] اما این فریضه  الهی را با توجیهات ذیل به‌جا نمی‌آورند:
توجیه اول: خدمت به خلق خداوند خود عبادت است و نیازی به  انجام نماز نیست.[3]
 توجیه دوم: نیاز بهتر از نماز است زیرا پیامبر ( صلی‌الله علیه و آله) هزار رکعت نماز را در مقابل یک سیب که نیاز بود، دادند.[4]
توجیه سوم: نیاز و نماز هر دو به خاطر قرب الی الله است، چون اهل حق با پرداخت نیاز، به این هدف می‌رسد، بنابراین لزوم ندارد نماز بخوانند.[5]
توجیه چهارم: نماز ذکر خداوند است و نیاز شکر او، بنابراین نمی‌شود هم نماز خواند و هم نیاز به‌جا آورد.[6]
توجیه پنجم: عادت کرده‌ایم که نماز نخوانیم و ترک این عادت مشکل است.[7]
 توجیه ششم: حمد خداوند با هر زبانی باشد جایز است، چه با نماز باشد چه با نیاز.[8]
اما برخی از نویسندگان معاصر جامعه اهل حق که اندیشه استقلال این فرقه از سایر ادیان آسمانی مخصوصاً دین مبین اسلام دارند و بر دین مستقل یارسان تأکید می‌کنند، در مقابل این سؤال که چرا یارسان به حضرت علی (علیه‌السلام) معتقد است و امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) را اولین تجلی ذات خداوند متعال می‌دانند[9] و می‌داند که علی (علیه‌السلام) همواره نماز می‌خواند و در محراب نماز به شهادت رسید، اما ایشان نماز نمی‌خوانند، مطالبی بیان می‌کنند که کاملاً برخلاف سیره جاری اهل حق درباره نماز خواندن است. ایشان می‌گویند: «آیا فرد مسلمانی هست که به حضرت عیسی معتقد نباشد؟ آیا در قرآن نام عیسی به‌عنوان پیامبر نیامده است؟ پس چرا هیچ مسلمانی به کلیسا نمی‌رود؟ یا رفتن به کلیسا و انجام اعمال مسیحیان برایش یک اصل محسوب نمی‌شود؟ چون اسلام دیدگاهش به حضرت مسیح دید قرآنی است نه انجیلی. مسلمانان با دیدگاه اسلام به مسیح باور دارند و معتقد هستند. حال یارسان نیز با دیدگاه کلامات مربوط به خود به حضرت علی (علیه السلام) و سایر بزرگان ادیان معتقد است و به خاطر باور به تجلی حق در تمام دوران‌ها و همچنین امر دونادون تقریباً به تمام ادیان‌ها باور دارد و این جهان‌بینی یارسان را نشان می‌دهد. حال اگر به خاطر اعتقاد بر وجود و ذات یک شخص در دوره‌ای خاص افراد مستلزم به انجام اعمال ظاهری و طبق مصلحت آن ذات داران بشوند، از این رو همه یارسان باید خود را به دیوانگی و جنون بزنند چراکه دقیقاً همان اعتقادی که به حضرت علی (علیه‌السلام) داریم به بهلول هم داریم و بین بهلول و حضرت علی (علیه‌السلام) هیچ تفاوتی برای یارسان نیست و هر دو یک ذات واحد در دو زمان هستند. پس ما قبل پردیور به باطن اشخاص معتقدیم نه به‌ظاهر اعمال آنها. چون تجلی‌های حق در هر دوره رفتاری را بنا بر مصلحتی خاص انجام داده‌اند و اگر ما بخواهیم آن رفتارها را تکرار کنیم باید تمام اعمال مذهبی همه ادیان را بجا آوریم. مثلا نماز بخوانیم، کلیسا برویم، خانقاه برویم، در معابد عبادت کنیم و.... این‌ها دلایل منطقی و عقلی انجام ندادن فرایض سایر ادیان بود که به‌تنهایی جواب سؤالات می‌باشد. اما جدا از دلایل منطقی و حاصل درک ما، کلامات هم به‌صراحت یاران را منع کردند از انجام اعمال سایر ادیان.»[10]

نواندیشان فرقه اهل حق باید بدانند: اولاً: دلایل شما مبتنی بر اندیشه "دونادون" است که از لحاظ ماهیت -خروج روح از بدن به هنگام مرگ و ورود آن در بدن دیگر- با تناسخ هیچ تفاوتی ندارد و طبق ادله عقلی و نقلی این اندیشه باطل است. بنابراین سخن شما که می‌گویید اگر قرار باشد ما نماز بخوانیم، باید تمام اعمال عبادی ادیان گذشته را انجام دهیم، نیز سخن گزاف و بیهوده‌ای است. ثانیاً: با بررسی تاریخ و جستجو در متون دفتری و کلامی اهل حق، مشخص می‌شود پیروان این فرقه شاخه ایرانی ادامه غلات شیعه زمان ائمه اطهار (علیهم‌السلام) هستند که در سیر تطور خود، در طول تاریخ با آمیختن برخی از افکار و عقاید ایران باستان با افکار غالیانه خود، به‌صورت ساختار کنونی درآمده‌اند. ثالثاً: هیچ دلیلی بر اثبات دین مستقل یارسان وجود ندارد و این اندیشه  که توسط نواندیشان اهل حق برای سرکوب بزرگان و سادات سنت‌گرای خود و کسب مقام و موقعیت در میان عموم سرسپردگان این مسلک مطرح می‌شود با توجه به آنچه در وابستگی این فرقه به اسلام وجود دارد،[11] مردود شمرده می‌شود. بنابراین قیاس اهل حق به اسلام و مسیحیت و یا هر دین دیگری، توهمی بیش نیست. رابعاً: دفاتر کلامی شما -برفرض اینکه بتوان آنها را دلیل قرارداد-، زمانی می‌شود به آنان تمسک کرد که دچار تحریف‌نشده باشند و حال‌آنکه بسیاری از کلام دانان و کلام خوانان اهل حق بر تحریف و تفسیر به رأی این کلام‌ها در طول تاریخ توسط پیشوایان اهل حق، اذعان کرده‌اند. خامساً: با بررسی متون کلامی اهل حق متوجه می‌شویم که این دفاتر نه تنها برای نمازخواندن اهل حق، منعی بیان نکرده‌اند، بلکه در برخی از آن‌ها بر اقامه نماز تصریح‌شده است. بنابراین آنچه از مطالب مذکور به‌دست می‌آید این است که این گروه نواندیش، برای نماز نخواندن خود، عذری بدتر از گناه مطرح می‌کنند که به‌هیچ‌وجه قابل دفاع نمی‌باشد.

پی‌نوشت:  
[1] محمدی، محمد، پژوهشی دقیق: اهل حق تاریخچه عقاید فقه، چاپ اول، تهران، پازینه، 1384، صص 133-132
[2] خواجه الدین، سید محمدعلی، سرسپردگان تاریخ و شرح عقاید دینی و آداب و رسوم اهل حق (یارستان) چاپ دوم، تهران، منوچهری،1362، ص 61
[3] القاصی، مجید، آئین یاری اندرز یاری رمز یاری، تهران، طهوری، 1362،  5-4 و 113
[4] خواجه الدین، سید محمدعلی، سرسپردگان تاریخ و شرح عقاید دینی و آداب و رسوم اهل حق (یارستان) چاپ دوم، تهران، منوچهری،1362، ص 63-61
[5] صدر حاج جوادی، احمد و.....، مکاتبه سید قاسم افضلی،  دائرة‌المعارف تشیع، ج 3، چاپ اول، تهران، موسسه دائرة‌المعارف تشیع  1371، ص 661
[6] خدابنده، عبدالله، شناخت فرقه اهل حق، چاپ اول، تهران، امیرکبیر، 1382، ص 168 به نقل از: نیک نژاد، کاظم، گنجینه یاری، صص 127- 124
[7] آزادی، علی‌محمد، آشنایی با عقاید و آداب‌ورسوم دینی اهل حق در استان کرمانشاه، چاپ دوم کرمانشاه، مؤسسه فرهنگی، هنری و سینمایی کوثر، ۱۳۸۲، ص 104
[8] خدابنده، عبدالله، شناخت فرقه اهل حق، چاپ اول، تهران، امیرکبیر، 1382، 170-169  
[9] هاموش، آداب و ارکان یارسان، 1386، کرند غرب، ص 237
[10] می‌ره بیگی، سید طهمورث، پیرامون یاری" پرسش و پاسخ‌هایی پیرامون آیین یاری"، بی‌جا، بی‌تا، سؤال سیزده، ص 42  
[11] بنگرید به: رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، صص 147-144
[12] همان، ص 160   

تولیدی

دیدگاه‌ها

ما که علی رو خدا میدونیم شما علی رو پدر خدا میدونید وقتی در اذان میگید علی ولی الله ولی یعنی پدر و علی پدر خدا لطفاً دیگه برای داستان سرایی نکنید

جناب اوجی ضمن عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما و تشکر از اظهار نظرتان متاسفانه در اظهار نظر شما شتاب‌زدگی و تعصب کورکورانه‌ای وجود دارد که باعث شده است چنین سخنان بیان کنید. اگر شماعلی(علیه‌السلام) را خدا می‌دانید که تکلیفتان معلوم است و بهتر است به تاریخ و سیره مولا علی(علیه السلام) در برخورد با چنین اندیشه ای نگاهی بکنید،آن موقع مشخص می شود که ما داستان سرائی می کنیم یا شما. اگر شتاب زدگی شما برای مطالب مذکور است، آن مطالب از منابع مطالعاتی و کلامی اهل حق است، پس نباید به جای تفکر رَه تعصب را بگیرید. اما اینکه می فرمایید شما علی(علیه‌السلام) را در اذان پدر خدا می دانید، حکایت از بی‌دقتی شما در معنای این عبارت است زیرا طبق قواعد ادبیات عرب،«اشهد ان علیاً ولیّ الله» به معنای "علی ولیّ مِن الله" یعنی علی، ولایت‌دارنده و صاحب ولایت از جانب خداست زیرا بر اساس اعتقاد عالمان علم نحو، بین مضاف و مضاف الیه، حرف جر در تقدیر است و در اینجا، حرف جرّ «مِن» بین مضاف یعنی کلمه "ولی" و بین مضاف الیه، یعنی کلمه "الله" در تقدیر است.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.