تکامل انسان مرهون دونادون یا اطاعت از دستورات الهی

  • 1397/02/23 - 10:41
پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق، حکمت اصلی دونادون را "سیر تکامل بشر" می‌دانند، در حالی که این اندیشه، مسئله معاد را در دفاتر و کلام‌های فرقه اهل حق بسیارکم رنگ جلوه می‌دهد و عالم برزخ را از دایره اعتقادات خارج می‌کند.

مطلب اجمالی- باور و اعتقاد  به دُونادون، مسئله معاد را در دفاتر و کلام‌های فرقه اهل حق بسیارکم رنگ جلوه می‌دهد و عالم برزخ را از دایره اعتقادات خارج می‌کند. [بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، ص 70] پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق، حکمت اصلی دونادون را "سیر تکامل بشر در گردش‌های متوالی روح" می‌دانند.[آئین یاری اندرز یاری رمز یاری، تهران، ص 112] این سخن در حالی است که اولاً: اقسام چهارگانه تناسخ که عبارت‌اند از: نسخ، فسخ، رسخ، مسخ در متون یاری دیده می‌شود، بنابراین هیچ تفاوت ماهیتی بین تناسخ و دُونادون نیست و ادله عقلی و نقلی بر بطلان تناسخ، دُونادن را نیز در بر می‌گیرد. ثانیاً: دونادون با تکامل بشری سازگاری ندارد زیرا: تکامل انسان با انجام اوامر الهی و تر ک نواهی الهی و انجام کارهای نیکو است نه با جامه عوض کردن. نتیجه اینکه پیروان فرقه اهل حق باید بدانند؛ باور به دُونادون با توجیه‌ها و القای حکمت‌هایی ساختگی  مانند سیر تکامل، جز فاصله گرفتن از انجام اوامر الهی و نواهی الهی، ثمر دیگری ندارد.

پی‌نوشت:
رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 70
القاصی، مجید، آئین یاری اندرز یاری رمز یاری، تهران، طهوری، 1362، ص 112

مطلب تفصیلی- "دُونادون" به معنی: "گردش متوالی روح در هزار و یک بدن"، یکی از عقاید مهم واصلی  و از ارکان آیین یارسان است. [1] که ازلحاظ ماهیت-خروج روح از بدنی بعد از مرگ و ورود آن به بدن دیگر- با "تناسخ" هیچ تفاوتی ندارد. [2] باور و اعتقاد  به دونادون، مسئله معاد را در دفاتر و کلام‌های فرقه اهل حق بسیارکم رنگ جلوه می‌دهد و عالم برزخ را از دایره اعتقادات خارج می‌کند. [3] پیروان و سرسپردگان فرقه اهل حق، حکمت اصلی دونادون را "سیر تکامل بشر در گردش‌های متوالی روح" می‌دانند، [4] و معتقد هستند که:" دونادون برای رسیدن به کمال است و آنهایی که استعداد و عشق و علاقه‌ای داشته باشند در طی این زندگانی‌ها خود را از هرگونه آلایشی پاک می‌کنند و دُون یا جامه بعدی آنها کامل‌تر از دون قبلی آنها خواهد بود و مراحل کمال را طی کرده و به معشوق حقیقی می‌رسند."[5] بنا بر اعتقاد اهل حق، این سیر کمال، صعودی است نه نزولی [6] و حال‌آنکه در دفاتر و متون کلامی یارسان، چهار مرحله تناسخ پذیرفته‌شده است. تناسخ به معنای خروج روح بعد از مرگ از بدن و وارد شدن آن در بدن دیگراست. [7] که دارای چهار مرحله است:
1-نسخ: عبارت است از خروج روح از بدن یک انسان بعد از موت و حلول آن به بدن انسان دیگر.
2- مسخ: عبارت است از خروج روح از بدن یک انسان بعد از مرگ و حلول آن در بدن یک حیوان.
3- فسخ: عبارت است از خروج روح از بدن یک انسان بعد از مرگ و حلول آن به نبات.
4- رسخ: عبارت است خروج روح بعد از مرگ یک انسان و حلول آن به جماد. [8]  
حال با توجه به مطالب مذکور باید گفت که:
اولاً: در دفاتر یاری چهار مرحله تناسخ ذکرشده است و برخی از متون اهل حق به‌صراحت به‌جای دُونادون، واژه تناسخ را به‌کار برده‌اند، [9] بنابراین نمی‌توان تفاوتی را برای دُونادون و تناسخ لحاظ کرد و مقید کردن گردش روح به هزار و یک بدن، [10] ماهیت این اعتقاد باطل را تغییر نمی‌دهد. ثانیاً: اگر دُونادون برای تکامل است؛ چگونه شما پیروان آیین یاری، معتقدید برخی از بزرگان اهل حق مانند "هفتن" مدتی در دُون شیطان بوده‌اند. [11] و یا اینکه برخی از آن بزرگان، مانند"دده بگتر" که اهل حف او را دُون "داود کو سوار" می‌دانند، گواهی وجود شیطان را در وجود خود داده است. [12] آیا دُون شیطان بودن که نافرمانی الهی را در کارنامه خود دارد و رانده‌شده درگاه الهی می‌باشد، سیر به‌سوی کمال است؟ ثالثاً: اگر اهل حق دُونادون را سیر به‌سوی تکامل می‌داند، چگونه ممکن است انسانی که در دوران زندگانی خود، کمالات را به‌دست آورده است، بعد از مرگ آنها را از دست بدهد و دوباره از اول شروع کند؟ مگر نه اینکه هر حرکت طبیعی روی به سمت کمال دارد و در عالم هیچ حرکتی به سمت نقص جریان ندارد؟ [13] رابعاً: آیا سیر تکامل با نزول در نباتات و جمادات سازگاری دارد؟ مگر می‌شود انسان از مرتبه انسانی به حیوانی، نباتی و جمادی تنزل پیدا کند؟ خامساً: تکامل انسان به چیست؟ تکامل انسان با انجام اوامر الهی و تر ک نواهی الهی و انجام کارهای نیکو است نه با جامه عوض کردن.
بنابراین با توجه به اینکه دُونادون ازلحاظ ماهیت تفاوتی با تناسخ ندارد، ادله عقلی و نقلی که بنا بر اعتراف خود اهل حق بر بطلان تناسخ اقامه‌شده است، [14] دُونادون را نیز شامل می‌شود و باور به دُونادون با توجیه‌ها و القای حکمت‌هایی ساختگی  مانند سیر تکامل، جز فاصله گرفتن از انجام اوامر الهی و نواهی الهی، ثمر دیگری ندارد.  

پی‌نوشت:
[1] خواجه الدین، سید محمدعلی، سرسپردگان تاریخ و شرح عقاید دینی و آداب و رسوم اهل حق (یارستان)، چاپ دوم، تهران، منوچهری،1362، ص  12
[2] رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 70   
[3] همان، ص 70
[4] القاصی، مجید، آئین یاری اندرز یاری رمز یاری، تهران، طهوری، 1362، ص 112  
[5] سید محمد، اکبری، گلستان یارسان 1"دونادون"، بی‌جا، 1380، ص 82
[6] الهی، نورعلی، برهان الحق، چاپ هشتم، تهران، جیحون، 1373، ص 174   
[7] رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 71   
[8] همان، ص 71
[9] القاصی، مجید، آئین یاری اندرز یاری رمز یاری، تهران، طهوری، 1362، ص 7
[10] سید محمد، اکبری، گلستان یارسان 1"دونادون"، بی‌جا، 1380، ص 65  
[11] طاهری، طیب، تاریخ و فلسفه سرانجام شرحی بر نحله‌های فکری و اعتقادی در کردستان فرهنگ یارسان، اقلیم کردستان عراق، اربیل، موکریانی، 2009، ص  71
[12] رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 72
[13] همان، 95
[14] تیموریان زند، یارمراد، نمی از یم حقیقت، چاپ اول، تهران، هزار کلک، 1382، ص 57 

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.