عدم لزوم آمدن روایات در بخاری و مسلم

  • 1397/01/30 - 23:35
احادیث مهدویت از مسلّمات شیعه و سنّی بوده و هر دو مذهب، روایات آن را صحیح، متواتر و غیر قابل انکار دانسته‌اند تا جایی که حتّی وهّابیون نیز منکر آن را خارج از دین دانسته‌اند. با این وجود برخی همچون قرضاوی، قفاری با این دستاویز که بخاری و مسلم در دو کتاب خود آن را روایت نکرده‌اند، تلاش در انکار این روایات نموده‌اند.

احادیث مهدویت از مسلّمات شیعه وسنّی بوده و هر دو مذهب، روایات آن را صحیح، متواتر و غیر قابل انکار دانسته‌اند، تا جایی که حتّی وهّابیون نیز منکر آن را خارج از دین و کافر دانسته‌اند. با این وجود برخی هم‌چون قرضاوی، قفاری و رشیدرضا با این دستاویز که بخاری و مسلم در دو کتاب خود «صحیحین» آن را روایت نکرده‌اند، تلاش در انکار این روایات کرده‌اند.

که در پاسخ به آنان می‌گوییم بزرگ‌ترین شخصیت رجالی وهّابیون در دوران حاضر، ناصر الدین البانی که از او به «بخاری دوران» یاد می‌شود، در کتاب معروف و مشهور خود نزد وهابیون «سلسلة الاحادیث» می‌نویسد: «من می‌گویم: این مثال نادر در حدیث، نمونه‌ای از ده‌ها مثال است که بر نادانی برخی از تازه‌واردانِ ناشی دارد که نسبت به کتاب «بخاری و مسلم» تعصب کورکورانه به خرج داده و می‌پندارند هر روایتی که در این دو کتاب است صحیح است.»[1] گرچه البانی در این متن در صدد است تا بگوید همه‌ی روایات این دو کتاب صحیح نیست و در این دو کتاب برخی روایات ضعیف نیز وجود دارد، ولی نکته‌ی اساسی که در سخن البانی تصریح شده، آن است که وی تعصب ورزیدن نسبت به این دو کتاب را رد نموده و این‌گونه نگاه به آن‌ها را کار «تازه‌واردان ناشی» دانسته و مهم‌تر این‌که از آن‌جا که خود بخاری در آغاز کتاب خود گفته او از مجموع صد هزار حدیث صحیحی که از میان سی‌ صد هزار حدیث جمع‌آوری شده، فقط سه هزار و اندی را در کتاب خود آورده است.[2]

هم‌چنین اگر بنا باشد معیار اعتبار و عدم اعتبار روایات، آمدن یا نیامدن روایات در کتاب بخاری و مسلم باشد، باید اهل‌سنت از چند صد هزار روایتی که در دیگر منابع روایی خود آورده‌اند، فقط همان تعداد اندک روایت موجود در این دو کتاب را پذیرفته و بر مابقی روایات خود که بخش اعظم صحاح ستّه، سنن، مسانید، مستدرکات و دیگر منابع روائیشان که حاوی فقه، تفسیر، تاریخ، احکام و... آنان می‌گردد، خط بطلان کشند و اگر معیار برای اعتبار یا عدم اعتبار روایت، صحیح‌السند بودن یا نبودن روایت است، پس در آن صورت کتاب بخاری و مسلم از این جهت دخالتی نخواهد داشت و هر روایت صحیح‌السندی در هر کتابی حجت خواهد بود.

پی‌نوشت:

[1]. فأقول: هذا الشّذوذ فی هذا الحدیث مثال من عشرات الأمثلة الّتی تدلّ علی جهل بعض النّاشئین الّذی یتعصّبون «صحیح البخاری» و کذا «صحیح مسلم» تعصّبا أعمی و یقطعون بأنّ کلّ ما فیهما صحیح.» سلسلة الاحادیث الضعیفة، محمد ناصرالدین الالبانی، مکتبة المعارف ریاض، ج 6، ص 39.
[2]. علوم الحدیث، شهرزوری، دار الفکر المعاصر، بیروت، ج 1، ص 20.

تنظیم و تدوین

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.