تکفیر مسلمانان موحد در کتب و نشریات وهابیان

  • 1397/01/29 - 20:03
فرقه ضاله وهابیت توسط محمد بن عبدالوهاب در قرن هیجدهم در نجد یکی از شهرهای عربستان بنیان نهاده شد و با حمایت انگلیس و آل سعود روی کار آمد. این فرقه با هدف بازگشت به آموزهای اصیل دینی ولی با تفکرات افراطی و خشک، با هر چه گمان می‌کردند بدعت است به مخالفت برخاست، در حالیکه بزرگان این فرقه علاوه بر آگاهی نداشتن، با فهم ناقص خود حکم و فتوا صادر کردند.

فرقه ضاله وهابیت، فرقه‌ای نوظهور و جنبشی مذهبی که در ظاهر برخاسته از دل دین اسلامی بود. این فرقه توسط محمد بن عبدالوهاب در قرن هیجدهم در شهر نجد عربستان بنیان نهاده شد و با حمایت‌های کشورهای خارجی از جمله انگلیس و با استقبال و پذیرش حکومت آل سعود روی کار آمد. این فرقه با یک حرکت سریع و پالایش‌گونه در دین اسلام و با هدف بازگشت به آموزهای اصیل دینی در قرآن و حدیث که همان سنت پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) بود روی کار آمد و با تفکرات عجیب و افراطی با هر چه می‌پنداشت بدعت است، به مخالفت برخاست و این در حالی بود که بزرگان این فرقه علاوه بر عدم آگاهی از قرآن و سنت پیامبر، با اجتهاد و درک و فهم ناقص و غلط خود شروع به صدور حکم و نظرات و فتاوایی کردند که هیچ سنخیتی با دین اسلام نداشت، تا حدی که از طرف علما و بزرگان مذاهب دیگر اسلامی مورد انکار و طرد واقع شدند.
در ابتدای ظهور این فرقه و کمک‌های نظامی آل سعود و تعدی و تجاوز و لشکرکشی به بلاد دیگر اسلامی از جمله درون شبه جزیره عربستان و بعد کشور یمن و عراق و... باعث گردیدند که تمام اذهان و افکار به طرف این فرقه خونریز و ظالم معطوف شود، تا این‌که آرام آرام و در طول زمان‌های بعدی خود را تثبیت کنند، هر چند که چندین بار معدوم و نابود شدند، اما مانند غده سرطانی و چرکین دوباره رشد و نمو کرده و مثل زخم سرباز کرده و عقاید و افکار مسموم و باطل آن‌ها گسترش پیدا کرد و تا این زمان و عصر کنونی ادامه پیدا کرد. در عصر حاضر هم با پیشرفت تکنولوژی اعم از ماهواره، اینترنت، تلگرام، مجلات، نشریات و ... عقاید و دیدگاه‌های انحرافی آن بیشتر نمود پیدا کرده و منجر به دردسرهای تازه و مشکلات مذهبی فراوان در دین اسلام گردیده است.
این در حالی است که علمای اهل سنت هم بر این باورند که این فرقه جز دردسر و ناهنجاری‌های دینی، هیچ شباهتی با دیگر مذاهب اسلامی ندارند و باید طرد شوند، لذا در سخنان خود به این نکته معترفند و با صراحت بیان می‌دارند.
مثلاً یوسف بن هاشم الرفاعی از بزرگان معاصر و یکی از علمای مشهور اهل سنت می‌گوید که در کتاب‌ها و نشریات و مجلات و... وهابیان، تکفیر کردن موحدان مسلمان فراوان به چشم می‌خورد او این‌گونه می‌گوید: «لایجوز اتهام المسلمین الموحدین الذین یصلون معکم و یصومون و یزکون و یحجون البیت ملبین مرددین: (لبیک اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک...) لایجوز اتهامهم بالشرک. کما تطفح کتبکم و منشوراتکم و... کما یجأر خطیبکم یوم الحج الاکبر من مسجد الخیف بمنی صباح عید الحجاج و کافه المسلمین.[1] متهم کردن مسلمین موحدی که با شما نماز می‌خوانند، روزه می‌گیرند، زکات می‌دهند، در مراسم حج لبیک گویان شرکت می‌کنند، به شرک و کفر جایز نیست، کما این که در کتب و نشریات و... شما از این اتهام لبریز است، همان‌طور که خطیب شما در روز حج اکبر در مسجد خیف در منی، در روز عید حجاج و مسلمانان این مسئله را با صدای بلند بیان کرد.»
در نتیجه چگونه می‌توان آن‎ها را مسلمان و داعیه‌دار دین اسلام نامید، در حالی‌که غیر خود را کافر و مشرک می‌دانند و فقط خود را عالم به احکام دین اسلام دانسته و دستور می‌دهند تا از آن‌ها پیروی شود و دیگران را جاهل و نادان معرفی می‌کنند. والله العالم

پی‌نوشت:

[1]. نصیحة لاخواننا علماء نجد، یوسف الرفاعی، دار اقراء، دمشق، سوریه، (1420ق)، ص28. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.