فرقه‌گرایی سومین خصوصیت تصوف قرن سوم

  • 1396/12/25 - 00:16
بعد از قرن دوم که شاخصه اصلی آن زهدگرایی فردی بود، صوفیان قرن سوم با گردآمدن دور و بر مرشد یا پیر خود، تحزب‌گرایی و فرقه سازی را آغاز کردند. این امر سبب شد تا مریدان نسبت به تعالیم مراد خود تعصب نشان دهند. تعدد فرقه‌های صوفیه باعث شد که برخی طریقه‌ها از مبانی تصوف، منحرف شوند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب- آغاز تصوف با تمایل صوفیان به زهد فردی همراه بود. ولی کم‌کم با پیدا شدن رابطه مرید و مرادی میان صوفیان، زهد فردی جای خود را به تحزب‌گرایی و فرقه‌سازی داد. «صوفیان قرن سوم به شکل حزب و فرقه خاصی درآمدند. یعنی خصوصیات حزبی و مقررات و رسوم و آداب فرقه‌ای پیدا کردند و هر حزبی تحت سرپرستی شیخ و مرشد و پیری درآمد و شیخ یا مرشد کاملا بر مریدان مسلط بود و اعمال آنها را تحت کنترل داشت و هر فردی مجبور بود که از اوامر مرشد پیروی کند و نظامات خاص مرشد را رعایت نماید. فرقه‌های مختلف صوفیه در سیر و سلوک، راه‌های مختلفی داشتند و با آنکه منظور همه صوفیان یک‌چیز بود، هر فرقه‌ای راهی را نزدیک‌تر به مقصد فرض می‌کرد و در آن طریق سلوک می‌نمود.»[تاریخ تصوف در اسلام، ص 62] با فرقه‌فرقه شدن تصوف و گسترش راه‌های سلوک صوفیان، انحرافات فرقه‌های صوفیه رو به فزونی نهاد. زیرا برخی از مشایخ که خودساخته نبودند، حتی به اصول سلوک صوفیه پایبند نبودند. همین امر سبب شد تا تخم نفاق میان فرقه‌های صوفیه پاشیده شود و هر فرقه تعصبی خاص نسبت به پیر خود داشته باشد و راه خود را برتر از دیگری بداند و سلوک خود را اصیل تصور کند. عوامل ذکر شده باعث شد تا به مرور زمان حتی صوفیانی که در مسیر اصلی صوفیه باقی مانده‌ بودند، از صوفیان منحرف باز شناسانده نشوند.

پی‌نوشت:
غنی قاسم، تاریخ تصوف در اسلام، زوار، تهران، 1386، چاپ دهم، ص 62

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.