صفات خداوند در کلام بزرگان وهابی
گروهی از کبار علمای سلفی و وهابی ازجمله: «بكر أبو زيد»، «صالح الفوزان»، «عبدالعزيز آل الشيخ»، «عبدالله بن غديان»، «عبد الرزاق عفيفی»، «عبد العزيز بن عبد الله بن باز» و ... که بالاترین درجه پاسخ به سؤالات دينى وهابیت در عربستان را در لجنهٔ دائمی افتاء در دست دارند، مینویسند: «واجب است آن صفاتی را که خداوند برای خود ذکر کرده یا اینکه پیامبرش برای او بیان نموده است، از چشم، دست، ساق و پا و غیر از آن بپذیریم، به صورتی که لایق جلال خداوند متعال است و شبیه صفات خلایق نیست.»[1]
وهابیها همیشه مسلمانانی را که عقاید انحرافی آنان را نمیپذیرند، به شرک متهم میکنند و مسلمانان را مشرک میخوانند، ولی خدایی که خودشان قبول دارند (به دلیل ظاهرگرایی افراطی که دارند)، عقیدهای شرکآمیز است.
باید از آنان سؤال کرد که چشم، دست، ساق و پا و دیگر اعضائی که برای خداوند ادعا میکنید، چگونه است که لایق جلال خداوند باشد؟!
چگونه این اعضاء خداوند را محدود و محتاج نمیکند؟!
اینکه این اعضاء شبیه اعضای مخلوقات نیست، به چه معناست؟!
فقط اندازه یا شکلش شبیه اعضای خلایق نیست، یا بیحد و غیرمحدود است؟!
اگر محدود است که خداوند با حدی که برایش پذیرفته میشود، محتاج میشود، که از خدایی ساقط میشود، و اگر حد ندارد، از ظاهر لفظ عدول شده و همان تفسیر شیعه که «ید» را برای خداوند به قدرت لایزال خدا تأویل میکنند نیز صحیح است.
پینوشت:
[1]. «الواجب إثبات ما أثبته الله لنفسه أو أثبته له رسوله صلى الله عليه وسلم من العين واليد والساق والقدم وغير ذلك علی الوجه الذی یلیق بجلاله، ولا یشبه صفات المخلوقین.» فتاوىٰ اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء (المجموعة الثانية)، ج٢، ص٣٧١.
افزودن نظر جدید