تشکیل خاندانهای حقیقت عامل اتحاد یا اختلاف؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب– یکی از اقدامات سلطان اسحاق برزنجهای بعد از استقرار در منطقه «پِردیور»، تشکیل و بَنای خاندانهای حقیقت بود. به دستور سلطان اسحاق و در زمان او، جهت حفظ آدابورسوم قومی – مذهبی و جلوگیری از تفرقه و پراکندگی طوایف اهل حق، هفت خاندان شاه ابراهیمی، خاموشی، بابا یادگاری، عالی قلندری، میر سوری، مصطفائی و حاجی باویسی توسط یاران نزدیک او شکل گرفت، بهگونهای که برخی از نویسندگان بیان میکنند: «ظاهراً و ازنقطهنظر دینی غرض از تشکیل خاندانهای حقیقت این بود، برای اینکه تکالیف دینی پیروان اهل حق در هر عصر و زمان روشن باشد از طرف سلطان خاندانهایی به ریاست یکی از مقدسین تأسیس گردید تا صاحب هر خاندان نسلاً بعد از نسل نسبت به جمعی از جماعت اهل حق زمان خود ریاست کند.» [منشأ اجتماعی معتقدات کُردان اهل حق، ص 55] حال باید به پیروان سلطان اسحاق گفت: آیا این اقدام سلطان اسحاق منجر به اتحاد یارسان شد یا اختلاف اینان؟ شما که سلطان اسحاق را دارای علم لدنی میدانید، آیا او نمیدانست این اقدام منجر به اختلاف بین سرسپردگان اهل حق میشود؟ بنابراین اقدام سلطان اسحاق در تأسیس خاندانهای حقیقت نه تنها عامل اتحاد مذهبی در اهل حق نشده است، بلکه خاندانگرایی در اهل حق مانع از کاوش علمی و پژوهشی دقیق درباره این فرقه شده است. زیرا پیران و بزرگان هر خاندانی برداشت خاصی از دفاتر و کلامهای داشته باشد.
پینوشت:
طیبی، حشمتالله، منشأ معتقدات کُردان اهل حق، مجله بررسیهای تاریخی، شماره 42، ص 55
افزودن نظر جدید