تکفیر خوارج مساوی با تکفیر تمام مذاهب اسلامی
...
تاریخ گویای این موضوع است که محمد بن عبدالوهاب با همکاری پادشاه عربستان به قدرت دینی و مذهبی دست یافت و به عنوان هالم و مفتی در کنار حکومت آل سعود و با حمایتهای فراوان انگلیس این استعمار پیر روی کار آمد و تفکرات ابن تیمیه را بار دیگر از زیر خاکسترهای گذشتهی تاریخ بیرون کشید و تمام مسلمین از فرق و مذاهب مختلف را مشرک و کافر خواند و برای این ادعای خود استناد به وقائع تاریخی صدر اسلام کرد، در حالی که هیچ سنخیتی با یکدیگر نداشتند و این تفاوت دیدگاهی و اعتقادی او نسبت به مسلمانان عرش به فرش بوده است و قابل اسناد نیست. بزرگان مذاهب اسلامی خصوصاً مذاهب اربعه اهل سنت خطر او و تفکراتش را در همان زمان اعلان کردند و حتی او را از جامعه اسلامی طرد کردند و عقائد خشک و افراطی او را مردود دانستند اما در هر حال این فکر و عقیده تکفیر رواج یافت و دامنگیر جامعه اسلامی گردید.
مثلاً محمد بن عبدالوهاب تصریح میکند که در زمان پیامبر و خلفا راشدین بعد از آن حضرت، برخی از افراد از مسلمین از دین اسلام خارج شدند و پیامبر لازم دانست که با آنان جنگ کند. فلذا در زمان ما هم میشود که با افرادی که از دین خارج میشوند جنگید ولو اینکه خود را مسلمان و پیرو اسلام و سنت بدانند. او میگوید: «فاذا کان علی عهد رسول الله و خلفائه الراشدین قد انتسب الی الاسلام قد یمرق منه مع عبادته العظیمه، حتی أمر النّبی بقتالهم فلیعلم أن المنتسب الی الاسلام قد یمرق ایضاً فی هذه الأزمان و ذلک...[1] در زمان رسول خدا و خلفاء راشدین اشخاصی بودند که منسوب به اسلام بودند و خدا را عبادت میکردند، از دین خارج شدند، تا آنجایی که پیامبر به جنگ با آنها دستور داد. باید دانست که منسوبین به اسلام در این زمان نیز از دین خارج میشوند. و خروج آنها به سببهای متعددی اس از جمله غلو که خداوند آن را در قرآن تکوهش کرده و میفرماید: «قُلْ يا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا في دينِکُمْ...[مائده/77] بگو ای اهل کتاب، در دین خود زیاده روی و غلو نکنید...». و علی بن ابیطالب(علیه السلام) غالیان رافضه را سوزاند و دستور داد در باب کنده حفرهای کندند و آنان را در میان حفره انداخت...».
در جای دیگر میگوید: «فقذفهم فیها و اتفق الصحابه رضی الله عنهم علی قتلهم، لکن ابن عباس کان مذهبه ان یقتلوا بالسیف من غیر تحریق، و هو اکثر العلماء[2] همهی صحابه بر کشتن اشخاصی که از دین خارج میشوند اتفاق نظر دارند، جز ابن عباس که میگوید با شمشیر کشته شوند نه با سوزاندن و این قول اکثر علماست». محمد بن عبدالوهاب در کتاب دیگرش تحت همین مضمون که منسوبین به اسلام که از دین خارج میشوند عبارتند از غالیان دربارهی حضرت علی، عیسی مسیح، و هر پیامبر و افراد صالح دیگر... در نتیجه همهی اینها شرک و کفر است و باید توبه داده شده والاّ کشته شوند او این گونه مینویسد که: «... فلیعلم أن المنتسب الی الاسلام و السنه قد یمرق ایضاً، و ذلک بامور منها: الغلوی الذی ذمه الله تعالی کالغلو فی بعض مشایخ... الغلو فی علی بن ابیطالب... الغلو فی المسیح و نحوه...، فکل من غلاّ قی نبیّ او رجل صالح و... فکل هذا شرک و ظلال، یستتاب صاحبه فان تاب والاّ قتل[3]... پس باید دانست که منسوبین به اسلام و سنت نیز به دلایلی از دین خارج میشوند از جملهی آنها: غلو است که خداوند آن را مذمت کرده است. همانند غلو دربارهی برخی از بزرگان... غلو دربارهی حضرت علی(علیه السلام)... دربارهی عیسی مسیح و مانند آن، پس هر فردی که دربارهی پیامبری یا مرد صالحی غلو کند و... پس تمام این سخنان شرک و گمراهی است و صاحب آن باید توبه داده شود و اگر قبول نکند باید کشته شود».
همچنین او دربارهی تکفیر شیعیان و پیروان اهل بیت پیامبر سخنی سخیف و زشتی دارد و میگوید: «فهولاء الامامیه خارجون عن السنّه بل عن المله واقعون فی الزنا... فما أحقهم بأن یکونوا اولاد الزنا...[4] پس این فرقه امامیه خارج از سنت و بلکه خارج از ملت هستند، آنها گرفتار زنا شدهاند... پس شایسته است که به آنها اولاد زنا گفته شود...». یاللعجب از این گفتار او نسبت به افرادی که خود را منتسب و پیرو واقعی اهلبیت پیامبر میدانند و خداوند هم اهلبیت پیامبر را جزء –وَ يُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً- در آیه شریفه[مائده/33] معرفی کرده است، آن وقت چگونه او پیروان آنها را اولاد زنا مینامد؟ اعوذ بالله من الخطوات الشیاطین.
پینوشت:
[1]. الدرر السنیه فی اجوبه مسائل النجدی، عبدالرحمن نجدی، بیجا، بینا، (1417ق)، ج9 ص407.
[2]. همان، ج9 ص407.
[3]. الرسائل، الشخصیه، محمد بن عبدالوهاب، دارالنشر، مطابع الریاض، ریاض، عربستان، ج1 ص177.
[4]. رساله فی الردّ علی الرافضه، محمد بن عبدالوهاب، مطابع الریاض، ریاض، عربستان، ج1 ص42.
افزودن نظر جدید