رقص و آواز در مسجد و در حضور پیامبر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب
مساجد در اسلام از جايگاه والايي برخوردارند و رسولاکرم نيز دستورات فراواني درباره مسجدها صادر کردهاند که نشان دهندهي احترام و اهميت فوق العادهي اين مکان عبادي در نزد ايشان است .در اين ميان، به عقيدهي مسلمانان مسجد پيامبر بعد از مسجد الحرام از نظر شرافت در رتبهي دوم قرار دارد و حتي بنا بر نظر بعضي، از مسجدالحرام نيز افضل است. چنانچه جزيري شافعي در کتاب الفقه علي المذاهب الأربعة به اين مطلب اشاره ميکند: «المالكية قالوا: أفضل المساجد المسجد النبوي، ثم المسجد الحرام، ثم المسجد الأقصى وبعد ذلك المساجد كلها سواء. نعم الصلاة في المسجد القريب أفضل لحق الجوار[1]مالکیه قائلند که برترین مساجد، مسجد نبوی است سپس مسجد الحرام و سپس مسجد الاقصی...»
از طرفي مشغول شدن به لهو و لعب، از صفاتي است که در قرآن و روايات اسلامي مورد انتقاد قرار گرفته است. تا جايي که خداوند متعال رويگرداني از کارهاي لغو را يکي از صفات مؤمنين شمرده است؛ چنان چه در قرآن کريم مي فرمايد: «وَالَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ[مومنون/3] مومن کسی است که از لغو بپرهیزد»
با این مقدمه کوتاه میخواهم به احادیثی در مورد لهو و لعب در مسجد نبوی که در بعضی صحاح سته آمده اشاره کنم. این کتب، رواياتي را نقل ميكنند که به يقين با شأن وجود مقدس رسولخدا سازگاري ندارد و موجب توهين به ایشان ميشود.
1) بخاري و مسلم در صحيح خود چنين مينويسند: «قالت عَائِشَةُ و الله لقد رأيت رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يقُومُ على بَابِ حُجْرَتِي وَالْحَبَشَةُ يلْعَبُونَ بِحِرَابِهِمْ في مَسْجِدِ رسول اللَّهِ صلى الله عليه وسلم يسْتُرُنِي بِرِدَائِهِ لِكَي أَنْظُرَ إلى لَعِبِهِمْ ثُمَّ يقُومُ من أَجْلِي حتى أَكُونَ أنا التي أَنْصَرِفُ...[2] عايشه ميگويد: رسولخدا را ديدم در حالي که درب اتاق من ايستاده بود و اهل حبشه در مسجد با ابزار جنگي خود (دشنه) ميرقصيدند، پيامبر مرا با عبايش پوشاند تا رقص آنان را تماشا کنم و به خاطر من آن قدر ايستاد تا اينکه من از تماشاي آنان سير شدم...»
جسارت به ساحت مقدس رسولخدا بدين جا ختم نشده و در جايي ديگر از صحيح بخاري و صحيح مسلم آمده است که در خانه رسولخدا و در برابر ايشان به ساز و آواز ميپرداختند، ولی ایشان اعتنایی نمیکردند.
از عایشه نقل شده است: «دخل عَلَي رسول اللَّهِ وَ عِنْدِي جَارِيتَانِ تُغَنِّيانِ بِغِنَاءِ بُعَاثَ فَاضْطَجَعَ على الْفِرَاشِ وَحَوَّلَ وَجْهَهُ وَ دَخَلَ أبوبَكْرٍ فَانْتَهَرَنِي و قال مِزْمَارَةُ الشَّيطَانِ عِنْدَ النبي فَأَقْبَلَ عليه رسول اللَّهِ فقال دَعْهُمَا. فلما غَفَلَ غَمَزْتُهُمَا فَخَرَجَتَا و كان يوم عِيدٍ يلْعَبُ السُّودَانُ بِالدَّرَقِ وَالْحِرَابِ فَإِمَّا سَأَلْتُ النبي صلي الله عليه و آله وَإِمَّا قال تَشْتَهِينَ تَنْظُرِينَ فقلت نعم فَأَقَامَنِي وَرَاءَهُ خَدِّي على خَدِّهِ وهو يقول دُونَكُمْ يا بَنِي أَرْفِدَةَ حتى إذا مَلِلْتُ قال حَسْبُكِ قلت نعم قال فَاذْهَبِي [3]عايشه ميگويد: پيامبر بر من وارد شد، دو کنيز نزد من اشعاري را که در روز جنگ بعاث با غنا خوانده ميشد به صورت غنا برايم ميخواندند، رسولخدا را ديدم در جاي خود دراز کشيد و صورتش را برگرداند، ابوبکر وارد شد و به من نهيب زد و گفت: نزد پيامبر موسيقي شيطاني مينوازيد، رسولخدا رو به ابوبکر کرد و فرمود: رهايشان کن؛ زماني که ابوبکر لحظهاي غافل شد آن دو کنيز را نيشگون گرفتم آنان نيز از اتاق خارج شدند. روز عيدي بود، سودانيها با سپر و ابزار آهني جنگي خود ميرقصيدند، از پيامبر درخواست کردم مرا به تماشاي آنان ببرد و يا اينکه پيامبر به من فرمود دوست داري آنها را تماشا کني؟ گفتم: آري، پس ايشان مرا بر پشت خود گذاشت در حالي که گونهام بر گونهي او بود و ميگفت: اي بني ارفده ادامه دهيد و آن حضرت همينطور ادامه داد تا اينکه من خسته شدم، ايشان فرمود: کافي است، گفتم بله، فرمود: پس برو»
ترمذي يکي دیگر از نویسندگان کتابهاي شش گانه اهل تسنن، پا را فراتر گذاشته و اهانت را به اوج خود میرساند و روایت میکند که آن حضرت به همراه همسرش به تماشاي رقص زن رقاصهاي رفت.
و باز هم از عایشه نقل است که: «عن عَائِشَةَ قالت كان رسول اللَّهِ جَالِسًا فَسَمِعْنَا لَغَطًا وَصَوْتَ صِبْيانٍ فَقَامَ رسول اللَّهِ فإذا حَبَشِيةٌ تَزْفِنُ وَالصِّبْيانُ حَوْلَهَا فقال يا عَائِشَةُ تَعَالَي فَانْظُرِي فَجِئْتُ فَوَضَعْتُ لَحْيي على مَنْكِبِ رسول اللَّهِ فَجَعَلْتُ أَنْظُرُ إِلَيهَا ما بين الْمَنْكِبِ إلى رَأْسِهِ فقال لي أَمَا شَبِعْتِ أَمَا شَبِعْتِ قالت فَجَعَلْتُ أَقُولُ لَا لِأَنْظُرَ مَنْزِلَتِي عِنْدَهُ إِذْ طَلَعَ عُمَرُ قال فَارْفَضَّ الناس عنها قالت فقال رسول اللَّهِ إني لَأَنْظُرُ إلى شَياطِينِ الْإِنْسِ وَالْجِنِّ قد فَرُّوا من عُمَرَ... [4] عايشه ميگويد: رسولخدا نشسته بود ناگهان همهمه و صداي بچهها را شنيديم، پيامبر برخاست، ديد زن حبشيهاي ميرقصد و بچهها اطراف او را گرفتهاند، آن حضرت فرمود: اي عايشه بيا نگاه کن، من آمدم و چانهام را بر شانهي پيامبر گذاشتم و از حد فاصل بين شانه و سر پيامبر نگاه به آن زن رقاصه ميکردم، رسولخدا به من فرمود: آيا از تماشاي رقص سير شدي؟ آيا سير شدي؟ و من ميگفتم نه تا ببينم جايگاهم نزد آن حضرت چقدر است. ناگهان عمر آمد، مردم از اطراف آن زن پراکنده شدند، عايشه ميگويد: پيامبر فرمود: شيطانهاي انس و جن را ميبينم که از عمر فرار ميکنند... »
این روایات تنها بخش بسیار کوچکی از اهانتها و توهینهای صاحبان صحاح و عالمان برتر حدیث اهلسنت است. که معلوم نیست با چه هدفی در کتابهایشان ذکر شده است. وقتی این روایات را میبینیم میفهمیم که چگونه برخی از انسانها به خود اجازه میدهند در مسجد النبی دست به قمار بزنند
در پايان چند سوال را از برادران اهل سنت میپرسم تا مقداری تفکر کرده و از عقیده صحیح بودن صحاح خود دست بردارند.
1) آیا ممکن است برترین پیامبر الهی اجازه دهد جلسهي رقص در مسجدش برگزار گردد و حتي همسر جوانش را به دوش گرفته و با هم براي تماشاي رقص به مسجد بروند؟ پس غیرت پیامبر کجا رفته است؟
2) آیا برگزاري مجلس رقص در مسجد آن هم مسجد نبوي، با تقدس این مکان سازگاري دارد؟ و رسول خدا به قداست این مکان واقف نبودند؟
3) آيا ميتوان گفت زشتي فعل رقص و آواز را ابوبكر و عمر بيش از پیامبر درك ميكردند ولی ايشان بي تفاوت بودند؟
4) حال که اینگونه است چگونه خداوند ابوبكر و عمر را پيامبر خود قرار نداد با اينكه طبق اين روايات آن دو بيش از پيامبر به مسائل ديني پايبند بودند؟
5) سوال دیگر که فکر نویسنده را مشغول کرده است این است که چرا غالبا روایاتی از این دست که مرتبط با عیش و نوش و هوس بازی است از عایشه نقل میشود؟
6) و در آخر اینکه اگر این دست از روایات در منابع شیعه نقل میشد چه برخوردی با شیعیان میشد؟
(فاعتبروا یا اولی الالباب)
پینوشت:
[1]. الفقه على المذاهب الأربعة، عبدالرحمن الجزیری، دارالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص264.
[2]. صحيح مسلم، مسلم نیشابوری، دارالعلم، بیروت: ج2، ص609، کتاب صلاة العيدين، بَاب الرُّخْصَةِ في اللَّعِبِ الذي لَا مَعْصِيةَ فيه في أَيامِ الْعِيدِ
صحيح البخاري، محمد بن اسماعیل بخاری، درالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص173، کتاب الصلاة، ابواب المساجد
[3].صحيح مسلم، مسلم نیشابوری، دارالعلم، بیروت: ج2، ص609، کتاب صلاة العيدين، بَاب الرُّخْصَةِ في اللَّعِبِ الذي لَا مَعْصِيةَ فيه في أَيامِ الْعِيدِ
صحيح البخاري، محمد بن اسماعیل بخاری، درالکتب العلمیة، بیروت: ج1، ص323، ، کتاب العيدين، بَاب الْحِرَابِ وَالدَّرَقِ يوم الْعِيدِ
[4]. سنن الترمذي، ترمذی، درالکتب العلمیة، بیروت: ج5، ص621، ح3691، کتاب المناقب عن رسول الله ، بَاب في مَنَاقِبِ عُمَرَ بن الْخَطَّابِ
افزودن نظر جدید