دیدگاه عالم سنی معاصر شیخ قرضاوی در خصوص نذر
نذر در زبان عربی به معنای وعده است، لذا نذر کننده به امر معینی وعده میدهد تا به خواستهاش برسد و بعد در آینده آن را انجام دهد مثلاً بگوید: اگر این کار عملی شود چنین خواهم کرد و به عبارت دیگر، نذر همان التزام به انجام عملی است که شخص بر خود واجب کرده تا برای پروردگارش انجام دهد یعنی ارتباط و عهدی با خداوند متعال. این مسئله همراه با گفتن صیغه خاص و شرایط و اقسام مختلف نذر از جمله نذر بر اطاعت و نذر زجر یا دوری کردن از فعل حرام و... و نذر معلق یا مشروط، تبرعی و غیر مشروط را در بردارد. خداوند هم در قرآن میفرماید: «وَ لْيُوفُوا نُذُورَهُمْ[حج/29] به نذرهای خود وفا کنید». و اهل سنت طبق عقیده کلی خود معتقدند که نذر اگر برای غیر خدا باشد شرک و حرام است و باطل میباشد.
و عالم سلفی معاصر ایشان شیخ یوسف قرضاوی در کتاب خود –حقیقه التوحید- مینویسد یکی از موارد شرک، نذر کردن برای غیر خدا از قبیل مردگان و قبرستان است و دلیل شرک بودن آن این است که نذر عبادت و تقرب به خداست و جز برای خداوند جایز نیست و خداوند هم در قرآن میفرماید: «وَمَا أَنفَقْتُم مِّن نَّفَقَةٍ أَوْ نَذَرْتُم مِّن نَّذْرٍ فَإِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُهُ ۗ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنصَارٍ[بقره/270]هر چه انفاق کنید و یا به نذر و صدقه دهید همانا خداوند میداند و ستمکاران را یار و یاوری نخواهد بود». این عالم سنی سلفی معتقد است این گونه نذرها باطل است و به گفتار برخی از بزرگان مانند ابن تیمیه تمسک میکند و میگوید: برخی از علما معتقدند که نذری که بیشتر مردم آن را انجام میدهند مثل این که انسان حاجتی یا مریضی داشته باشد یا شخصی از نظرش غایب باشد کنار قبر صالحان میآید و میگوید ای فلانی اگر حاجتم برآورده شد و... این مقدار طلا یا غذا و... به شما میدهم این نوع نذر اجماعاً باطل است چرا که نذر کردن برای مخلوق است و جایز نیست چون نذر عبادت است و عبارت مخلوق جایز نیست و دیگر اینکه کسی که برای او نذر شده میت است و میت مالک نمیشود، در حالی که نذر کننده گمان میکند که میّت میتواند به تنهایی در امور تصرف کند و این کفر محض است.[1]
این عالم سنی معتقد است که اموالی که از این طریق حاصل میشود حرام بوده و وفای به این نذر واجب نیست، بلکه جایز هم نمیباشد چرا که، اولاً: دلیلی از پیامبر جهت انجام این امور وجود ندارد. ثانیاً: نذر برای غیر خدا شرک محض است و با استغفار تنها بخشیده میشود. ثالثاً: نذر معصیت است و طبق ادله هر نذری که در برگیرندهی هر معصیتی یا شرکی باشد وفای به آن لازم نیست و جایز نمیباشد.[2] در روایتی از ثابت بن ضحاک وارد شده که مردی نذر کرد شتری را در منطقهای –بوانه- ذبح کند. از پیامبر دربارهی صحت نذرش پرسید، پیامبر فرمود آیا در آنجا بتی از بتهای جاهلیت عبادت میشود؟ گفت خیر، باز فرمودند: آیا در آنجا عیدی از اعیاد آنها برپا میشود؟ گفت خیر. پس پیامبر خطاب به آن مرد فرمود: به نذرت وفا کن، زیرا تنها به نذری نباید وفا شود که در آن معصیت خدا باشد یا به چیزی تعلق بگیرد که در تملک آدمی نیست.[3] در نقد گفتار این عالم سنی سلفی باید گفت که او به مانند اسلاف خود یعنی ابن تیمیه، ابن قیم و محمد بن عبدالوهاب و دیگران این گونه توهم کرده که کسی که نذری میکند از آنجایی که نذرش برای غیر خداست این عمل شرک است و جایز نیست. چرا که نذر عبادت و تقرب جستن به خداست و جز برای خدا جایز نیست. سئوالی که مطرح میشود این است که آیا واقعاً تمام مسلمین این گونه قصد میکنند و نذرشان برای غیر خداست؟ طبق معیار این عالم سنی آیا صحابه و اسلاف صالح همه مشرک بودند؟ آیا ابن تیمیه و همفکران او فقط سنت را میفهمیدند و دیگر هیچ؟
عزامی شافعی در کتاب خود مینویسد: وقتی از نذر کننده پرسیده میشود که مقصود شما از نذر چیست خواهد گفت که منظور و مقصود از نذر، قرار دادن و هدیه کردن ثواب برای اولیاء و بندگان صالح است و به اجماع اهل سنت صدقه احیاء برای مردگان مفید است و به آنها میرسد. پس هر کسی بر وضعیت زائرین عتبان مقدسه و... مطلع شود خواهد فهمید که آنها برای خداوند نذر میکنند و به نام او قربانی میدهند و هدفشان ثواب برای صاحب قبر است...[4] در حالی که در میان مسلمانان عمل نذر مرسوم بوده و اگر چیزی را نذر میکنند در حقیقت ثوابش را به آن شخص –پیامبر، اولیاء الهی، و...- هدیه میکنند تا او وسیله و سبب برای رضایت خداوند و تفضّل او برای رساندن نفع و یا دفع ضرر شوند. نه این که خیر و شرّ به دست ایشان باشد و خداوند هیچ کاره باشد تا با این وسیله از جهت اعتقادی عنوان شرک بر نذر کنندگان اطلاق شود.[5] در نتیجه نذر مسلمین صرفاً برای خداوند صورت میپذیرد و عقیدهی قرضاوی و همفکران او چیزی جز وهم و خیال باطل چیز دیگری نیست.
پینوشت:
[1]. حقیقه التوحید، قرضاوی، مکتبه وهبه، قاهره، مصر، ص75-76.
[2]. همان، ص77-78.
[3]. صحیح ابن حبان، ابن حبان، موسسه الرساله، بیروت، لبنان، ج10 ص236.
[4]. فرقان القرآن، عزامی شافعی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ص133.
[5]. الاجوبه النجدیه، کاشف الغطاء، بوستان کتاب، قم، ایران، ص86-88.
افزودن نظر جدید