نامت را تغییر و جانت را نجات بده

  • 1396/11/29 - 18:00
آنچه که تعجب انسان را بر می انگیزد عداوت برخی از مسلمین نسبت به پسر عمو و وصی رسول خداست. با نگاهی به تاریخ به راحتی می توان پاسخ این تعجب را گرفت. وقتی سب و دشمنی آل البیت به عنوان یک فرهنگ در آوده باشد، باید در زمان کنونی با چنین برخوردهایی مواجه باشیم. سنتی که از نیاکان اموی باقی مانده است.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب - دشمنی و عناد نسبت به وصی رسول‌خدا، حضرت علی (علیه السلام) در دوران ابتدایی اسلام بسیار شدید و فراوان بود. و آنچه که این قصه را تلخ‌تر می‌کند این است که کسانی نسبت به حضرت دشمنی داشتند که هم عصر با ایشان بودند و فضایل و کمالات آن وجود نورانی را دیده بودند.
دشمنی با حضرت علی (علیه السلام) تنها در غصب حق ایشان خلاصه نشد بلکه حتی به این مقدار هم اکتفاء نکرده و دستور به سب و دشنام آن حضرت داده بودند.
معاویة بن ابی‌سفیان به عنوان پیش گام و رهبر این گروه بود. او بیشترین تلاش را در محو ساختن نام و یاد حضرت علی (علیه السلام) کرده است. او با روش‌های گوناگون از جمله تطمیع و ارعاب و تهدید در صدد تحقق بخشیدن خواسته خود بود. کتب تاریخ مملو از این جسارتها و جنایتهاست که هرگز آن را فراموش نخواهد کرد.

ابن أبي‌الحديد در شرح نهج البلاغه، به نقل از استادش ابوجعفر اسكافي مي‌نويسد: «أن معاوية وضع قوما من الصحابة و قوما من التابعين على رواية أخبار قبيحة في علي(عليه السلام)، تقتضي الطعن فيه و البراءة منه، و جعل لهم على ذلك جعلا يرغب في مثله، فاختلقوا ما أرضاه، منهم أبوهريرة و عمرو بن العاص و المغيرة بن شعبة، و من التابعين عروة بن الزبير.[1] معاويه، گروهي از صحابه و تابعين را گماشت تا روايات و احاديث دروغيني كه بيانگر نقض و بيزاري جستن از علی (عليه السلام) باشد، بسازند. و حقوقتي هم برای آنان مقرر كرد كه از اين افراد ابوهريره، عمروعاص،‌ مغيرة بن شعبة، از اصحاب و عروة بن زبير از تابعان است.»

نمونه دیگر از جسارتهای معاویه و هم طایفه‌های او سب و دشنام حضرت علی(علیه السلام) در منبرها بود.
ابن‌عساكر در تاريخ مدينه دمشق و احمد بن حنبل در العلل آورده‌اند: «عن عمير بن إسحاق قال كان مروان بن الحكم أميرا علينا ست سنين فكان يسب عليا كل جمعة على المنبر ثم عزل فاستعمل سعيد بن العاص سنتين فكان لا يسبه ثم عزل و أعيد مروان فكان يسبه. فقيل: يا حسن(علیه السلام) ألا تسمع ما يقول هذا؟ فجعل لا يرد شيئا. قال: و كان حسن يجئ يوم الجمعة فيدخل في حجرة النبي (صلى الله عليه وآله و سلم) فيقعد فيها فإذا قضيت الخطبة خرج فصلى ثم رجع إلى أهله[2]عمير بن اسحاق مي‌گويد: مروان حكم در مدت شش سالي كه بر ما حكومت مي‌كرد، هر جمعه در منبرش علی (عليه السلام) را سبّ مي‌كرد ، سپس او را عزل كردند و به مدت دو سال سعيد بن عاص والي شد و جاي مروان را گفت؛ ولي او علی (عليه السلام) را سبّ نمي‌كرد. به همين جهت عزل شد و مروان دوباره برگشت و بر ما والي شد و سبّ علی (عليه السلام) را شروع كرد. به امام مجتبي (عليه السلام) گفتند: مگر نمي‌شنوي كه چه مي‌گويد؟ امام اعتنا نمي‌كرد. آن حضرت روز جمعه به مسجد مي‌آمد و به دورن حجره پيامبر مي‌رفت و همان جا مي‌نشست و پس از اتمام خطبه جمعه بيرون مي‌آمد و نمازش را مي‌خواند و به منزلش برمي‌گشت»
دشمني و کینه با اميرالمؤمنين تا جايي ادامه يافت كه نامگذاري به نام آن حضرت در جامعه ممنوع شد و هر كس نامش علي بود، كشته مي‌شد.
مزي در تهذيب الكمال و ذهبي در سير اعلام النبلاء مي‌نویسند: «قال أبو عبد الرَّحمن المُقرئ: كانت بنو أمَية إِذا سمعوا بمولود اسمه علي، قتلوه، فبلغ ذلك رباحا، فقال هو علی. و کان من یغضب علی و یجرح من سماه[3] بنی‌امیه وقتی می‌شنیدند که نوزادی نامش علی است او را می‌کشتند؛ این خبر به شخصی به نام رباح رسید؛ كه نام فرزندش علی بود اما از نام علی بدش می‌آمد و کسی که او را به این نام صدا می زد مورد ضرب و جرح قرار می‌داد و در نهایت نامش را تغییر داد»
اين سنت زشت و غلط تا جايي ادامه يافت كه هر كس نامش علي بود، از نامش خجالت مي‌كشيد.
ابن‌حجر عسقلاني در لسان الميزان مي‌نويسد: «علي بن الجهم السلمي ... مشهوراً بالنصب، كثيرا الحط على عليّ و أهل البيت. و قيل کان یلعن اباه لم سماه علياً[4] علي بن جهم سلمي: ... مشهور به دشمنی با اهل بیت است ؛ و بسیار بر علی و اهل بیت خورده می‌گرفت؛ و پدر خودش را نفرین می کرد که چرا او را علی نامگذاری کرده است»
این هم از محبت‌های خال المومنین به اهل‌بیت رسول ‌خدا(علیهم السلام)!!

پی‌نوشت:
[1]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی‌الحدید، دارالکتب، بیروت: ج4، ص63
[2]. تاريخ مدينه دمشق، ابن‌عساکر، دارالفکر، بیروت: ج57، ص243. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
العلل و معرفة الرجال، احمد بن حنبل، دارالخانی، ریاض: ج3، ص176. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[3]. تهذيب الكمال، مزی، موسسة الرسالة، بیروت: ج20 ،‌ص 429، ترجمة علي بن رباح
سير أعلام النبلاء، مؤسسة الرسالة، بیروت: ج5 ، ص102
[4]. لسان الميزان، ابن‌حجر، مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، بیروت: ج4، ص210

برچسب‌ها: 
تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.